معرفی و دانلود کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

معرفی کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح دو چیز را صددرصد تضمین می‌کند: خندیدن خواننده‌های کتاب و علاقه‌مند شدن کودکان به کتاب‌خوانی. مایکل وید و لورا وید در یادداشت پشت جلد سومین جلد از مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند پیشنهاد می‌کنند که هیچ‌کدام از کارهای گوردون را در خانه انجام ندهید؛ زیرا او حرفه‌ای و دوره‌دیده است و احتمالاً به گرد پای او هم نمی‌رسید!

درباره‌ی کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح

تصور کنید که سه پسربچه‌ی شرور و آماده برای اذیت کردن دیگران، با یکدیگر متحد شوند! چه غوغایی که در خانه، مدرسه و شهر راه نمی‌افتد. احتمالاً با خودتان بگویید بدا به حال اطرافیان این سه پسربچه. اما مطمئن باشید بعد از خواندن سومین جلد از مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند (And Then It Happened Book 3)، دیگر به رفتارهای گوردون، پائولو و راوی کتاب که نامش فاش نشده، عادت می‌کنید. همانطور که والدین و همسایه‌ها و معلم این بچه‌ها به کارهای آن‌ها عادت کرده‌اند!

مایکل وید (Michael Wade) و لورا وید (Laura Wade) در کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح در 23 داستان خیلی خیلی کوتاه، ماجراهای این پسربچه‌های بازیگوش را روایت می‌کنند. از میان آن‌ها، گوردون مغز متفکر گروه است و می‌توان ادعا کرد که همه‌‌ی آتش‌ها از گور گوردون بلند می‌شود! او همیشه نیشخندی بر لب دارد و برای اذیت کردن دیگران، نقشه‌ می‌کشد. پائولو و راوی کتاب هم که پیروان سرسپرده‌ی گوردون هستند، با او همراهی می‌کنند. برای مثال در اولین داستان می‌خوانید که چطور گوردون معلم کمکی سخت‌گیر را در عرض چند ساعت از مدرسه فراری می‌دهد! آن هم با یک نقشه‌ی بی‌عیب‌ونقص و فوق‌العاده!

بیشتر ماجراهای کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح در مدرسه اتفاق می‌افتد. بعضی وقت‌ها هم دایی‌ایوان، دایی گوردون، همراه با بچه‌ها به گردش می‌رود و در این میان اتفاقاتی رقم می‌خورد. پدر گوردون هم برخلاف دیگر پدرهای منضبط، اصلاً به پسرش هشدار نمی‌دهد و حتی در بعضی مواقع با او همکاری می‌کند!

مریم مفتاحی جلدهای پنجم و ششم مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند را در کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه‌ی ارواح ترجمه کرده. ناشر متنی این کتاب لورا وید و مایکل وید، نشر آفرینگان از زیرمجموعه‌های گروه انتشاراتی ققنوس است.

درباره‌ی مجموعه‌ی چشمت روز بد نبینه

مجموعه‌ی چشمت روز بد نبینه شامل 14 جلد کتاب می‌شود و لورا و مایکل وید اولین جلد آن را در سال 2003 در کشور کانادا منتشر کردند. این مجموعه‌ کتاب با روایت اول شخص نوشته شده است و داستان‌های پسری بدون‌نام است که همراه با دو دوست صمیمی‌اش، گوردون و پائولو، دردسرهای بسیاری برای اطرافیانشان درست می‌کنند. داستان‌های هر جلد از یکدیگر مستقل هستند و می‌توانید آن‌ها را بدون ترتیب بخوانید. شخصیت‌های اصلی و فرعی کتاب عبارتند از:

• راوی: او همیشه از خودش با عنوان «من» یاد می‌کند و در رابطه‌ی دوستانه‌شان نقش دانای کل را دارد.
• گوردون: او همان کسی است که همه را به دردسر می‌اندازد. البته بعداً همه را از دردسر نجات می‌دهد!
• پائولو: او مرد عمل است و همیشه با ابزارآلات کار می‌کند. او همراه خانواده‌اش در مزرعه ساکن است.
• خانم هاگزبریت: معلم این سه پسربچه در مدرسه‌ی دولتی «دانگلمور»
• آقای ایوانز: مدریر مدرسه
• آقای باتِرورت: همسایه‌ی راوی

