معرفی و دانلود کتاب فرار از موج بزرگ
برای دانلود قانونی کتاب فرار از موج بزرگ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فرار از موج بزرگ
نهایت بلایی که تصور میکردند بر سرشان نازل شود، گم شدن پول یا خیلی خوش نگذشتن در سفر بود؛ کایل و بیبی هیچگاه تصورش را هم نمیکردند که مجبور شوند از سونامی بهسمت قله بگریزند تا زنده بمانند! کتاب فرار از موج بزرگ نوشتهی پگ کرت ما را با نوجوانی سیزده ساله و کودکی هشت ساله در سفری تابستانی همراه میکند؛ سفری که ابتدا قرار بود کمی مهیج و شاد باشد، اما حالا بیش از اندازه هیجانانگیز و ترسناک است. این خواهر و برادر باید بتوانند خود را نجات دهند و این مشکل را بدون کمک پدر و مادرشان حل کنند.
دربارهی کتاب فرار از موج بزرگ
باورکردنی نیست! بالاخره در زندگی این خانواده هم اتفاق خوبی رخ داده و این خیلی عجیب است! آنها در قرعهکشی برنده شدهاند؛ آن هم نه برندهی کمی پول که در نهایت یا صرف تعمیر پلهها شود یا در حین خریدهای روزمره ناگهان دیگر اثری از آن نبینیم؛ آنها چهار بلیت هواپیما به مقصد اورگن را برنده شدهاند و باید خود را برای یک سفر فراموشنشدنی آماده کنند. وسیلهها در چمدانها جا خوش میکنند؛ دو شاخههای وسایل برقی از پریز بیرون میآیند؛ قفل درها بررسی میشوند و حالا اعضای خانواده در کمال آرامش و بدون اطلاع از وقایعی که در انتظارشان است، بهسمت فرودگاه شهر کانزاس حرکت میکنند. خانهی آنها 114 کیلومتر از شهری که بهسوی آن میروند فاصله دارد و این دورترین سفری است که تاکنون رفتهاند. کایلی و بی بی قرار است برای اولین بار بر روی ابرها و اقیانوسها پرواز کنند و خود را خوشحالترین موجودات جهان میدانند؛ البته فعلاً. کتاب فرار از موج بزرگ (Escaping the Giant Wave) نوشتهی پگ کرت (Peg Kehret) ما را با این خانواده که هنوز شاد و ذوقزده هستند، آشنا میکند تا همراه ایشان سفری بیش از حد مهیج را تجربه کنیم.
نام فرزندان این خانواده کایل و بیبی است. نیازی نیست که نام پدر و مادرشان را بدانیم زیرا از همان ابتدای داستان، دو کودک خود را در هتل تنها میگذارند و به جشن محل کارشان که در یک کشتی تفریحی برپا شده است، میروند. کایل سیزده سال دارد و چند سالی از خواهرش بزرگتر است؛ همین موضوع باعث میشود تا مسئولیت مراقبت از بیبی برعهدهی کایل قرار بگیرد. البته پدر و مادر آن دو پیش از رفتن به جشن، توجه فرزندان خود را به تابلویی که روی آن نوشته شده است: «خطر سونامی. در صورت وقوع زلزله از دریا فاصله گرفته و به ارتفاعات بروید» جلب کردهاند. هیچکدام از آن چهار نفر، در آن لحظه نمیدانست که همین دو خط هشدار نهچندان مهم، بهزودی قرار است جانشان را نجات دهد.
قلدر مدرسه یا سونامی؛ کدام خطرناکتر است؟!
رمان فرار از موج بزرگ، همانطور که از نامش مشخص است، دربارهی حادثهای است که باید از آن بگریزیم تا زنده بمانیم؛ اتفاقی که هر چند دهه یکبار رخ میدهد و از شانس افتضاح کایل و بیبی دقیقاً همان موقعی رخ داد که این دو نفر در هتل تنها بودند! آن هم هتلی که روبهروی دریاست و نیم ساعت دیگر با موجی مهیب، در اعماق اقیانوس فرو میرود. البته پگ کرت به این مقدار مصیبت اکتفا نکرده و یک بلای دیگر را نیز بر سر کایل و بیبی نازل کرده؛ پسری بهنام دارن. او قلدرترین و زورگوترین هممدرسهای کایل است و در این وضعیت هم از آزار دادن کایل دست برنمیدارد.
داستان فرار از موج بزرگ کایل و بیبی را با سه مشکل که معلوم نیست چطور قرار است آن را برطرف کنند، روبهرو میکند: 1- سونامی و چگونگی گریختن خودشان از مهلکه. 2- دارن و آزارهایش. 3- در خطر بودن جان پدر و مادرشان که در کشتی تفریحی و روی اقیانوس هستند. آنها همچنان در حال فرار و گریختن به سوی بلندترین قلهی شهر هستند و میکوشند تا از این حادثه جان سالم بهدر ببرند. ما مطمئن نیستیم که موفق میشوند یا نه و اگر از سونامی هم نجات پیدا کنند، دارن دست از سرشان برمیدارد یا همچنان به آزارهایش ادامه میدهد! فعلا تنها کمکی که از دست ما برمیآید این است که امیدوار باشیم و تلاشهای این خواهر و برادر را نظاره کنیم.
