معرفی و دانلود کتاب گذر

معرفی کتاب گذر

کتاب گذر، اولین رمان منتشرشده‌ی نفیسه مرادی است. او در این داستان تلاش کرده تا با روایت کردن داستان زندگی زنی که تنهایی موجب بروز ترس‌هایش شده، روایت سرکوب آزادی و استقلال زنانه را به مخاطب ارائه کند. نویسنده در این کتاب پیوندی میان دو برهه‌ی تاریخی و شخصیت‌های واقعی و داستانی برقرار کرده و طرح داستان را از این طریق گسترش داده است.

درباره‌ی کتاب گذر

کتاب گذر اولین داستان منتشرشده‌ی نفیسه مرادی است. او که پیش‌تر کتاب شعری با عنوان «لبخندی که سهم من نبود» به انتشار رسانده بود، در این کتاب، مهارت خود را در حوزه‌ی داستان‌نویسی نیز می‌آزماید.

این رمان داستان دختری به نام مهشاد را روایت می‌کند که به خاطر ترس‌هایش، دست به خودکشی می‌زند و جسد او در وان حمام خانه‌اش پیدا می‌شود. مهشاد دوستی به نام فرانک دارد که بنا بوده با هم نمایشی را با اقتباس از آثار میرزاده‌ی عشقی به روی پرده ببرند، که در این میان مهشاد خودکشی می‌کند و کار نمایش به فرانک محول می‌شود. فرانک تصور می‌کند رازهایی در میان است که باید با کشف آن‌ها دلیل مرگ مهشاد را بیابد. همچنین او باید کار نمایش را نیز به اتمام برساند.

نویسنده با استفاده از پیکره‌ی ادبیات فارسی، در متن داستان روابطی بینامتنی ایجاد می‌کند و از این طریق به داستان عمق بیشتری می‌دهد. مهم‌ترین رابطه‌ی بینامتنی در این داستان به زندگی و آثار میرزاده‌ی عشقی مربوط است. راوی در طول داستان بارها به آثار میرزاده‌ی عشقی ارجاع می‌دهد. فصل پایان داستان هم همان نمایشی است که قرار بوده مهشاد و فرانک با اقتباس از آثار عشقی بسازند. اما جز آن، هر فصل با سطری از شعر یکی از شاعران معاصر آغاز می‌شود. این ارتباط‌های بینامتنی به جنبه‌ی اجتماعی و انسانی داستان نیز می‌افزایند.

نفیسه مرادی وضعیت زن امروز را در پیوند با زن تاریخی فرهنگ ایران می‌نمایاند. وضعیتی که در هردو برهه‌ی تاریخی، سرنوشتی تراژیک به دنبال دارد. فرانک اما به این سرنوشت رضایت نمی‌دهد و تلاش می‌کند راهی برای «گذر» از این وضعیت بیابد. او با نوشتن، می‌خواهد از وضعیت حاضر گذر کند. وضعیتی که همه‌ی انسان‌ها مقصر آن‌اند.

داستان گذر از زبان فرانک روایت می‌شود. شخصیتی که بر خلاف مهشاد که تصمیم به انفعال گرفت، به خاطر فعال بودنش در جریان این گذر، می‌تواند راوی خوبی باشد و روایت سازنده‌ای را از قصه ارائه دهد. سیر روایت، رفت و برگشت‌هایی به گذشته دارد و می‌توان گفت نویسنده تا حدودی از تکنیک جریان سیال ذهن نیز استفاده کرده است. توصیفات راوی از اتفاقات و حالات درونی بسیار خیال‌انگیز است. به نحوی که گاهی جهان در ذهن راوی درهم‌می‌آمیزد و نویسنده به خوبی می‌تواند این آمیختگی و پریشانی ذهنی را بیان کند. از طرفی تشبیه‌ها و توصیف‌ها در داستان، غالباً کارکرد و دلالت خاصی دارند و صرفاً به قصد زیبایی خلق نشده‌اند.

داستان هشت فصل دارد و فصل نهم، نمایشنامه‌ی اقتباسی ساخته‌ی مهشاد و فرانک است که خود به تنهایی هم موضوعیت دارد و حتی قابل اجراست.

در کل باید گفت رمان گذر، داستانی است که با بهره گرفتن از زبان و بیان هنرمندانه و خیال‌انگیز، فراز و نشیب مسئله‌ی استقلال زنان و ترس‌های آنان را روایت کرده است.

کتاب گذر نوشته‌ی نفیسه مرادی توسط انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است.

کتاب گذر برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب حاضر برای کسانی که به داستان‌های مربوط به مدرنیته و مسائل زنان علاقه دارند یا کسانی که به دنبال داستان‌هایی با زمینه‌ی تاریخی و بینامتنی هستند، مناسب است.

در بخشی از کتاب گذر می‌خوانیم

نمی‌توانستم چشم از عکس بردارم. بارها دیده بودمش ولی این‌بار با همیشه فرق داشت. فکرِ این‌که آدم‌های این عکس چقدر با آن آدم‌هایی که پیش از این می‌شناختم فرق می‌کنند آزارم می‌داد و بیشتر از همه لبخند مهشاد که حالا در عکس آن را بغض می‌دیدم. انگار به آدمی که بغضی در گلو دارد بگویی باید یک لحظه بخندد تا از او عکسی به یادگار بگیری. اولین‌بار که این عکس را دیدم به نظرم رسید چه عکس قشنگی؛ چه خانواده‌ی خوش‌بختی. هرچند آن زمان هم فکرِ بریده شدنِ قسمتی از عکس که پدرش در آن بوده ذهنم را مشغول کرده بود ولی تصورش را هم نمی‌کردم پدری که در این عکس از کنار خانواده‌اش بریده شده چند سال بعد از گرفتنِ عکس اعدام شده، پسری که در عکس شاد و سرزنده به نظر می‌رسد گم‌وگور شده، مادری که دست انداخته دور گردنِ بچه‌هایش در آسایشگاه روانی است و آن دختر... کسی که حالا می‌دانم خیلی کم می‌شناختمش... خودکشی کرده یا... نه... چرا باید «یا» یی در کار باشد؟ در کار است؟

اولین‌بار که به این خانه آمدم، فکر می‌کردم چه کارهای مهم و ماندگاری که با مهشاد نخواهیم کرد... حالا خانه بوی مرگ می‌دهد؛ بوی دیوانگی و فراموشی و وحشت می‌دهد و من زل زده‌ام به این قابِ سه‌نفره و به این فکر می‌کنم که چرا پیشنهادِ حمید درباره‌ی نمایش‌نامه را قبول کرده‌ام؟ پیشنهاد کسی که حالا مطمئنم کارهایی در گذشته کرده که مهشاد را آزار داده. پیشنهادِ کسی که نمی‌دانم واقعاً کیست. آن‌همه نفوذ که حمید روی مهشاد داشت از کجا آمده بود؟ درست است که من و مهشاد قبل از آمدنِ حمید هم به‌خاطر حالِ نه چندان متعادلی که مهشاد گاهی‌وقت‌ها داشت با هم دچارِ مسأله شده بودیم اما مشکل ما را حمید جدی کرد. از وقتی پیدایش شده بود بیشتر وقت‌هایی که همدیگر را می‌دیدیم حمید هم حضور داشت و بیشتر وقت‌ها ساکت بودیم. فقط گاهی رسمی و کلیشه‌ای درباره‌ی نمایش‌نامه حرفی می‌زدیم. چیزی که باعث شده بود من به مهشاد نزدیک شوم حالا کم‌کم داشت منزجرم می‌کرد.