معرفی و دانلود کتاب فیل‌ها

معرفی کتاب فیل‌ها

کتاب فیل‌ها، داستانی روان‌شناختی و فلسفی را با مضمون جستجو برای یافتن معنای زندگی و تحول‌های درونی انسان را در بر گرفته است. شاهرخ گیوا، نویسنده‌‌ی کتاب، خواننده را در این اثر با زندگی مردی میان‌سال با نام فیروز آشنا می‌کند. فیروز، علاقه‌ای خاص به جمع‌آوری اسکناس‌هایی دارد که مردم روی آن‌ها مطالبی نوشته‌اند. این علاقه، پرسش‌هایی فلسفی در ذهن شخصیت اصلی کتاب به وجود می‌آورد.

درباره‌ی کتاب فیل‌ها

کتاب فیل‌ها، قصه‌ای سرشار از مفاهیم فلسفی و روان‌شناختی را پیش روی خواننده قرار می‌دهد. شاهرخ گیوا، نویسنده‌ی کتاب، موضوع‌های مهمی مانند جستجوی معنا در زندگی و تنهایی را در قالب داستانی خواندنی گنجانده است. نویسنده با توصیف‌هایی دقیق از جزئیات، بهره‌مندی از تکنیک‌های روایی متنوع و تعبیرهای جذاب، داستان فیل‌ها را به‌گونه‌ای روایت کرده تا خواننده به مطالعه‌ی این اثر تا انتها مشتاق باقی بماند.

داستان فیل‌ها، روایتی از زندگی مردی میان‌سال به اسم فیروز را در بر گرفته است. او یک سرگرمی نامعمول دارد: جمع‌آوری پول‌های کاغذی که روی آن‌ها یادداشت، شعر یا عبارات‌هایی نگاشته شده‌ است. این علاقه‌ی عجیب، پنجره‌ای به دنیای درونی و افکار فلسفی او می‌گشاید. فیروز از یک سو به پول بی‌اعتناست و از سوی دیگر، اسکناس‌ها را جمع‌ می‌کند. دوگانگیِ ذهنی شخصیت داستان، در واقع، نمایانگر کشمکش انسان مدرن میان مادیت و معنویت است. فیروز در این میان، به‌دنبال معنایی فراتر از ارزش اقتصادی پول می‌گردد و در این جستجو، هویت خویش را بازتعریف می‌کند.

در آغاز کتاب فیل‌ها، پیرزنی سال‌خورده که با فیروز آشنایی دارد، فوت می‌کند. مرگ ناگهانی این پیرزن، فیروز را به اندیشیدن درباره‌ی ماهیت زندگی و ارزش‌های آن وامی‌دارد. شخصیت اول داستان در تنهایی خود، بین خاطرات گذشته و واقعیت کنونی سرگردان می‌شود. شاهرخ گیوا، با قلمی توانا، تصویری از تنهایی، جستجو برای معنا و دگرگونی‌های درونی انسان را در این اثر قرار داده است. فیروز در این داستان، نمادی از انسان معاصر به‌حساب می‌آید. انسانی که در میان روزمرگی و پوچی، در پی یافتنِ راهی به سوی حقیقت وجودی خویش است. داستان فیل‌ها، فقط شرح حال یک فرد نیست، بلکه نقدی است بر جامعه و ارزش‌های رایج در آن. این داستان، در عین سادگی، عمق فلسفی قابل توجهی دارد و تا مدت‌ها پس از خواندن، در ذهن مخاطب باقی می‌ماند.

کتاب فیل‌ها را انتشارات ققنوس چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

کتاب فیل‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

تمامی علاقه‌مندان به ادبیات معاصر ایرانی، دوست‌داران داستان‌هایی با مضامین انسانی و فلسفی و افرادی که در جستجوی معنا در زندگی خود هستند، به‌عنوان مخاطب‌های کتاب فیل‌ها شناخته می‌شوند.

در بخشی از کتاب فیل‌ها می‌خوانیم

هیاهوى توى خیابان از جا بلندم مى‌کند مى‌کشاند تا پشت پنجره؛ پرده را کنار مى‌زنم. دمدماى غروب است و بر در و دیوار شهر چیزى نمانده جز مشتى آفتاب لاجان کهربایى. روبروى خانه وانت‌بار قراضه‌اى جوش آورده و راننده دستپاچه کاپوت را بالا داده و هوار مى‌کشد. شاید درِ رادیاتور را باز کردنا دست و بالش را سوزانده که حالا مثل سگ پاسوخته عوعو مى‌کند. عوعوکنان به چیزى یا کسى توى پیاده‌رو اشاره مى‌کند که از این بالا و از پشت پنجره آن چیز یا کس را نمى‌بینم. از زیر کاپوت، بخار رقیقى بیرون مى‌زند و توجه رهگذرها و راننده‌ها را معطوف مى‌کند. کمى جلوتر از وانت‌بار چند ماشین سوارى توى دل هم رفته‌اند و بفهمى‌نفهمى راه بسته شده و صداى نق و بوق عقبى‌ها خیابان را تسخیر کرده.

پیشانى‌ام را تکیه مى‌دهم به شیشه؛ جدار نازکِ یخ است! مثل این‌که پوستم را چسبانده باشم به برفک فریزر، لحظه‌اى مى‌چسبد و جدا مى‌شود. مردک با وانت مدل هزار و سیصد و لگنش خیابان را به آشوب کشیده. مى‌خواهم لته پنجره را باز کنم فریاد بزنم: «عر نزن یارو. » که ناگهان مگسى وزکنان، مى‌خورد پشت لاله گوشم. هنوز دستم به دستگیره پنجره نرسیده که مگس دیگرى مى‌خورد به شیشه و پایین مى‌افتد. توى این سرما مگس‌ها از کجا پیداشان شده؟! چشم مى‌گردانم روى هره پنجره ببینم کجا افتاده که مى‌بینم نیست! نیست. نیست. نیست. ناگهان جلوِ نگاهم تار مى‌شود و تیره مى‌شود. خدایا این‌ها مگس نیستند! برمى‌گردم تندى مى‌روم سمت اتاق و صندوق اسکناس‌ها. لابد درِ صندوق باز مانده، نه نمانده. دوباره آن کابوس، آن مالیخولیاست که برگشته.

پا توى اتاق که مى‌گذارم انگار پا گذاشته‌ام توى سلاخ‌خانه‌اى که بوى تعفن و بوى خون، مگس‌هاش را مست کرده. درِ صندوق بسته است و کلید مفرغى‌اش روى قفل، اما کلمات، آن کلمات و جمله‌ها و حروف دوباره کار خودشان را کرده و گریخته‌اند. نه نمى‌توانند فرار کنند، کجا مى‌توانند بروند وقتى همه درها و پنجره‌ها بسته است؟ حتما مثل دفعات قبل چرخى توى هوا مى‌زنند و بعد شبیه کلونى زنبورها دوباره جمع مى‌شوند توى کندو.