کتاب فرار از موج بزرگ با ترجمهی مهدیه شیرازی در انتشارات مشاوران آموزش (کتاب دوک) بهچاپ رسیده است.
جوایز و افتخارات کتاب فرار از موج بزرگ
- جایزهی خوانندگان جوان ایالت سانشاین برای پایههای سوم تا پنجم سال 2005
- جایزهی برگزیده کودکان آیووا سال 2006
- جایزهی ماد هارت لاولیس برای پایههای سوم تا پنجم سال 2007
- نامزد جایزهی کتاب گریت استون فیس
- نامزد جایزهی کتاب ناتمگ
- نامزد جایزهی کتاب ایالتی داوطلب (تنسی)
- نامزد جایزهی ماد هارت لاولیس
- از آثار نامبرده شده در لیست کتابهای پیشنهادی جایزهی شارلوت
در نکوداشت کتاب فرار از موج بزرگ
- داستان فرار از موج بزرگ اثری دلپذیر و رضایتبخش است و برای کسانی که از افراد قلدر و زورگو آسیب دیدهاند جالب خواهد بود. (School Library Journal)
کتاب فرار از موج بزرگ برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای نوجوانان علاقهمند به ماجراجویی و داستانهای هیجانانگیز مناسب است.
در بخشی از کتاب فرار از موج بزرگ میخوانیم
تصمیم گرفتم تصویری از دریا بسازم. چند تکه سنگ، جلبک دریایی، تکههای چوب، دو پر پرنده و چندتا صدف شکسته جمع کردم. با چوب روی شن یک مستطیل شبیه قاب عکس کشیدم و سپس با وسایلی که جمع کرده بودم، اثر هنریام را ساختم. آنقدر خوب شد که پشیمان شدم که چرا آن را نزدیک آب ساختم. شاید آب بالا میآمد و خرابش میکرد. تصمیم گرفتم از اثرم عکس بگیرم.
به اتاق برگشتم و دوربینم را برداشتم. منتظر آسانسور بودم که دارن از اتاقش بیرون آمد.
پرسید: «چیکار میکنی؟»
«میرم ساحل پیش مامان و بابام.»
«من هم باهات میآم.»
نمیتوانستم به او بگویم که نیاید. ساحل یک جای عمومی است. بااینحال، فکر اینکه با دارن به جایی بروم، باعث شد کف دستم عرق کند.
وقتی آسانسور آمد، دارن اول سوار شد. بستهشدن در و تنهاماندن با او در آسانسور برایم خوشایند نبود، بنابراین گفتم: «من با پله میآم. میخوام یهکم ورزش کنم.»
در آسانسور بسته شد. از پلهها پایین رفتم و به خودم یادآوری کردم که این فرصتی برای تیکزدن یکی از اهداف تابستانیام است. یکبار برای همیشه مقابل دارن بایستم و او را سر جایش بنشانم.
مگر خوابش را ببینم!
من این کار را انجام میدهم، اما نه حالا.
وقتی به لابی رسیدم، به آسانسور نگاه کردم و منتظر بودم که دارن از آن بیرون بیاید. درِ آسانسور همچنان بسته بود. یعنی او قبلاً بیرون آمده و جایی مخفی شده بود و میخواست به من حمله کند؟ با نگرانی پشت گلدان بزرگی را نگاه کردم. سپس متوجه فلش بالای آسانسور شدم که نشان میداد آسانسور در کدام طبقه است. فلش بین طبقه دو و سه بود و حرکت نمیکرد. دکمۀ پایین را فشار دادم، اما کار نکرد. آسانسور گیر کرده بود.
با خودم فکر کردم ولش کن، بذار همونجا بمونه. اینجوری هفت سال مشتزدن او را تلافی میکنم. میتوانستم وانمود کنم که فکر میکردم او از من جلوتر است و به ساحل بروم. هروقت دوباره او را ببینم، از او میپرسم که چرا با من نیامد و وقتی که گفت آسانسور خراب شده بود، تعجب میکنم.
بعد فکر کردم که گیرکردن در آسانسور چقدر ترسناک است و نتوانستم این کار را حتی در حق دارن انجام بدهم.
به سمت میز پذیرش رفتم و به کارمند پشت میز گفتم: «یه بچه توی آسانسور گیر کرده.»
کارمند آهی کشید: «دوباره نه!» انگار که موضوع پیشآمده بیشتر از آستانۀ صبر اوست. دوباره آهی کشید و گفت: «باید با تعمیرکار تماس بگیرم.»
گفتم: «فکر خوبیه.» بعد از انجامدادن کاری که از دستم برمیآمد، به سمت ساحل رفتم. چندین بار ایستادم تا سنگها و پرهای دیگری بردارم تا به اثر هنریام اضافه کنم. چیزی نقرهایرنگ در شن میدرخشید. باعجله به سمتش رفتم، اما فقط درِ قوطی نوشابه بود. آن را توی جیبم گذاشتم تا مبادا کسی با پای برهنه روی آن برود و پایش بریده شود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فرار از موج بزرگ |
نویسنده | پگ کرت |
مترجم | مهدیه شیرازی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب دوک |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 128 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-218-417-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان |