معرفی و دانلود کتاب پنجره‌ای نو به سوی روان درمانی کل نگر

معرفی کتاب پنجره‌ای نو به سوی روان درمانی کل نگر

راینر هولم هادولا در کتاب پنجره‌ای نو به سوی روان درمانی کل نگر، دوازده مورد از جلسات روان‌درمانی و مشاوره خود را گزارش می‌دهد و روند درمان بیمارانش را بیان می‌کند تا از این طریق به متخصصان و روان‌درمانگران دیگر در درمان مراجعانشان کمک کند.

درباره‌ی کتاب پنجره‌ای نو به سوی روان درمانی کل نگر:

راینر هولم هادولا (Rainer Matthias Holm Hadulla) در این کتاب روش‌های درمان تعارض‌های اساسی که انسان‌ها درگیر آن‌ها می‌شوند و نیز مشکلات روانی آن‌ها را به‌طور کوتاه شرح داده است. گزارش‌های دوازده‌گانه‌ی درمانی که از مراجعان در این اثر آمده است دربرگیرنده‌ی اختلالات انطباقی، شخصیتی، افسردگی و روان‌پریشی‌اند که خود نقطه‌ی عزیمتی‌اند برای رویکرد روان‌درمانی ادغامی؛ رویکردی که رویکردهای رفتاردرمانی، روانکاوی و اگزیستانسیالیستی را به هم پیوند می‌زند. از این طریق چشم‌اندازهای تازه‌ای برای تکوین خلاق روان‌درمانی ترسیم می‌شود. به همین خاطر می‌توان از این اثر که به زبان ساده‌ای نوشته شده است هم به عنوان یک کتاب آموزشی و هم اثری مهیج که برای همگان قابل فهم است نام برد.

دوازده گزارش درمانی که در کتاب پنجره‌ای نو به سوی روان درمانی کل نگر (Integrative Psychotherapie) آمده‌اند گزارش‌هایی مربوط به اشخاصی‌اند که از مشکلات رایج رنج می‌برند و بعد تأثیرات «روان‌درمانی» را نشان می‌دهند. گزارش‌ها با مورد زاسکیا که یک خواننده است، شروع می‌شود. او تاب و تحمل ادامه‌ی رابطه با دوستش را نداشت، چرا که دوستش خواهان روابط موازی بود. کلارا که دانشجوست، از حسادت زجرآور و ترس‌های مبهم رنج می‌برد. یوآخیم، اقتصاددان تازه‌کار، از عهده‌ی امتحانات فوق لیسانس خود برنمی‌آید. او دیگر قادر نیست خودش را پشت بازی‌های کامپیوتری پنهان کند و مسائل عینی و واقعی را نادیده بگیرد. مارا، نوازنده‌ی پیانو، از نشان دادن قابلیت‌های خود هراس دارد، مبادا که با نشان دادن آن‌ها خودش را آسیب‌پذیر کند.

مونیکا، پزشک جوان، به دلایل نامشخص خُلقیات به هم ریخته‌ای دارد و حس می‌کند کنار خودش ایستاده است. هیلده، خانم خانه‌دار، حس خوبی در رابطه‌ی زوجی‌اش ندارد و به یک بیمار با بیماری‌های مزمن بدل شده است که می‌گوید همه جایم درد می‌کند. یوهان، وکیل جوان، می‌خواهد از هر جنبه‌ای کامل باشد و با این حال مأیوس است، چون نمی‌تواند با خود و دیگران رابطه‌ برقرار کند. کریستیان که او هم دانشجوست، از زندگی روزمره‌ی یکنواخت خودش خسته شده و همیشه در پی شوق و شعف تحریک‌کننده است. ریچارد، یک معمار موفق، سال‌هاست نمی‌تواند زندگی‌اش را بدون پرش‌های برون‌زوجی ادامه دهد. اکنون همسرش پس از سال‌ها زندگی مشترک از او جدا شده است.

ولفگانگ، کارمند، به دلیل تغییرات ساختاری در محل کارش به حاشیه رانده شده است؛ برای همین می‌گوید زمین را از زیر پایم کشیدند. برتولد، موسیقیدان، به دنبال هیجانات افراطی می‌رود و برای همین، در زندگی کنونی‌اش از هرج و مرج سر در آورده است. مارا، آموزگار، سال‌هاست در یک آشوب و آشفتگی عاطفی به‌سر می‌برد. آیا باید به پیروی از دوستش دست به خودکشی بزند تا از این آشوب درونی خلاص شود؟

کتاب پنجره‌ای نو به سوی روان درمانی کل نگر برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر برای تمام مشاوران و روان‌درمانگران نکات بسیار سودمند و مفیدی دارد و به آنان در پیشرفت کارشان کمک می‌کند.

