معرفی و دانلود کتاب مامور مخفی

معرفی کتاب مامور مخفی

یک مامور مخفی بی‌دست‌و‌پا در نقش مردی آنارشیست، تدارک یک حمله‌ی تروریستی را می‌بیند و یک تراژدی بزرگ را رقم می‌زند که تمام جنبه‌های زندگی‌اش را درگیر می‌کند. جوزف کنراد، نویسنده‌ی کتاب مامور مخفی، بی‌گمان یکی از پیچیده‌ترین آثار ادبیات کلاسیک را به رشته‌ی تحریر درآورده که در فهرست برترین رمان‌های جهان مدرن لایبرری نیز قرار گرفته است. او با تکیه بر مضامینی مانند جاسوسی، سیاست‌های کثیف حکومتی، تروریسم و انقلابی‌گری، داستانی درگیرکننده و حتی بی‌رحمانه روایت می کند.

درباره‌ی کتاب مامور مخفی

جوزف کنراد (Joseph Conrad) یکی از نویسندگان برجسته‌ی قرن بیستم بود. انگلیسی زبان مادری کنراد نبود؛ باوجوداین، آثار ارزشمندی را به ادبیات انگلستان افزوده است. کتاب مامور مخفی (The Secret Agent)، یک داستان جنایی معمایی و همچنین سیاسی است که در فضای رازآلود لندن رقم می‌خورد. این کتاب پس از حمله‌ی 11 سپتامبر، دوباره مورد توجه قرار گرفت و به‌عنوان رمان بزرگ تروریسم شناخته شد. چون به‌طرز شگفت‌انگیزی پیش‌گویانه به نظر می‌رسید.

ماجرای رمان مامور مخفی، با یک حمله‌ی تروریستی آغاز می‌شود. یک مامور مخفی به نام ورلاک عامل این حمله است. این مرد دو شغل دارد؛ یکی اداره‌ی یک مغازه‌ی کثیف در لندن به همراه همسر و برادر ساده‌لوح او؛ و دیگری همان ماموریت مخفی‌ای است که عنوان کتاب نیز به آن اشاره دارد. ورلاک هیچ شباهتی به جیمز باند یا سایر مامورهای قوی‌بنیه و تیزبین ندارد. او صرفاً یک ناظر و خبرچین است؛ تا اینکه روزی توسط آقای ولادیمیر، یک مقام دیپلماتیک مرموز، مأموریتی دریافت می‌کند؛ دیگر مشاهده کافی نیست، باید ثابت کند که حضورش ضروری است.

از جهاتی می‌توانیم کتاب مامور مخفی را به‌عنوان یک رمان سیاسی اجتماعی معرفی کنیم. جوزف کنراد در این میان، نه تنها به نقد سیاست و تروریسم می‌پردازد، بلکه ساختار خانواده، روابط انسانی و فروپاشی اخلاق را نیز زیر ذره‌بین می‌برد. شخصیت‌های این کتاب پلیسی و معمایی، از ورلاک گرفته تا وینی و استیوی، همگی با نوعی بی‌پناهی، سردرگمی و انزوا دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. لندن در داستان هیجان‌انگیز کنراد، همچون شخصیت‌هایش تاریک، مه‌آلود و تهدیدآمیز است؛ شهری که در آن هیچ چیز روشن و قطعی نیست و خشونت در پس هر کوچه و در نگاه رهگذران پنهان شده است.

وقتی شر دامن‌گیر شود؛ یک مامور ساده تراژدی می‌آفریند

جنبه‌ی انسانی قوی این داستان کلاسیک به آن غنا می‌بخشد. جوزف کنراد نخست به تضاد درونی ورلاک می‌پردازد که به قول معروف، مامور است و معذور. ورلاک ناظری هیچ‌کاره است که مجبور به عمل می‌شود. بمب‌گذاری نیازمند نوع خاصی از شخصیت است؛ اکثر مردم شاید بتوانند نظاره‌گر باشند، اما عمل کردن چیز دیگری است.

