معرفی و دانلود کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی: مجموعه داستان

معرفی کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی: مجموعه داستان

به دنبال مکانی برای ایستادن و سکون! کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی مجموعه داستان کوتاه اثر داوود غفارزادگان نویسنده‌ی برجسته‌ای ایرانی‌ست که به عنوان هشتادونهمین اثر از مجموعه‌ی جهان تازه‌ی داستان به انتشار رسیده. کتاب پیش رو حاوی چندین داستان کوتاه است و بیشتر به مسئله‌ی هویت فردی و درونیات شخصیت‌های کتاب می‌پردازد.

درباره‌ی کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی

داستان‌های کوتاه همواره علاقه‌مندان خاص خود را داشته‌اند و بسیاری مواقع پیش آمده که تأثیر و عمق چنین داستان‌هایی، حتی بیش از رمان‌های بلند بوده است. کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی، حاوی چند داستان‌ کوتاه نوشته‌ی داوود غفارزادگان است که همچون سایر آثار این نویسنده‌ی توانمند، دربرگیرنده‌ی مشخصه‌های اصلی داستان‌های اوست. بیش از سه دهه فعالیت به عنوان یک نویسنده، غنایی خاص به آثار غفارزادگان بخشیده و هرچند در این مدت سبک منحصر‌به‌فرد خود را به دست آورده، اما از تجربیات نو اجتناب نمی‌کند و کماکان به دنبال خلق موقعیت‌ها و سوژه‌های جدید است. پرداختن به طبیعت بکر و دست‌نخورده، دست تقدیر و یافتن هویت، ازجمله عناصر تشکیل‌دهنده‌ی داستان‌های کتاب حاضر هستند و دغدغه‌ی اثبات فردیت، تک‌روی و اعتراض، بخش مهمی از شخصیت قهرمان‌های این داستان‌ها را به خود اختصاص می‌دهد.

به طور مثال اولین داستان کتاب با عنوان «گوربان»، به ماجرای پسرکی می‌پردازد که پدرش گیاه‌شناس است و از همین رو مدام در بیابان‌‌ها پرسه می‌زند. پسرک سرسختانه به دنبال کشف هویت واقعی خود است و دیگران گاه به طعنه در این‌باره حرف‌هایی به او زده‌اند. داستان با پایانی باز به اتمام می‌رسد و تصمیم با خواننده است که از آخرین صحنه‌ها چه تصویری در ذهن خود مجسم کند. «سنگ انتظار»، «تأملات یک دوزنده» و «وقتی بیدار می‌شویم»، عنوان برخی دیگرِ داستان‌های کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی هستند.

کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده و نسخه‌ی الکترونیک آن از طریق سایت و اپلیکیشن کتابراه در دسترس علاقه‌مندان به کتابخوانی قرار گرفته است.

درباره‌ی مجموعه‌ی جهان تازه‌ی داستان

جهان تازه‌ی داستان عنوان مجموعه‌ایست که نشر چشمه با محوریت انتشار داستان‌های کوتاه ایرانی به چاپ رسانده. تا کنون بیش از 150 جلد کتاب در این مجموعه منتشر شده که از آن بین می‌توان به «ها کردن»، «او»، «پاییز 32» و «حالا بیشتر از همیشه می‌ترسیم» اشاره کرد. مجموعه جهان تازه‌ی داستان آثار نویسندگان ایرانی را در ژانرهای گوناگون به علاقه‌مندان عرضه کرده و اکنون از طریق سایت و اپلیکیشن کتابراه در دسترس همگان قرار گرفته است.

کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی مناسب چه کسانی است؟

مطالعه‌ی کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی به علاقه‌مندان داستان‌های کوتاه ایرانی پیشنهاد می‌شود.

