معرفی و دانلود کتاب تصرف

معرفی کتاب تصرف

کتاب تصرف رمانی خواندنی از تورج زاهدی، نویسنده‌ی نامدار و صاحب سبک ایرانی‌ست. زاهدی در این اثر معمایی که آکنده از بن‌مایه‌های مذهبی است، سرگذشتِ مردی مؤمن و مخلص را روایت کرده، که در نتیجه‌ی مشیت الهی، شیاطینِ رجیم و لعین را بر روحِ خود مسخر می‌یابد...

درباره کتاب تصرف

آشنایان با تاریخ ادبیات، به خوبی می‌دانند که ادبیات مذهبی در مغرب‌زمین سابقه‌ای طولانی و دور و دراز دارد. بسیاری از بزرگ‌ترین شاهکارهای ادبیات غرب، متعلق به سنت ادبیات مسیحی‌اند. در این سنت، داستان‌های روایت‌شده مستقیم یا غیرمستقیم از قصه‌های کتاب مقدس الهام گرفته‌اند. مشهورترینِ این داستان‌ها، کتاب کمدی الهی دانته است، که در آن مراتب عالمِ پس از مرگ، با اتکا به روایات دینی، به تصویر کشیده شده است. یکی دیگر از داستان‌های مذهبیِ مشهور، روایتِ فاؤست است، که گوته، شاعر نامدار آلمانی، آن را در اثری با همین عنوان نقل کرده است. از نمونه‌های متأخر، می‌توان به کتاب‌هایی چون «آخرین وسوسه‌ی مسیح» و «مرشد و مارگریتا» اشاره کرد. آنچه در تمام این داستان‌ها مشترک است، حضور شخصیتِ ابلیس در بطن ماجراها است. مثلاً ابلیسِ کتاب فاؤست به حق یکی از به‌یادماندنی‌ترین کاراکترهای ادبی تاریخ لقب گرفته است. همچنین است، ابلیس حراف و رندِ کتاب مرشد و مارگریتای بولگاکوف.

از ذکر این نمونه‌ها، می‌خواستیم به این نتیجه برسیم که روایتِ داستان‌هایی که ابلیس در آن‌ها در مقام یکی از کاراکترها ظاهر می‌شود، اگرچه در ادبیات مغرب‌زمین سابقه داشته، در ادبیات وطنی ما چندان مرسوم نبوده است. در این بین، کتاب تصرف، اثر تورج زاهدی، یک استثنای جذاب و شایان توجه است. زاهدی در این رمان مذهبی - تخیلی، شخص شیطان را در مرکز داستان خود قرار داده، و با پردازش او در مقام شخصیت مرکزی اثر خویش، دست به کاری بی‌سابقه در ادبیات معاصر ایران زده است.

در داستان تصرف، مخاطب سرگذشت مردی مؤمن و زاهد خواهید بود، که روح خود را در تصرف شیطان رجیم می‌یابد؛ و برای خلاصی روح خود از دستِ حریصِ ابلیس، ناچاراً وقایع خطیری را از سر می‌گذراند.

تورج زاهدی در کتاب تصرف، بار دیگر ثابت کرده که نویسنده‌ای به شدت غیرقابل پیشبینی‌ست. سوژه‌ای که او برای بسط روایت خویش برگزیده، در کنار مضمون شگرفی که در بطن اثرش تعبیه کرده، کتاب او را بدل به یکی از عناوین خواندنی ادبیات مذهبیِ ایران نموده است؛ رمانی درخشان که مالامال از ارجاعاتِ مستقیم و غیرمستقیم به متون مقدس، وقایع تاریخی و ماجراهای اسطوره‌ای‌ست.

کتاب تصرف توسط انتشارات نیستان در اختیار مخاطبین علاقه‌مند قرار گرفته است. امید که از خواندن آن لذت ببرید.

