معرفی و دانلود کتاب های و هوی

معرفی کتاب های و هوی

عباس جهانگیریان در کتاب های و هوی نمایشنامه‌ای عروسکی را درباره‌ی داستان زندگی حضرت یوسف در سال‌های نوجوانی به رشته‌ی تحریر درآورده است. این نمایشنامه برگرفته از زیباترین قصص قرآن است و کودکان با اجرای آن بخشی از زندگی حضرت یوسف را به نمایش درمی‌آورند.

درباره‌ی کتاب های و هوی

آموزش نمایش به کودکان محاسن بسیاری را به همراه دارد. این فعالیت می‌تواند به رشد شخصیتی و توسعه‌ی هنری کودکان کمک کند و تأثیرات مثبتی در زندگی آن‌ها از خود بر جای بگذارد. کتاب های و هوی نوشته‌ی عباس جهانگیریان، دربرگیرنده‌ی یک نمایش عروسکی است که کودکان می‌توانند بدون نیاز به وسایل خاص و امکانات حرفه‌ای، در خانه یا مدرسه آن را اجرا کنند.

عباس جهانگیریان در کتاب های و هوی به سراغ داستان نوجوانی حضرت یوسف رفته است و می‌کوشد با بیانی شیرین، برهه‌هایی از زندگی این پیامبر را در قالب نمایشی عروسکی به رشته‌ی تحریر درآورد. حمرا، ایحار، ارمینا، خانم کلاغ، خانم بزی، هدهد، یوسف، بنیامین، اِبرِه، زلفه، جوجه‌های عقاب، خرگوش و عقاب دم سیاه شخصیت‌های این نمایشنامه‌ی عروسکی هستند و همه در کنار یکدیگر می‌کوشند وقایع و ماجراهای نوجوانی حضرت یوسف را به نمایش درآورند.

در سراسر این اثر با کششی دراماتیک روبه‌رو هستیم و قصه‌ای قرآنی را با فراز و فرودهای نمایشی پی می‌گیریم. تقویت مهارت‌های نمایشی در کودکان و فراهم آوردن شرایط اجرای نمایش برای آنان می‌تواند تبعات مثبت بسیاری را با خود به همراه داشته باشد. شکوفایی خلاقیت، افزایش اعتمادبه‌نفس، تقویت مهارت‌های اجتماعی، بهبود تمرکز و توجه و حرفه‌ای ساختن قدرت فن بیان، از جمله پیامدهای مثبتی است که مطالعه و اجرای آثاری از قبیل کتاب های و هوی برای کودکان به همراه می‌آورد.

اجرای نمایش‌های عروسکی از این قبیل برای کودکان بسیار مفید است؛ زیرا مهارت‌های زبانی، خلاقیت، همکاری و ارزش‌های معنوی را در آنان تقویت می‌کند و درعین‌حال سرگرمی و تفریحی مناسب برای آن‌ها به شمار می‌رود. کتاب های و هوی نوشته‌ی عباس جهانگیریان به کوشش انتشارات سوره‌ی مهر وابسته به حوزه‌ی هنری تهیه و منتشر شده است.

کتاب های و هوی برای چه کسانی مناسب است؟

کودکان علاقه‌مند به نمایش عروسکی و داستان‌های قرآنی مخاطبان اصلی این کتاب به شمار می‌روند. همچنین اگر در زمینه‌ی آموزش به کودکان فعالیت دارید، می‌توانید با معرفی این کتاب به آن‌ها و به عهده گرفتن سرپرستی‌شان در این زمینه، یک نمایش عروسکی تماشایی را رقم بزنید.

با عباس جهانگیریان بیشتر آشنا شویم

عباس جهانگیریان، نمایش‌نامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و پژوهشگر ادبی و سینمایی، در سال 1333 در قم متولد شد. او در سال 1358 برای تحصیل در رشته‌ی ادبیات نمایشی وارد دانشگاه تهران شد و مقطع کارشناسی‌ارشد را نیز در همان رشته و دانشگاه به سرانجام رساند. از آثار منتشرشده‌ی جهانگیریان می‌توان به عناوینی همچون «فرهنگ فیلم‌های کودکان و نوجوانان از آغاز تا سال 1367»، «خواب دخترها چپ نیست»، «جنگ که تمام شد بیدارم کن»، نمایشنامه‌ی «من دیگر سیگار نمی‌کشم» و رمان تاریخی «پسران نان و نمک» اشاره کرد. جایزه‌ی کتاب سال شورای کتاب کودک، لوح زرین و دیپلم افتخار جشنواره‌ی کتاب سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان و همچنین نشان نقره‌ای لاک‌پشت پرنده از جمله افتخارات این نویسنده به شمار می‌روند.

در بخشی از کتاب های و هوی می‌خوانیم

9. نیم‌روز/ لانه عقاب بر فراز کوهان‌کوه

[در سمت راست سطح قله، لانه عقاب است و سمت چپ، قفس حمران و جوجه‌عقاب که هنوز در قفس است و سروصدایش بلند است. اریحا تکیه داده به صخره‌ای تیز و چشم بر دره‌ای دارد که در حس انتقالی او بسیار عمیق می‌نماید و امکان فرار کردن از آن ناممکن. اریحای مضطرب چشمی بر دره و چشمی بر آسمان دارد. بیشتر موهایش سفید شده و هر لحظه‌ بر سپیدی‌ا‌ش می‌افزاید:]

اریحا: کجا رفت عقاب؟! من رو برای چی آورده این‌جا؟! اگه به قصد خوردن آورده، چرا کاری به کارم نداره؟! نکنه رفته باشه حمران رو هم بیاره؟! چه اشتباهی کردم گفتم جوجه‌ش رو حمران گرفته و در قفس انداخته بود! ولی اون‌ که حرف نمی‌زنه! وقتی لاله، حتماً کر هم هست. خدایا رحم کن به مادرم که طاقت داغ من یکی رو هم نداره، چه برسه به هر دومون. هیچکی از این کوهِ بلندِ بی‌شیب نمی‌تونه بیاد بالا و من رو نجات بده. کارم تمومه. کاش حمران به حرف یوسف گوش کرده بود! چه‌قدر گفت این جوجه‌عقاب رو رها کن بره پیش مادرش و گوش نکرد که نکرد. [به آسمان خیره می‌شود.] وای اومد.

[ناگهان عقاب بر فراز قله سایه می‌اندازد و درحالی‌که قطعه‌گوشتی بر چنگال خود دارد، با همه عظمتش، فرود می‌آید. عقاب تکه‌ای از گوشتی را که آورده به جوجه‌اش می‌دهد، که بیرون قفس است، اما وقتی می‌خواهد به جوجه داخل قفس غذا بدهد، با میله‌های قفس برخورد می‌کند. جوجه گرسنه است و خود را به دیواره‌های قفس می‌کوبد و التماس می‌کند. عقاب خیره می‌شود به صورت اریحا و سروصداهای اعتراض‌آمیزی از خود بروز می‌دهد. اریحا می‌ترسد. ندایی که صدای یوسف را تداعی می‌کند، به اریحا می‌گوید:]