ژوزه ساراماگو (Jose De Sousa Saramago) در دهکدهای کوچک در شمال لیسبون در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمهتمام گذاشت و به شغلهای مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشور گناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کنار بگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم میپردازد.
ژوزه ساراماگو در سال ۱۹۹۸ برنده جایزه نوبل شد. این نویسنده پرتغالی بهخاطر نوشتههایی که با تخیلات، شفقت و طعنه تقویت شدهاند و ما را یک بار دیگر قادر به درک واقعیت گریزپا میسازند به این جایزه دست یافته است. بیش از دو میلیون نسخه از کتابهای او فقط در پرتغال به فروش رسیده است و به ۲۵ زبان ترجمه شده است. صاحبنظران آثار و نام او را در تاریخ ادبیات ماندگار دانستهاند.
وی برنده جایزه آمریکا و همچنین سائوپائولو در زمینه ادبیات است. متاسفانه او تا ۶۰ سالگی از شهرت جهانی چندانی برخوردار نبود. ساراماگو به خدا اعتقاد نداشت و رویکرد ضد مذهبی در برخی کتابهایش موجب حذف نام وی از لیست نامزدهای دریافت جایزه ادبی اروپا شد.
سبک نوشتار ساراماگو اغلب شامل جملههای بلند است که گاه طول آنها به یک صفحه میرسد و بهگونهای منحصر به فرد از علائم سجاوندی فقط از نقطه و ویرگول استفاده میکند و حتی ممکن است مانند کتاب کوری برای شخصیتها نام در نظر نگیرد و آنها را صرفا با ویژگیهایشان مورد خطاب قرار دهد. داستانهای ساراماگو سناریوهای فانتزی دارد و اکثرا با همدلی به شرایط انسانی، انزوا و زندگی شهری معاصر میپردازد. شخصیتهای او همواره در کشمکش با نیازشان به ارتباط با سایرین و ایجاد ارتباط در جامعه و نیاز به خلوت و همچنین درک معنا و شأن خارج از ساختارهای سیاسی و اقتصادی هستند.
جملات برگزیده ژوزه ساراماگو:
- منشاء اشتباهات ندانستن نیست، بلکه اعتقاد کورکورانه است.
- اگر نمیتوانید مانند انسان زندگی کنید لااقل مانند حیوان نیز زندگی نکنید.
- درون ما چیزی است که هیچ اسمی ندارد. آن چیز همانی است که ما هستیم.
- گاهی حذف کردن برخی آدمها از زندگیتان جا را برای آمدن آدمهای بهتر باز میکند.
- من فکر میکنم که ما کور هستیم. مردم کوری که میتوانیم ببینیم، ولی نمیبینیم.
- آدمها وقتی معنی حرفهایشان را میفهمند و متوجه رفتارشان میشوند که با کسی از جنس خودشان مواجه شوند.
- کلماتی که از قلب میآیند هرگز سخن گفته نمیشوند. آنها در گلو گیر میکنند و فقط از طریق چشمان فرد میتوانند خوانده شوند.
کتابهای ژوزه ساراماگو:
کوری
بینایی
دفتر یادداشت
سفر فیل
وقفه در مرگ
مرد تکثیر شده
غار
همه نامها
انجیل به روایت عیسی مسیح
تاریخ محاصره لیسبون
بلم سنگی
سال مرگ ریکاردو ریس
بالتازار و بلموندا
مبانی نقاشی و خطاطی