با داوود غفارزادگان بیشتر آشنا شویم

داوود غفارزادگان نویسنده‌ی ایرانی متولد 1338 در شهر اردبیل است. او پس از اتمام تحصیلات عالی، به شغل معلمی روی آورد. اولین داستانش در سال 1359 منتشر شد و چند سال بعد از اردبیل به تهران انتقال یافت. داوود غفارزادگان بیش از سه دهه به فعالیت ادبی مشغول بوده و در این سال‌ها داستان‌هایی را با موضوعات گوناگون برای طیف وسیعی از مخاطبان نوشته است. از او به عنوان یکی از مؤثرترین نویسندگان در عرصه‌ی ادبیات کودک و نوجوان یاد می‌شود. نگارش کتاب «ما سه نفر هستیم»، جایزه‌ی 20 سال فعالیت ادبی را برایش به ارمغان آورد و توانست نشان طلایی جشنواره‌ی برگزیدگان ادبیات کودک و نوجوان را از آن خود کند. برخی از داستان‌های داوود غفارزادگان به سایر زبان‌ها نیز ترجمه شده است. کتاب‌های «شب ایوب»، «کابوس‌خانه» و «فال خون» عنوان برخی دیگر از آثار این نویسنده هستند.

در بخشی از کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی: مجموعه داستان می‌خوانیم

خواهرجان، ورزش یادت نرود. من از وقتی به این‌جا آمده‌ام ورزش می‌کنم. گاهی می‌دوم، گاهی نمی‌دوم. با این شکم و باسن گنده خجالت می‌کشم روز بروم بدوم. همیشه شب‌ها می‌روم.

ما این‌جا در ساختمانی زندگی می‌کنیم که جز ما هشت خانواده‌ی دیگر زندگی می‌کنند. خانمی که شوهر و مادرش را کشته‌اند؛ اهل بوسنی است و تنها زندگی می‌کند. دو خانواده که اهل کوزوو هستند و یک خانواده‌ی افغانی و یکی از آلبانی. یک خانواده‌ی کُرد هم هستند که شش هفت سال پیش از ترکیه‌ آمده‌اند و یک خانواده‌ی کُرد سوریه‌ای هم هست و دو خانواده‌ی دیگر که نمی‌دانم کجایی‌اند.

خانواده‌ی کرد سوریه‌ای یک بچه‌ی سه‌ساله دارند که بعضی وقت‌ها به خانه‌ی ما می‌آید. با من حرف می‌زند. ولی من که بلد نیستم، دست‌وپاشکسته جواب می‌دهم. او هم نمی‌فهمد و می‌گوید چی؟ چی؟ «چی» را از من یاد گرفته. از آن‌هاست که از در بیرون کنی از پنجره برمی‌گردد. این‌جا همه از هر زبان و ملیتی باشند آلمانی حرف می‌زنند. من اگر بخواهم با کرد سوریه‌ای ارتباط داشته باشم فقط می‌توانم به زبان آلمانی حرف‌هایم را به او بفهمانم. آن خانم‌ها هم همین‌طور. بیشتر آدم‌های این‌جا همه از ترسِ جان‌شان فرار کرده‌اند. به‌خصوص کوزوویی‌ها. آن‌جا مرگ‌ومیر بیشتر از گرسنگی است. از این‌ها بگذریم. از روز اول‌مان بنویسم.

همان‌ روز اول به کمپ رفتیم. یعنی ما را به کمپ اولیه فرستادند. بیست و دو روز آن‌جا ماندیم. غذا می‌دادند و جا برای خواب. به اضافه‌ی حمام و وسایل نظافت. همان روز اول از ما انگشت‌نگاری کردند. اسم‌مان را به کامپیوتر رد کردند. از هر سه‌مان عکس انداختند رحمان قبلاً همه‌ی این مراحل را گذرانده بود.

فهرست مطالب کتاب

گوربان
شفی‌جان
ایستادن زیر دکل برق فشارقوی
سنگ انتظار
کلاغ
فال
تأملات یک دوزنده
وقتی بیدار می‌شویم
درختِ من
دوربین خالی
موفرفری