انتشارات ققنوس این مجموعه را در 7 جلد با ترجمه‌ی مریم مفتاحی منتشر کرده است. جلدهای مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند به ترتیب عبارتند از:

• کلکسیون پرنده‌های مرده و تله برای دزد
• حمله‌ی مترسک‌ها و داستان دستشویی
• روز بدشانسی گوردون و خانه‌ی ارواح
• تعقیب و گریز در برف و مامان‌بزرگ نابکار خلافکار
• کوسه‌ماهی و وضعیت اضطراری
• مامان خرسه و وگاس
• با چنین دوستانی و وقتی بچه بودیم

کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح برای گروه سنی 7 تا 12 سال مناسب است. اگر فرزندتان به کتاب خواندن علاقه‌ای نشان نمی‌دهد، یک جلد از مجموعه‌ی چشمت روز بد نبیند را برای او تهیه کنید. مطمئن باشید که مجذوب کتاب خواندن خواهد شد!

در بخشی از کتاب روز بدشانسی گوردون و خانه ارواح می‌خوانیم

صبح دوشنبه، خانم هاگزبریت به‌مان تکلیف نوشتنى داد. بایست داستان کوتاهى مى‌نوشتیم راجع به لحظه‌اى که بیش از همیشه خجالت کشیده‌ایم. وقتى همه داستانشان را نوشتند، بایست مى‌رفتیم جلو کلاس مى‌ایستادیم و داستانمان را مى‌خواندیم. اما هیچ داستانى خیلى خنده‌دار یا حتى موجب خجالت نبود، تا این‌که نوبت به گوردون رسید داستانش را بخواند. وقتى گوردون داستانش را خواند، حتى معلممان هم هرهر مى‌خندید.

گوردون جلو کلاس ایستاد و داستانش را خواند:

آخر هفته‌ی گذشته پدر و مادرم من و خواهرم را بردند سینما. من یک لیوان بزرگ نوشیدنى و یک پاکت بزرگ پاپ‌کورن سفارش دادم. طبیعتاً درست جاى حساس فیلم، مجبور شدم بروم دستشویى. اصلاً نمى‌توانستم صبر کنم. خُب، رفتم دستشویى و یک توالت خالى پیدا کردم. در را قفل کردم و نشستم سر توالت. همان موقع، مردى وارد توالت کنارى شد. بعد از چند ثانیه مرد گفت: «سلام، اوضاع چطور است؟» من جواب دادم: «خیلى خوب. شما چطورید؟» مرد گفت: «خوب، خب. چى‌کار مى‌کنى؟» من جواب دادم: «کار خاصى نمى‌کنم.» (واقعاً خیال مى‌کرد دارم چى‌کار مى‌کنم؟) من هم از سر ادب پرسیدم: «خودتان چطور؟» مرد گفت: «دو تا بلیت دارم براى مسابقه بزرگ بیسبال فردا، دوست دارى بیایى؟» من گفتم: «اول باید از پدر و مادرم بپرسم.»

مرد با عصبانیت گفت: «دیو، مجبورم بعداً به‌ت زنگ بزنم. الآن توى دستشویى‌ام، هر بار سؤالى ازت مى‌پرسم، یک بچه‌ی احمق توى توالت بغلى جواب مى‌دهد و من صداى تو را نمى‌شنوم!»

گوردون نتیجه‌گیرى کرد: «هیچ‌وقت این‌قدر خجالت نکشیده بودم.»

فهرست مطالب کتاب

روز بدشانسی گوردون
1: معلم کمکى
2: بالماسکه
3: سه بز کوچک
4: کیک فنجانى بزرگ
5: آمپول
6: طوفان برف
7: ماهیگیرى روى یخ
8: شوخى با ما بچه‌ها
9: دستگیرى دزد
10: کیف‌قاپ
11: روزى که پدر گوردون تکالیف ما را خورد
12: دوندگان بى‌لباس در خیابان
13: روز بدشاkسى گوردون
خانه‌ی ارواح
1: سفر جاده‌اى
2: جشنواره‌ی آیین سرخپوستى
3: شعبده‌باز
4: گربه و بلبشوى پیش‌آمده
5: عینک آفتابى
6: تست هوش
7: خانه‌ی ارواح
8: روز بدیمن آقاى لیما
9: آتش
10: داستان توالت