معرفی و دانلود کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا

معرفی کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا

خودتان را برای ملاقات با خاص‌ترین نینجای دنیا آماده کنید! کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا درباره‌ی گربه‌ای با مهارت هنرهای رزمی است که در شهر لندن زندگی می‌کند. او توانایی‌هایش را از دیگران پنهان می‌کند تا اینکه با فرار ماری خطرناک از باغ وحش،‌ قدرتش را برای به‌دام‌انداختن مار به کار می‌گیرد... . انتشار این اثر شهرت گسترده‌ای برای درموت اولیری به دنبال داشت و نام وی را درمیان نویسندگان پرفروش قرار داد.

درباره‌ی کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا

یکی از محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین آثار ادبیات کودک مقابل شماست. کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا (Toto the ninja cat and the great snake escape) قصه‌ی هیجان‌انگیز گربه‌ای را روایت می‌کند که مهارت‌های رزمی فوق‌العاده‌ای دارد. او با وجود اینکه تقریبا نابیناست می‌تواند با کمک بقیه‌ی حواسش وقایع اطراف را درک کند، اما نینجا بودن او یک راز است! توتو دوست ندارد بقیه خیلی زود به توانایی‌هایش پی ببرند و از رازش محافظت می‌کند. اما وقتی یک زن و شوهر مهربان او را به همراه برادرش به سرپرستی می‌گیرند وضعیت عوض می‌شود.

آن‌ها که گربه‌هایی معمولی به نظر می‌رسند عاشق ماجراجویی در شب هستند؛ اما شهر لندن یک محیط کاملا جدید با خطرهای ناشناخته است. توتو و نقره‌ای -برادرش- به همین دلیل همیشه محتاطند اما خطر اصلی جایی دیگر منتظر آن‌هاست. یک روز عصر به توتو خبر می‌رسد مار کبرای بزرگ از باغ وحش فرار کرده و او تصمیم می‌گیرد از توانایی‌های نینجایی‌اش برای پیدا کردن او استفاده کند. توتو و برادرش به همراه یک گربه‌ی لندنی و دو ببر گرسنه تحقیق را آغاز کرده و به این ترتیب درگیر ماجراهایی هیجان‌انگیز و خطرناک می‌شوند... .

در پایان این معرفی باید گفت فاطمه عباسی ترجمه‌ی کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا را برعهده داشته و انتشارات پرتقال آن را به چاپ رسانده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی توتو، گربه‌ی نینجا

داستانی خواندنی و قوی درباره‌ی شگفت‌انگیزترین حیواناتی که می‌توانید تصور کنید! شخصیت اصلی مجموعه‌ی توتو، گربه‌ی نینجا (Toto the Ninja Cat) یک گربه‌ی تقریبا نابینا به اسم توتو است که همراه برادرش، نقره‌ای، در شهر لندن زندگی می‌کنند. این خواهر و برادر درواقع اهل ایتالیا هستند اما وقتی زن و شوهری مهربان این دو را به سرپرستی قبول می‌کنند، راهی انگلیس می‌شوند. کنار آمدن با شب‌های سرد این کشور خیلی راحت نیست ولی داشتن مراقب‌هایی دلسوز، غذای آماده و خانه‌ای امن حال آن‌ها را خوب می‌کند. با این وجود نقره‌ای و توتو، گاهی هوس ماجراجویی به سرشان می‌زند یا برای محافظت از قلمروی صاحبشان وارد نبرد با بقیه حیوانات می‌شوند.

گردش در شهری که نمی‌شناسید یا درگیری با حریف‌های عظیم‌الجثه چندان بی‌خطر نیست اما خواهر و برادر رازی دارند که بقیه از آن بی‌خبرند: توتو یک گربه‌ی نینجاست! او زمان زندگی در ایتالیا هنرهای رزمی را از استاد باتجربه‌اش آموخته که او هم مهارتش را از استادی ژاپنی یاد گرفته بود. او به توتو کمک کرد با وجود مشکل در دیدن به بقیه‌ی حواسش اعتماد کند و با قدرت لامسه، بویایی و شنوایی‌اش خیلی خوب محیط اطراف را بشناسد. همین توانایی خاص باعث شده توتو به خوبی از خود و برادرش محافظت کند ولی وقتی به لندن می‌رسند، ماجراهای جدیدی رقم می‌خورد. مهارت‌های این گربه‌ی دوست‌داشتنی اینجا به چالش کشیده می‌شود چون در این شهر قدیمیِ پررمز و راز، خطرهایی انتظارش را می‌کشد که او تا امروز با آن‌ها مواجه نشده بود... .