در بخشی از کتاب پنجره‌ای نو به سوی روان درمانی کل نگر می‌خوانیم:

اولین جلسات درمانی با مارا برای من دشوار بود. او «آشوب عاطفی» خودش را شرح داد و من چیز زیادی از حرف‌ها‌ی او دستگیرم نشد. مارا درباره‌ی دوستش که خودش را جلوی قطار انداخته بود حرف زد. احساس پوچی عجیبی از این واقعه در او پیدا شده بود. مارا به این فکر می‌کرد که بهتر است برای مراقبت از خودش به یک کلینیک روانپزشکی مراجعه کند. البته او شک دارد که آشفتگی عاطفی‌اش توسط مصرف دارو برطرف شود: «من خودم باید از عهده‌ی اوضاع برآیم.» مارا پس از پایان جلسه گفت که احساس می‌کند جلسات متعدد از بار فشاری که به او می‌آید کاسته‌اند. او اندکی از پریشانی رهایی یافته است و می‌تواند راحت‌تر درباره‌ی خودش و زندگی‌اش حرف بزند. در این شرایط، تجویز نشستن بر روی کاناپه‌ی روانکاوی به سامان بخشیدن به هرج و مرج ذهنی و عاطفی‌اش کمک می‌کند. مارا گفت وقتی که بر روی کاناپه دراز می‌کشد، در مقایسه با گفت‌وگوهای رو در رو، بهتر می‌تواند ذهن خودش و آنچه را به ذهن‌اش می‌رسد دنبال کند. او گفت نوبت‌های منظم و حضور قابل اتکای من به او کمک کرده‌اند. با این حال، از طرفی به چارچوب‌هایی که بر روی آن‌ها‌ با هم توافق کرده‌ایم حمله کرد: «این هم از روانکاوی گرد و خاک گرفته؛ واقعاً زمان آن گذشته است که خودمان را با عواطف، رؤیاها، و افکارمان مشغول کنیم. آدم باید خودش دست به کار شود!»

در نخستین هفته‌های درمان او به تناوب خشمگین و گلایه‌مند و هراسیده است، تا به حدی که دیگر تاب تحمل حملات او را نداشتم. او به‌طور مکرر به این فکر می‌کرد که ممکن است من به بیماری سختی مبتلا شوم یا حتی بمیرم. برداشت‌های اولیه‌ی من از وضعیت او درهم و برهم است. من در خودم تصاویری درونی برای درک واقعی مارا پیدا نمی‌کنم. اغلب با دقت چندان زیادی به حرف‌ها‌ی او گوش نمی‌دهم و چیز زیادی از حرف‌ها‌ی او را به خاطر نمی‌سپارم. در مورد تصورات ذهنی و رویاهای او چیز زیادی به فکرم نمی‌رسد. رابطه‌ی میان ما در اکثر مواقع خسته‌کننده است، اما با این حال با ثبات است.

فهرست مطالب کتاب

سپاس‌نامه‌ی مترجم
یادداشت مترجم
پیشگفتار پروفسور سیرپکا
یادداشت مؤلف برای ترجمه‌ی فارسی
سپاس‌نامه‌ی مؤلف
مقدمه
بخش نخست: گزارش‌های روان‌درمانی دوازده‌گانه
واکنش به استرس
اختلال انطباقی
اجتماع‌هراسی
رگه‌های شخصیتی اضطراب اجتنابی
افسردگی خفیف تا متوسط
دردهای روان‌تنی
جنبه‌های شخصیتی خودشیفته
رگه‌های شخصیتی هیستریونیک
اختلال کنترل تکانشی توأم با دون ژوانیسم
افسردگی شدید با فرسودگی شغلی
اپیزودهای روان‌پریشی
اجزای شخصیتی مرزی
بخش دوم: مدل ادغامی ABCDE روان‌درمانی
A: رابطه‌ی درمانی
B: تغییرات رفتاری
C: اصلاح نماهای نامطلوب عاطفی و باورهای فکری
D: پویش فرایندهای ناخودآگاه روانی
E: خلاقیت اگزیستانسیالیستی
افق تجربی مؤلف
واژه‌نامه‌ی فارسی به آلمانی