معرفی و دانلود کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم

عکس جلد کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم
قیمت:
۹۲,۷۵۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم

کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم دربردارنده‌ی داستان زن جوانی است که در زندگی زناشویی خود به بن‌بست رسیده و اوضاع نابه‌سامان اجتماعی و اقتصادی نیز زندگی را برایش به جدالی بی‌پایان تبدیل کرده‌. باربارا کامینز در این رمان واقع‌گرایانه و اجتماعی، در حقیقت زندگی شخصی خود را در قالب سرگذشت «سوفیا فرکلاف» روایت می‌کند و در خلال آن به انتقاد از بحران‌های اقتصادی و اخلاقی جامعه‌ی معاصر خود می‌پردازد.

درباره‌ی کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم

سوفیا، قهرمان بیست‌و‌یک‌ساله‌ی کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم (Our spoons came from Woolworths)، دختر ساده‌دل و عاشق‌پیشه‌ای است که در یک اقدام شتاب‌زده، روابط عاشقانه‌ی خود را با هنرمند نقاشی به نام «چارلز» آغاز می‌کند و به‌سرعت به همسری‌ او درمی‌آید. هرچند نه چارلز و نه سوفیا، پول و سرمایه‌ی چندانی را برای آغاز یک زندگی زناشویی ندارند، اما آن‌قدر به یکدیگر عشق می‌ورزند که تصور می‌کنند فقر و نداری مشکل بزرگی به حساب نمی‌آید. این زوج عاشق با کمک مالی دوستان و پول اندکی که از فروش نقاشی‌های چارلز به دست می‌آید، زندگی خود را با وسایلی محقر در آپارتمانی ارزان‌قیمت آغاز می‌کنند، در حالی که به خیال خود خوشبخت‌ترین انسان‌های روی زمین هستند!

یک مقایسه‌ی اجمالی بین زندگی سوفیا فرکلاف و باربارا کامینز (Barbara Comyns)، نویسنده‌ی رمان، ما را متوجه شباهت‌هایی می‌کند که باعث می‌شود یقین پیدا کنیم کامینز در این رمان خواندنی، در واقع قصد بازگویی زندگی خودش را داشته. در حقیقت زندگی‌نامه‌ی خود را با استفاده از نام‌ها و اسامی متفاوت به نگارش درآورده است. البته همین موضوع باعث شده تا در بازنمایی درونیات و احساسات شخصیت اول داستان، به‌خوبی عمل کند و شخصیت‌هایی را ترسیم نماید که برای مخاطبان قابل‌درک و باورپذیر باشند.

برای اینکه سوفیا و چارلز دریابند که فقر در از بین بردن خوشبختی تا چه حد نیرومند است، زمانی زیادی لازم نیست. بعد از اینکه چارلز از پرداخت اجاره‌ی خانه و هزینه برای مخارج معمول خانواده سر بازمی‌زند و سوفیا با پول اندکی که به دست می‌آورد، پرداخت کل هزینه‌های خانه را به عهده می‌گیرد، به نظر می‌رسد این زوج آن‌چنان از هم دور و با یکدیگر بیگانه می‌شوند که دیگر اثری از عشق روزهای ابتدایی در زندگی‌شان دیده نمی‌شود. البته طلاق عاطفی آن‌ها زمانی جدی‌تر می‌شود که شخصیت جدیدی وارد ماجرا شده و زندگی سوفیا را بیش از گذشته، دستخوش تغییر می‌کند!

باربارا کامینز در کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم، تصویری از لندن در دهه‌ی 1930 به نمایش می‌گذارد که علاوه‌بر از سر گذراندن بحران‌های اقتصادی، در آتش زوال اخلاقی و جنسیت‌زدگی نیز می‌سوزد. نویسنده در تلاش بوده تا دورنمایی از تحولات اجتماعی و اقتصادی این دوران، شکل‌گیری کارخانجات و فرصت‌های شغلی، همچنین موضوعاتی چون تولد و تناسل را به مخاطبان نشان بدهد. باربارا کامینز در این بخش نیز از تجربیات زیسته‌ی خود و حقایقی که به چشم دیده کمک می‌گیرد تا صورت واقعی جریانات اجتماعی-تاریخی را برای خوانندگان بازسازی کند.

هرچند در کتاب حاضر با رمانی کمدی روبه‌رو نیستیم اما طنز تلخ نویسنده هر کجا که مجالی برای بروز یافته، خود را نشان داده است. با مهارتی که نیما حسن ویجویه در ترجمه‌ی این اثر داشته، طنز ظریف نویسنده نیز به‌خوبی به برگردان فارسی کتاب منتقل شده است. اثری که پیش رو دارید به کوشش نشر بیدگل در اختیار علاقه‌مندان رمان‌های اجتماعی خارجی قرار گرفته.

نکوداشت‌های کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم

  • برای هر کسی که به داستان‌هایی در زمینه‌ی دغدغه‌های روزمره، فقر، ازدواج، عشق، خوشبختی، صلح یا شادی علاقه‌مند است، کتاب حاضر انتخاب بسیار خوبی خواهد بود. (گاردین)

  • آمیزه‌ای خلاقانه! ترکیبی از فاجعه، تفسیر اجتماعی، کمدی و عشق. چیزی که من در این رمان بسیار عالی می‌بینم، علاوه‌بر توصیفات قدرتمند کامینز، توانایی او در نشان دادن حقایق تلخ دنیاست. (کاترین ام. پاورز)

  • دنیای کامینز عجیب و شگفت‌انگیز است. همچنین چیزی منحصر‌به‌فرد در اثر او وجود دارد: معجونی از غم، کمدی و دلهره! به اعتقاد من او نابغه است و آن‌گونه که شایسته بوده مورد تحسین و توجه قرار نگرفته. (لوسی اسکولز)

  • خوانندگان از همان صفحات ابتدای کتاب مانند من درگیر آن خواهند شد. کامینز در نویسندگی با همه متفاوت است. (مگی اوفارل)

قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان ادبیات کلاسیک انگلیس و مشتاقان داستان‌های تاریخی با درون‌مایه‌ی اجتماعی، بی‌شک مجذوب این رمان خواندنی خواهند شد.