در وهله‌ی دوم باید به رابطه‌ی استیوی ساده‌دل با خانواده‌ی ورلاک نظری بیندازیم. استیوی خواهرزن ورلاک، نماد بی‌گناهی، سردرگمی و شاید آشوب ذهنی و عاطفی است؛ او را می‌توانیم به‌عنوان وجدان اخلاقی رمان و آینه‌ای انسانی از وضعیت روانی ورلاک معرفی کنیم. وینی، همسر ورلاک، زنی با طرحواره‌ی ایثارگری است. او همواره در تلاش است تا امنیت خاطر اطرافیانش باشد و ورلاک بی‌رحمانه از او سوءاستفاده می‌کند. اما این فرو رفتن در نقش قربانی تا کی طول می‌کشد؟ باید انتظار عملی غافل‌گیرکننده را از وینی داشته باشیم.

شخصیت‌های داستان کلاسیک مامور مخفی، مردانی کندذهن‌اند. انقلابی‌های ناکارآمد با ایده‌های افراطی در کنار ماموری بی‌کفایت قرار گرفته‌اند. سبک ساده اما پیچیده‌ی جوزف کنراد، با فضای آشفته، پراضطراب و خشن رمان هماهنگ است.

مامور مخفی؛ روایتی رازآلود با چاشنی طنز تلخ

در بخش‌های ابتدایی رمان معمایی و پلیسی مامور مخفی، با شخصیت‌های جدیدی آشنا می‌شویم. جوزف کنراد با تغییر زاویه‌ی دید و نپرداختن صرف به قهرمان داستان خود، تعلیقی خوشایند ایجاد کرده که در دوران خود کم‌نظیر بوده است. شخصیت‌ها درباره‌ی گذشته و حال صحبت می‌کنند و به‌تدریج حقیقت آشکار می‌شود. در اینجا با یک رمان کلاسیک با ساختار ساده و خطی روبه‌رو نیستیم. باید خودمان قطعات را کنار هم بگذاریم و ماجرا را دریابیم و این بسیار لذت‌بخش است.

در صفحات پایانی کتاب مامور مخفی، خانم وینی، همسر ورلاک در مرکز توجه قرار می‌گیرد. جوزف کنراد در بخشی طولانی به جدال میان زن و شوهر پرداخته است که به دلیل افشای داستان، نمی‌توان آن را کامل توضیح داد؛ اما در همین حد بدانید که این بخش، واقعاً قطعه‌ای درخشان و نایاب در تاریخ ادبیات انگلستان است. کنراد، اندوه و هیجان را به شکلی تصویرسازی کرده است که فراتر از انتظار ما از یک رمان کلاسیک است.

شاید کتاب مامور مخفی آن‌طور که می‌گویند، رمانی بزرگ درباره‌ی تروریسم نباشد؛ شاید نتواند به‌عنوان تسکینی برای قربانیان حمله‌ی تروریستی عمل کند؛ اما بی‌تردید اثری فوق‌العاده است. سهیل سمی، این رمان هیجان‌انگیز را به فارسی روان برگردانده و نشر برج آن را چاپ و منتشر کرده است.

اقتباس‌های سینمایی از کتاب مامور مخفی

• فیلم خرابکاری (Sabotage) به کارگردانی آلفرد هیچکاک و با بازی اسکار هومولکا، سیلویا سیدنی و جان لودر، محصول سال 1936
• فیلمی با عنوان مامور مخفی، محصول سال 1996، به کارگردانی کریستوفر همپتون و با بازی باب هاسکینز، پاتریشیا آرکت، ژرار دوپاردیو، رابین ویلیامز و کریستین بیل
• فیلم گرگ تنها (Lone Wolf)، به کارگردانی جاناتان اوگیلوی (Jonathan Ogilvie)، محصول سال 2021. این نسخه در آینده‌ای نزدیک در استرالیا روایت می‌شود، نه در لندن اوایل قرن بیستم.
• چندین و چند برنامه‌ی تلویزیونی از سال 1957 تا 2016 با اقتباس از کتاب مامور مخفی اجرا شده‌اند.

