معرفی و دانلود کتاب صوتی فرار ماردوش
برای دانلود قانونی کتاب صوتی فرار ماردوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی فرار ماردوش
کتاب صوتی فرار ماردوش نوشتهی سمیه سلیمانی شیجانی، داستانی از روزهای پایانی حکومت پهلوی است. قصهی این کتاب از زبان علی سیزده ساله روایت میشود که در حین پخش کردن اعلامیه بازداشت شده و حالا خان برای نجاتشان از آن مخمصه شرط کرده که باید خواهرش را به عقد او درآورند...
دربارهی کتاب صوتی فرار ماردوش
قصهی کتاب صوتی فرار ماردوش نوشتهی سمیه سلیمانی شیجانی از یکی از روزهای سرد سال 57 آغاز میشود؛ جایی که دو نوجوان از بابت فعالیت سیاسی حسابی به دردسر افتادهاند. علی و خواهرش نرگس، که به ترتیب سیزده و پانزده سال دارند، در حال پخش اعلامیه بودند که تصمیم گرفتند چرخهای ماشین خان را هم پنچر کنند و به او درس خوبی بدهند. اما آنها چندان خوششانس نبودند و سر بزنگاه، سروکلهی خان و دارودستهاش از ناکجاآباد پیدا شد.
نرگس اعلامیهها را زیر چادرش پنهان کرده و جرم آنها در آن لحظه تنها اقدام برای پنچر کردن ماشین خان است، اما وقتی هنگام رفتن نرگس از شدت استرس زمین میخورد و بستهی اعلامیهها از دستش میافتد، کارشان بیخ پیدا میکند. خان که منتظر فرصت مناسبی برای ادب کردن آن دو بوده، حالا آتوی خوبی از آنها دارد و میتواند به بهانهی آن از آنها باج بگیرد. باجی که قرار است به قیمت نابود شدن زندگی نرگس تمام شود.
خان بابا را به خانهشان دعوت کرده و به او پیامی داده که او را حسابی به هم ریخته است. وقتی به خانه برمیگردد، سیگار پشت سیگار دود میکند و هیچ نمیگوید. چشمان به خون نشستهاش گواه درون آشفتهاش است و مادر بالاخره با اصرار زیاد او را به حرف میآورد. خان با وقاحت تمام نرگس را از او خواستگاری کرده و تهدید کرده که اگر جواب رد بدهند، پای بچهها را به ساواک باز کند و دودمانشان را به باد بدهد.
در خانهشان گویی گرد مرده پاشیدهاند. هرکس، یک گوشه ماتم گرفته و کاری از دستش برنمیآید. نرگس با بدنی لرزان یک گوشه اشک میریزد، مادر به سینهاش میکوبد و خان را نفرین میکند، و بابا هم در کنجی از دالان پنهان شده تا کسی گریهاش را نبیند. میداند که برای نجات بچهاش هیچ کاری از دستش برنمیآید. مادر گفته بود فرار کنیم و از این شهر برویم، اما بابا میدانست که هرجا بروند آنها پیدایشان میکنند. بابا میدانست که باید خودش و دختر کوچکش را تسلیم خواستهی اصلانخان کند، چون او آنقدر قدرت دارد که بتواند با یک پاپوش حسابی، همهشان را زیر دست شکنجهگران ساواک بفرستد...
کتاب صوتی فرار ماردوش کاری از نشر صوتی گروه فرهنگی سماوا و انتشارات شرکت چاپ و نشر بینالملل است. این کتاب را با صدای مهدی طهماسبی میشنوید.
کتاب صوتی فرار ماردوش برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب رابه نوجوانان علاقهمند به قصههای انقلاب اسلامی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب صوتی فرار ماردوش میشنویم
مامان که منتظر جرقهای بود تا منفجر شود، پیراهن آقاجان را بلند کرد و با همهی زوری که داشت به کف تشت کوبید. آب چرک از توی تشت به سروصورت نرگس پاشید و هایهای گریهی مامان بلند شد: «آی مار جان، به زخم دلم نمک نزن. خودم کم سیاهبخت بودم، خبر نداشتم این دختر از من سیاهبختتره.» عزیز که انگار حرفهای مامان را نشنید، ناهید را بغل گرفت و از جایش بلند شد. سر بچه را روی شانهاش گذاشت و لنگلنگان به سمت اتاق رفت. ناهید با اینکه سه سال هم نداشت فهمیده بود که این روزها باید ساکت باشد و لجبازی نکند. مامان با مشت به سینهاش میزد و اصلان را نفرین میکرد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی فرار ماردوش |
نویسنده | سمیه سلیمانی شیجانی |
راوی | مهدی طهماسبی |
ناشر چاپی | شرکت چاپ و نشر بین الملل |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۴ ساعت و ۳۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان انقلابی برای نوجوانان |