معرفی و دانلود کتاب منسفیلد (ماجراهای خانواده برترام)

معرفی کتاب منسفیلد (ماجراهای خانواده برترام)

کتاب منسفیلد (ماجراهای خانواده برترام) خلاصه‌ای از اثر عاشقانه، جذاب و متفاوت جین آستن به نام پارک منسفیلد است. این کتاب داستان دختر جوان و مهربانی به نام فانی پرایس و دغدغه‌ها و مشکلاتش را بازگو می‌کند و در کنار توصیف زندگی فانی، مسائل و مشکلات اجتماعی و فرهنگی قرن‌های هجده و نوزده میلادی را به تصویر می‌کشد.

درباره کتاب منسفیلد:

این کتاب سومین اثر جین آستین است که بعد از شاهکارهای «غرور و تعصب» و «عقل و احساس» خلق شد و به خوبی نشان دهنده‌ی استعداد و ذکاوت آستین در خلق شخصیت‌های ملموس و داستان‌های پرفراز و نشیب است.

جین آستین کتاب منسفیلد (Mansfield Park) را طی دو سال نوشت که بعد از انتشار بسیار مورد استقبال قرار گرفت. شخصیت اصلی این کتاب دختر جوان، خجالتی، حساس و خوش قلبی است که در خانواده‌ای تنگ دست متولد شده به همین دلیل یکی از خاله‌هایش که همسر مرد متمولی به نام آقای برترام است تصمیم می‌گیرد از او برای مدتی در کنار خانواده خود نگه‌داری کند. فانی در ابتدای ورودش به پارک منسفیلد و آغاز زندگی با خانواده برترام به شدت احساس دلتنگی می‌کند و به خاطر دوری از مادر و برادرش غمگین می‌شود اما به مرور زمان متوجه لطف و محبت خانواده برترام نسبت به خودش می‌شود، تحمل دوری از خانواده برایش راحت‌تر می‌شود و سعی می‌کند با فرزندان خانواده برترام هم رابطه خوبی برقرار کند.

کتاب منسفیلد (ماجراهای خانواده برترام) روایت‌گر بخشی از رمان زیبای پارک منسفیلد جین آستین است و بیشتر به مسائل و ماجراهایی که برای فانی به هنگام زندگی‌اش با خانواده برترام اتفاق می‌افتد، می‌پردازد.

نکوداشت‌های کتاب منسفیلد:

- هیچ رمان نویسنده رمانی تا به حال اینگونه، کامل ارزش‌ها انسانی را درک نکرده و در آثارش به کار نبرده است. (ویرجینیا ولف، نویسنده انگلیسی)
- اکتشافی پیچیده در انتخاب‌های معنوی و اخلاقی و پیامدهای احساسی بعد از آن. (Barnes & Noble)

کتاب منسفیلد (ماجراهای خانواده برترام) مناسب چه کسانی است؟

خواندن این کتاب به نوجوانان و بزرگسالانی که از طرفدارن ادبیات کلاسیک انگلستان هستند و به رمان‌های عاشقانه با حال و هوای خانوادگی علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

با جین آستن بیشتر آشنا شویم:

او در سال 1775 در استونتون هامپیشایر جایی که پدرش در جامعه کشیشان به ارشاد مردم اشتغال داشت به دنیا آمد. به دنبال بازنشستگی پدرش در سال 1801 خانواده آستن متعاقباً به شهرهای دیگری مهاجرت کردند. در سال 1817 به دلیل بیماری شدید، جین آستن برای درمان در وینچستر اقامت گزید تا در کنار یک پزشک باشد، او در همان شهر درگذشت و جسدش را در کلیسای بزرگ وینچستر دفن کردند.

زندگی کوتاه آستن در میان روستائیان طبقه متوسط نسبتاً مرفه سپری شد و در کلیه نوشته‌های وی به وضوح می‌توان تأثیر آن را مشاهده کرد. آستن نویسندگی را از زمانی که بسیار جوان بود آغاز کرد و کتاب مشهور و پرفروش خود بنام "غرور و تعصب" را در سال 1797 یعنی در بیست و چهار سالگی به پایان رساند و "کلیسای نورث انگر" را در سال 1798 نوشت.

در کلیه داستان‌های آستن، شخصیت‌هایی تصویر شده‌اند که او با کلیه عواطف خود دقیقاً آنان را می‌شناخته و به همین روی با می‌بایست این نویسنده را در شمار نویسندگان مکتب رومانتیسم قرار داد. در سه داستان بزرگش غرور و تعصب، اما و پارک منسفیلد جین آستن بیش از هر داستان دیگری در عواطف انسانی باریک و دقیق شده و این نازک‌اندیشی را در "ترغیب" به‌طور محسوس‌تری می‌توان بازیافت.

دنیای جین آستن پر از احساس و ادراک است به همین روی در این دنیا زشتی و پلیدی همیشه زبون و ناتوان می‌ماند و نصیبی جز شکست ندارد. زندگی آستن دیری نپائید، اما اگر بیشتر می‌ماند لااقل در محدوده آثارش تاریکی‌ها بیشتر مغلوب روشنی‌ها می‌شدند.

در بخشی از کتاب منسفیلد می‌خوانیم:

صبح روز بعد هنری زودتر از همیشه به منسفیلد رفت. آن روز خوشبختانه فانی تنها بود.

هنری جلو رفت و گفت: «فانی عزیز، خبر خوبی برات دارم. این حکم افسری برادرت ویلیامه. می‌خوای ببینی؟» فانی باورش نمی‌شد و نمی‌توانست حرفی بزند. دستانش می‌لرزید. وقتی داشت برگه‌ها را می‌خواند هنری گفت: «حالا متوجه شدی چرا به لندن رفتم؟»

فانی فریاد زد: «چطوری این کار رو انجام دادی؟ چه لطف بزرگی کردی!» هنری با خوشحالی توضیح داد: «عموم یکی از افسرای بلندمرتبه ارتشه. درباره برادرت باهاش صحبت کردم. نظرش نسبت به ویلیام مثبت بود و گفت اون می‌تونه یه افسر خوب باشه. به‌خاطرهمین با مافوقاش صحبت کرد و نتیجه چیزی شد که الان می‌بینی. اینم حُکمِشه.» هنری ادامه: «واقعاً دوست داشتم به برادرت کمک کنم، اما دلیل دیگه‌ای داشتم. مطمئنم می‌تونی حدس بزنی.»

فانی اول متوجه منظورش نشد، اما خیلی زود همه چیز را فهمید. هنری گفت: «هر کاری کردم فقط و فقط به‌خاطر تو بوده. هیچ‌وقت چنین حسی نسبت به کسی نداشتم. بگو من رو دوست داری تا خودم، دستم، قلبم و همه ثروتم رو به پات بریزم»

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: خانه جدید
فصل دوم: پیشنهادهای ازدواج
فصل سوم: عاشقی
فصل چهارم: سفر به سوثرتون کورت
فصل پنجم: نمایش
فصل ششم: نقشه آقای کرافورد
فصل هفتم: خواستگاری
فصل هشتم: دیدار خانواده
فصل نهم: خبرهایی از لندن
فصل دهم: دو ازدواج دیگر