نکوداشت‌های کتاب مامور مخفی

• جوزف کنراد، داستان جاسوسی را به سطحی از ادبیات ارتقا داد که الهام‌بخش نویسندگانی چون گراهام گرین و جان لوکاره شد. (روزنامه‌ی Observer)
• خوانندگان تازه‌وارد از مقالاتی مقدماتی استقبال می‌کنند که رمان کلاسیک مامور مخفی را در بستر هر دو جریان ویکتوریایی و مدرنیستی قرار می‌دهد. به همراه مطالب تکمیلی بسیار مفید درباره‌ی آنارشیسم و انحطاط. آن‌هایی که پیش‌تر با رمان آشنا بوده‌اند، با توجه به ادعای آگاتوکلس مبنی بر اینکه کنراد، همراه با نویسندگان زن نوگرای معاصر خود، در حال بررسی موضوع ازدواج و وضعیت زنان است، ترغیب خواهند شد تا بار دیگر آن را بخوانند. (نشریه‌ی ادبی دانشگاه کلمیبا)

کتاب مامور مخفی برای شما مناسب است اگر

• به ادبیات کلاسیک علاقه‌مند هستید؛ به‌ویژه در ژانر جنایی و معمایی.
• ادبیات انگلستان را به‌صورت جدی دنبال می‌کنید.
• سایر آثار جوزف کنراد را مطالعه کرده‌اید و به این نویسنده علاقه‌مند هستید.
• می‌خواهید یک رمان سیاسی با محوریت یک واقعه‌ی تروریستی بخوانید و در آن تعمق کنید.

در بخشی از کتاب مامور مخفی می‌خوانیم

معاون کمیسر کارش را در مستعمره‌ای استوایی آغاز کرده بود. از کارش در آنجا خوشش می‌آمد. کار پلیسی بود. در پیداکردن رد و درهم‌شکستن چندین محفل سرّی غیرقانونی در میان بومیان بسیار موفق عمل کرده بود. بعد به مرخصی‌ای طولانی رفت و تقریباً به شکلی غریزی و بی‌اختیار ازدواج کرد. از دیدگاه عرفی زوج خوبی بودند، اما همسرش بعد از شنیدن وصف‌های دیگران از آن منطقه، از آب‌و‌هوای مناطق مستعمراتی بیزار شده بود. از دیگرسو، با آدم‌های صاحب‌نفوذی ارتباط داشت. ازدواج فوق‌العاده‌ای بود. اما حالا، معاون کمیسر از کاری که باید انجام می‌داد، خوشش نمی‌آمد. احساس می‌کرد به زیردستان و اربابان زیادی وابسته شده‌است. مفهوم حی و حاضر پدیده‌ی عاطفی عجیبی که اسمش افکار عمومی بود بر سینه‌ی او سنگینی می‌کرد و ماهیت غیرمنطقی‌اش برایش مایه‌ی نگرانی بود. بی‌شک او به دلیل جهلش درباره‌ی قدرت خیر و شر این پدیده دراین‌باره اغراق می‌کرد... به‌خصوص، درباره‌ی قدرت شرش؛ و بادهای تند شرقی در بهار انگلستان (که از نظر همسرش بسیار خوشایند بود.) باعث تشدید بی‌اعتمادی او نسبت به انگیزه‌های بشر و کارایی سازماندهی‌اش می‌شد. بیهودگی کار دفتری، به‌خصوص در روزهایی که کبد حساسش را اذیت می‌کرد، باعث وحشتش می‌شد.

بلند شد و با قامت صاف ایستاد و با گام‌های سنگین که از چنین مرد باریک‌اندامی بعید بود به‌طرف پنجره رفت. جام پنجره‌ها خیس باران بود و خیابان کوتاهی که او از بالا به آن خیره شد خالی و خیس، گویی ناگهان سیلی عظیم همه‌چیز را شسته و برده بود. روز بسیار خسته‌کننده‌ای بود، اول از همه اینکه با آن مه سرد و مرطوب بلعیده و حال در زیر بارانی سرد غرق شده بود. کورسوی محو چراغ‌های گازی پنداری در کام جوّی اشباع از آب حل و گم می‌شد و ادعاهای تفرعن‌آمیز انسان، به ستوه آمده از اهانت‌های رقّت‌بار آب‌و‌هوا به نظر نخوتی عظیم و یأس‌آمیز می‌نمودند، نخوتی در خورِ تحقیر و شگفت‌زدگی و ترحم.