معرفی و دانلود کتاب عاشقانهای در تاریکی
برای دانلود قانونی کتاب عاشقانهای در تاریکی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عاشقانهای در تاریکی
داستانی از یک خانواده و عمارت اربابی در کتاب عاشقانهای در تاریکی روایت میشود. نگین پوراسلامی در این داستان زندگی دختری را بازگو میکند که با حضور خود، حس همدلی و یگانگی را برای خانواده به همراه دارد و مایهی برکت خاندان است. این اثر که در گروه داستانهای عاشقانه و خانوادگی قرار میگیرد، در فضایی بومی و روستایی روایت میشود.
دربارهی کتاب عاشقانهای در تاریکی
فانوس دختری است که در تابستان 1322 در روستای کاظمآباد در شب عروسی دخترخالهی مادرش به دنیا میآید. مادربزرگش پیشنهاد میکند تا بجای فانوس قدیمی دزدیده شده، نام دختر را فانوس بگذارند تا نشانهای از نور و برکت در خاندان باشد. فانوس نوهی خان روستاست و میان نوهها، تنها دختر خاندان است. به همین خاطر همه او را با محبت و حساسیت میپرورانند. پس از گذشت مدتی، زندگی فانوس با حضور گلدسته، دایهای که از عشق ممنوعه گریخته و وارد عمارت شده، غنیتر میشود. گلدسته دختری به نام ملیله دارد که در بازی و زندگی روزمره همراه فانوس است. آنها در سایهی حمایت خانواده بزرگ میشوند و به مرور زمان، فانوس نقش مهمی در خانه و خانواده و حل مشکلات پیش رو پیدا میکند. او بهعنوان تکدختر خاندان، با برادرزادهها و پسرعموها رابطهای گرم دارد. همه با ملاحظه و توجه با او برخورد میکنند و از او حرفشنوی دارند. نگین پوراسلامی در کتاب عاشقانهای در تاریکی، داستانی از زندگی، آداب و روابط حاکم بر یک روستا روایت میکند.
کتاب عاشقانهای در تاریکی، داستانی است که همزمان قابی از بقای عشق و مهربانی حتی در دل فجایع گذشته را روایت میکند. تصویر زندگی روستایی در کنار عمارت اربابی، صحنههایی از مهر و همراهی انسانی و کوشش برای ساختن آیندهای بهتر را بهخوبی به نمایش میگذارد.
کتاب حاضر را انتشارات ندای الهی منتشر کرده است.
کتاب عاشقانهای در تاریکی برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که به داستانهای خانوادگی با فضایی بومی و تاریخی و به رمانهای فارسی علاقه درند.
در بخشی از کتاب عاشقانهای در تاریکی میخوانیم
من فانوس دختر خان هستمدختر یه خان از آبادی های اطراف تهران...
اون شب که من به دنیا اومدم تو آبادی عروسی بود.
ننه آقام به ننه ام گفته بود عروس تو نیا عروسی پا به ماه هستی من که از چشمات می خونم امشب یا فردا شب زایمان می کنی!
ننه ام که عروسی دختر خالهاش بود قبول نکرد و گفت:حالا کو تا نُه ماه و نُه روزم کامل بشه ننه! خیالت راحت ننه بارم رو سالم زمین می ذارم...
ننه آقام که ننهام رو مثل دختر خودش دوست داشت و دوست نداشت تک عروسش ناراحت بشه هیچی نگفت فقط گفت: سر شب زود برگرد ننه ام هم گفت: چشم...
اون شب همه آبادیهای اطراف، عروسی دعوت بودند ننه من قبل من دو تا پسرزاییده بود و دلِ خودش و آقام دختر می خواست حتی نذر کرده بود اگه این بچه دختر بشه کل آبادی رو آبگوشت بده...
اون شب ننه ام بدون اینکه به ننه آقام و ننه خودش نگاه کنه بلند شد به رقصیدن....
وسط رقص دردش گرفت و شبانه راهی عمارتِ اربابی شد.
آقام خیلی خاطر ننه ام رو می خواست دختر عموش بود و ناف بریده اما دلش از بچگی گیر ننه ام بود! ننهآقام همیشه با خنده می گفت:آقات اون شب تا شنید ننه ات حالش بد شده رنگش پرید انگار خودش می خواست بزاد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عاشقانهای در تاریکی |
نویسنده | نگین پوراسلامی |
ناشر چاپی | انتشارات ندای الهی |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 460 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-8486-02-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |