معرفی و دانلود کتاب پروانه و زندان تن

معرفی کتاب پروانه و زندان تن

کتاب پروانه و زندان تن روایت مردی‌ست که تنها می‌تواند منظور خود را با تکان پلک‌هایش به دیگران بفهماند. ژان دومینیک بوبی کسی‌ست که پس از تجربه‌ی فلج مغزی دیگر هرگز نتوانست سخن بگوید یا حرکت کند. او در این کتاب به بیان تجربیات ویژه و تأمل‌برانگیز خود که در محدوده‌ی اتاق بیمارستان اتفاق افتاده‌اند، می‌پردازد...

درباره‌ی کتاب پروانه و زندان تن

حتماً برای شما هم پیش آمده که در میان انبوه دغدغه‌ها و مشغله‌های فکری‌تان گیر بیفتید؛ درست مثل پروانه‌ای که در پی راه فرار است، اما نمی‌داند چطور باید از پیله‌ای که خود به دور بدنش تنیده، نجات پیدا کند. داستان زندگی ژان دومینیک بوبی (Jean-Dominique Bauby) پیرامون همین زندانی شدن است، اما نه در میان مشکلاتی که ذهن او برایش ساخته، بلکه در بدنی که به کلی فلج شده است. در کتاب پروانه و زندان تن (The Diving Bell and the Butterfly) تجربیات روزانه‌ی مرد روی‌تخت‌افتاده‌ای را می‌خوانید که تازه دارد درمی‌یابد زندگی گذشته‌اش چقدر متفاوت و ارزشمند بوده‌ است.

ژان دومینیک بوبی روزنامه‌نگار و سردبیری‌ست که روزی ناگهان دچار فلج مغزی شد و همه‌ی بدنش به غیر از عضلات گردن و پلک‌هایش حالت قفل‌شدگی پیدا کرد. او این کتاب را با کمک پرستاران و همراهان خود در بیمارستان نوشته تا تجربه‌ی طاقت‌فرسای زندگی تازه‌ی خود را برای دیگران بازگو کند.

سخن گفتن، نشستن و برخاستن، به رختخواب رفتن، استحمام، پیاده‌روی کردن و خیلی کارهای دیگر برای یک انسان سالم، کاملاً معمولی و پیش پا افتاده به نظر می‌رسد. درواقع این کارها به حدی عادی هستند که شما خیلی از آن‌ها را ناخودآگاه و بدون تأمل انجام می‌دهید. اما زندگی ژان با زندگی افراد دیگر تفاوتی بزرگ دارد. روزهای او کند پیش می‌روند و در بیمارستان برای کوچک‌ترین حرکت و انجام ساده‌ترین کارها باید از چند نفر کمک بگیرد. او حتی نمی‌تواند منظور خود را به درستی با اطرافیانش بازگو کند؛ بنابراین باید جلسات گفتاردرمانی مختلفی را بگذراند و درنهایت از طریق حرکات پلک‌هایش موفق به سخن گفتن می‌شود...

اگر معنای زندگی خود را گم کرده‌اید، این کتاب می‌تواند به شما کمک کند زندگی را از دریچه‌ای متفاوت ببینید. کتاب پروانه و زندان تن تلنگری برای شمایی‌ست که در این مرحله از زندگی نیاز دارید حس خود را نسبت به داشته‌هایتان تغییر دهید. این کتاب ترجمه‌ی امیرحسین ملت است و از سوی انتشارات زرین اندیشمند در دسترس علاقه‌مندان به کتاب‌های زندگینامه‌ای قرار گرفته است.

اقتباس از کتاب پروانه و زندان تن

فیلم فرانسوی «The Diving Bell and the Butterfly» (لباس غواصی و پروانه) یک اثر درام به نویسندگی رونالد هاروود و کارگردانی جولیان اشنابل است که در سال 2007 با اقتباس از خاطرات ژان دومینیک بوبی ساخته شده است.

این فیلم توانسته نامزد دریافت جوایز هنری متعددی شود. متیو آمالریک، امانوئل سنیه، ماری ژوزه کروز، ماکس فون سیدو و... از جمله بازیگران این اثر سینمایی هستند.

نکوداشت‌های کتاب پروانه و زندان تن

• جمله‌های این کتاب اوج می‌گیرند و از ناامیدی یا دریغ برای خود تهی هستند. پیش‌روی فصل‌های کوتاه و شاعرانه، کتاب را مانند بال‌بال‌زدن پرندگان کرده است. (مجله‌ی نیویورکر)

• کتاب پروانه و زندان تن به‌یادماندنی‌ترین زندگی‌نامه‌ی دوران ماست. (سینتیا اوزیک)

• شیوایی این کتاب درهم‌شکننده است. درخشش اصلی خودِ بوبی است که روحش با واژگان خودی نشان می‌دهد تا او را از به دست باد سپرده شدن نجات دهند. (میامی هرالد)

• خواندن این خودگویی‌های فراتر از باور، پی بردن به روشنی‌های ذهن مردی دلاور است.(شرواین نولاند)

• گواهی ستودنی برای وجود یک خودِ نامیرا. برای روحی که آن‌قدر بر آزادی و روانی خویش پافشاری می‌کند که سرانجام قفل تن را می‌شکند و از آن زندان می‌گریزد. (فرانسیس پروز)

کتاب پروانه و زندان تن مناسب چه کسانی است؟

اگر به خواندن کتاب‌های اتوبیوگرافیکِ الهام‌بخش علاقه دارید، این اثر انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.

با ژان دومینیک‌ بوبی بیشتر آشنا شویم

ژان دومینیک بوبی متولد 1952 در فرانسه است که به طور ناگهانی به سندروم لاکد مبتلا شد. او پیش از فلج مغزی‌اش سردبیری مجله‌ی فرانسوی «Elle» را بر عهده داشت.

در بخشی از کتاب پروانه و زندان تن می‌خوانیم

ساندرین40 روی روپوش سفید خود علامتی سنجاق کرده که روی آن نوشته: متخصص گفتاردرمانی. اما به‌حق باید آن را فرشته‌ی نگهبان بخوانید. او بود که این رمزهای کلامی الفبا را ابداع کرد که بدون آن‌ها، من بند از دنیا می‌بُریدم. اما افسوس! درحالی‌که بیشتر دوستانم بیرون از اینجا به این شیوه خو گرفته‌اند، در این بیمارستان تنها ساندرین و یک خانم روان‌شناس از آن استفاده می‌کنند. این‌گونه است که من در اینجا یک زرادخانه‌ی کوچک از حالت‌های چهره، چشمک‌زدن‌ها و سر تکان‌دادن‌ها دارم تا به‌زحمت فقط بتوانم بگویم لطفاً در را ببندید، شیر آب را بازتر کنید، صدای تلویزیون را کمتر کنید یا بالشت تختم را درست کنید. البته که همیشه به خواسته‌هایم نمی‌رسم. با گذر هفته‌ها، این‌گونه از گوشه‌گیری ناخواسته به من اجازه می‌دهد به درجه‌ای از بردباری برسم و دریابم که کارکنان بیمارستان دو دسته‌اند: بیشترشان که بدون پرده‌برداری از رمز و راز پیام‌های من به ترک اتاق حتی فکر هم نمی‌کنند، و دسته‌ی دوم که با وجدانی کمتر در اقلیت قرار دارند و این‌طور وانمود می‌کنند که علامت‌های از روی درماندگی مرا برای کمک ندیده‌اند. مانند آن کودن چگال‌دلی که تلویزیون را درست در وقت استراحت بین دو نیمه‌ی مسابقه‌ی فوتبال بوردو و مونیخ خاموش کرد و با قاطعیتی که دیگر جایی برای درخواستی اضافه نگذاشت، گفت: «شب به‌خیر.»

فهرست مطالب کتاب

دیباچه
آن صندلی چرخ‌دار
آن نیایش‌ها
آن حمام کردن‌ها
آن الفبا
آن شهبانو
آن چیناچیتا
آن گردشگرها
آن سوسیس
آن فرشته‌ی نگهبان
آن عکس
آن دو سرنوشت یکسان اتفاقی
آن رؤیا
آن راوی غایب
آن روز شانس
آن مجسمه‌ی مَدونا
آن تاریکی، از میان شیشه‌ها
آن پاریس
آن سیب‌زمینی
آن گردشگاه
آن نتیجه‌ی بیست به یک
آن اردک
آن روز تعطیل
آن بانوان در هنگ‌کنگ
آن پیام
آن موزه
آن داستان‌سرا
آن روز از زندگی
موسم آغازی دوباره