کتاب تصرف مناسب چه کسانی است؟

دنبال‌کنندگان ادبیات روز ایران، و دوست‌داران داستان‌های مذهبی و ماوراءطبیعی، دو گروه از مخاطبین اصلی کتاب تصرف، اثر تورج زاهدی، به شمار می‌روند.

با تورج زاهدی بیشتر آشنا شویم

تورج زاهدی به سال 1337 در هفتکل خوزستان دیده به جهان گشود. او در سه حیطه‌ی آهنگسازی، خوانندگی و نویسندگی فعالیت می‌کند. زاهدی نوشتن را از ایام خردسالی آغاز نمود. اولین نوشته‌های او که نقدهایی سینمایی بودند، در مجله‌ی «فیلم و هنر» به انتشار رسیدند. تورج زاهدی در سال 1354 برای زندگی عازم تهران شد و همان زمان فعالیت در حیطه‌ی مطبوعات را به طور جدی آغاز کرد. تورج زاهدی نوازندگی و آهنگسازی را نزد برجسته‌ترین استادان ایرانی، از جمله مرتضی حنانه و محمدرضا لطفی، آموخته است.

از میان آثار زاهدی، می‌توان به عناوین پیش رو اشاره نمود: «حکمت معنوی موسیقی»، «تصرف»، «دعوت به ماوراء»، «مرشدی از عالم غیب»، «سینمای معناگرا در ایران»، «نشانه‌شناسی موسیقی فیلم»، «به رهبری مرتضی حنانه» و «موسیقی عاشورا».

در بخشی از کتاب تصرف می‌خوانیم

آپارتمان، به یک سرسرای کوچک، و از آن‌جا به یک نشیمن بزرگ ختم می‌شد. بابا نوذر اتاقِ نشیمن را برای این کار آماده کرده بود. درِ همه‌ی اتاق‌ها، حتی آشپزخانه و سرویس بهداشتی، به این نشیمن باز می‌شد. من دستور داده بودم همه‌ی آپارتمان را رنگ سبز فسفری بزنند، که تا مدتی موضوع شوخی بابا نوذر و ایلیا شده بود. آن‌ها معتقد بودند که من، رنگ آپارتمان را، به یاد رنگ چشمان بنفشه، سبز انتخاب کرده بودم! اما حقیقت این بود که سبزی چشم او را هیچ‌کس نداشت: رنگ سبز بی‌همتایی بود که هرگز نظیرش را ندیده بودم.

همه، غیر از سرمه، کفش‌ها را درآوردند و وارد شدند. بابا نوذر چون نماز می‌خواند، دوست نداشت کسی با کفش وارد خانه شود. اما سرمه که هیچ خدایی را بنده نبود، کم‌ترین اهمیتی نمی‌داد. او کفش را بخشی از موند و ژست خودش می‌دانست، و هرگز حاضر نبود با جوراب در خانه قدم بزند. بابا نوذر هم این یک قلم را استثنائاً پذیرفته بود. اما وقتی سرمه دانست که برای شرکت در جلسه‌ی احضار روح، باید روی زمین بنشیند، پذیرفت که آن کفش‌های پاشنه بلندِ نوک تیز را از پا درآورد.

در وسط نشیمن یک میز پذیراییِ پایه کوتاه، از نوع چوب ساج وجود داشت، که بابا نوذر، مبل‌های اطراف آن را از چهار طرف، تا نزدیک دیواره‌های نشیمن، عقب کشیده بود، تا ما بتوانیم روی زمین، دور آن بنشینیم. سرمه بی‌درنگ به اتاق من شتافت، و بقیه دور میز نشستیم. من پشت به درِ ورودی، دری که از سرسرا به نشیمن ختم می‌شد، در طولِ آن میز مستطیل شکل نشستم. بابا نوذر و ایلیا، درست روبه‌روی من، در طولِ دیگر میز نشستند؛ و بنفشه هم در سمت راست من، در عرض میز نشسته بود.

فهرست مطالب کتاب

کتاب اول: احضار
کتاب دوم: تسخیر
کتاب سوم: توسل