با باربارا کامینز بیشتر آشنا شویم

باربارا کامینز (1907-1992)، نویسنده و هنرمند انگلیسی بود. کامینز در وارویک شایر، در خانواده‌ای پرجمعیت زاده شد. پس از مرگ پدر، هنگامی که پانزده سال داشت، راهی مدرسه‌ی هنرهای زیبای هیترلی شد. بعدها با با جان پمبرتون، دوست دوران کودکی‌اش ازدواج کرد و با مشاغل متنوعی چون فروش اشیاء عتیقه، طراحی برای تبلیغات تجاری و... به کسب درآمد پرداخت.

با آغاز جنگ جهانی دوم، باربارا کامینز برای رهایی از فقری که دامان مردم را گرفته بود، به‌عنوان آشپز در یک خانه‌ی روستایی استخدام شد. در همین زمان بود که نویسندگی را آغاز کرد و ماجراهایی را که در کودکی تجربه کرده بود، در قالب داستان به نگارش درآورد. کامینز طی چهار دهه نویسندگی، رمان‌ها و داستان‌هایی کوتاهی را به چاپ رساند که با استقبال مخاطبان و تحسین منتقدان روبه‌رو شدند. کتابی که در مقابل شماست، نخستین اثر اوست که به فارسی ترجمه شده.

در بخشی از کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم می‌خوانیم

چند هفته مانده به کریسمس زنی که همیشه کلاهِ مشکی سرش بود فوت کرد و غوغایی در خانوادۀ چارلز به ‌پا شد. آنفولانزا گرفته بود و در عرض سه روز از دنیا رفت. چهل ‌و چهار سال بیشتر نداشت و کسی تصور نمی‌کرد به ‌این ‌زودی‌ها بمیرد. اوا تا شستش خبردار شد آمد لندن که پیش برادرش ادموند بماند. چند باری زنگ زد و خواست برای تسلیت گفتن به آن جا برویم. ترجیح می‌دادم به خانه‌ای که کسی توی آن فوت کرده نروم، بااین‌حال چارلز عقیده داشت بهتر است سری به آن جا بزنیم. وقتی به خانۀ محنت‌زدۀ کنزینگتون رسیدیم، ادموند، اوا و مادرِ زنی که کلاه به سر داشت و با آن‌ها زندگی می‌کرد داشتند چای می‌خوردند. ادموند خسته به ‌نظر می‌رسید، اما اوا کاملا سرحال بود و داشت با او در مورد مراسم تدفین صحبت می‌کرد. اوا پیشنهاد داد که خانه و اثاثیه را بفروشند و پیشخدمت‌ها را اخراج کنند و یک سرایدار بگیرند و سگ را هم واگذار کنند. ادموند گیج و منگ به ‌نظر می‌رسید و خیلی توجه نمی‌کرد و هرازچندی می‌گفت: «باشه.» از نوع حرف زدن اوا و نظراتی که می‌داد حسابی تعجب کردم، همین‌طور از رفتار مادر پیر که به ‌نظر نمی‌رسید از مرگ دخترش ناراحت باشد و داشت همین‌طور آن کیک‌های صورتی‌ کوچک را می‌چپاند توی حلقش. از خوردن که دست کشید خنده‌ای نخودی کرد و گفت: «کی فکرش رو می‌کرد؟ کی فکرش رو می‌کرد من از دختر جوونم بیشتر عمر کنم؟ تصمیم دارم برم هتل ریجنت‌پالاس و اونجا ساکن بشم و خوش بگذرونم.»

می‌دانستم اوا آن لحظه حسابی درگیر مراسم کفن‌ودفن و کاروبار ادموند است و فرصت خوبی بود آن وسط قضیۀ بچه را مطرح کنم. منتظر شدم تا لحظه‌ای حرفش را قطع کند. کلی طول کشید که مجالی بیابم و با صدای بلند گفتم: «چهارده هفتۀ دیگه بچه‌م دنیا می‌آد.» خبری که دادم جاروجنجال به پا کرد و اوا قضیۀ مرگ و مراسم را به‌کل فراموش کرد و ادموند را به حال خودش گذاشت و او هم همان‌طور که سرش بالای فنجان‌های چای آویزان مانده بود چرتش برد.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم
نویسنده
مترجمنیما حسن ویجویه
ناشر چاپینشر بیدگل
سال انتشار۱۴۰۲
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات265
زبانفارسی
شابک978-622-313-087-8
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم

کیانا کیا
۱۴۰۲/۱۰/۷
این کتاب نثر روانی داشت، ترجمه خیلی خوب داشت، در کل داستانی که خیلی ساده روایت میشد بسیار غم انگیز بود و شبیه به کتاب‌های بیوگرافی. در کل کتاب خیلی خوبی است.
مشاهده همه نظرات 1

راهنمای مطالعه کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم

برای دریافت کتاب قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.