جالب است بدانید درموت اولیری (Dermot O'Leary) برای نوشتن این داستان از زندگی خود الهام گرفته است. او و همسرش در سفری به ایتالیا،‌ دو گربه‌ی ولگرد را نجات دادند که یکی از آن‌ها نابینا بود. آن‌ها به سرعت متوجه شدند این گربه واکنش‌هایی شبیه نینجا دارد و همین موضوع تخیلاتی بامزه به ذهن درموت اولیری آورد. او در مصاحبه‌ای گفت ما دوست داریم تصور کنیم حیوانات خانگی‌‌مان وقتی خواب یا بیرون هستیم زندگی مخفیانه‌ای دارند،‌ پس می‌توان گفت داستان گربه‌ی نینجا به نوعی تصورات من درباره‌ی گربه‌ی نابینای خودمان بوده است. ماجراهای توتو و نقره‌ای معمولا به طنز خاص، وقایع هیجان‌انگیز و ماجراجویی‌های شبانه شهرت دارد اما این مجموعه درس‌هایی نیز برای آموختن به کودکان دارد؛ زیرا درموت اولیری در طول داستان به ارزش دوستی، سازگاری با شرایط جدید، پایداری مقابل ناملایمات و البته دوستی با حیوانات می‌پردازد.

تاکنون پنج جلد از مجموعه‌ی توتو، گربه‌ی نینجا (Toto the Ninja Cat) منتشر شده که اسامی آن‌ها را می‌توانید در ادامه بخوانید:

• توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا
• توتو، گربه‌ی نینجا 2: سرقت بزرگ پنیر
• توتو، گربه‌ی نینجا 3: فاجعه در کنسرت
• توتو، گربه‌ی نینجا 4: دزد قلاده‌ی یاقوت
• توتو، گربه‌ی نینجا 5: Toto the Ninja Cat and the Legend of the Wildcat (این اثر که در سال 2021 به چاپ رسید هنوز به زبان فارسی برگردانده نشده)

در نکوداشت کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا

انتخابی دوست‌داشتنی از ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز و خنده‌دار برای کودکانی که به تازگی مطالعه‌ی تنهایی را شروع کرده‌اند. (The School Librarian)

کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا مناسب چه کسانی است؟

مطالعه این اثر را به کودکان 7 تا 12 سال که از داستان‌های تخیلی و ماجراجویانه لذت می‌برند، پیشنهاد می‌کنیم.

با درموت اولیری بیشتر آشنا شویم

شان درموت فینتان اولیری جونیور که با نام درموت اولیری (Dermot O'Leary) شناخته می‌شود، مجری و نویسنده‌ی پرفروش انگلیسی است. او در برنامه‌های متعددی حضور داشته که از شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان «صبح شنبه رادیو BBC2»، «Reel Stories» و پادکست «مردم، فقط مردم» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب توتو، گربه‌ی نینجا 1: در تعقیب مار کبرا می‌خوانیم

سوار مترو شدن عادت لندنی‌ها است. عادت دیگر آن‌ها که خوشبختانه به‌نفع همه‌ی حیوانات پشمالوی لندن تمام می‌شود، این است که اصلاً بالا را نگاه نمی‌کنند، چون یا خیلی مشغول تلفنشان هستند یا فقط جلوی پایشان را نگاه می‌کنند. چه حیف، چون اگر بالا را نگاه می‌کردند، می‌دیدند که یک لشکر از حیوان‌های پشمالو، مجانی از سیستم حمل و نقلشان استفاده می‌کنند. گربه‌رو همین‌که مستقیم و قدم‌زنان از کنار تابلوی ایستگاه کمدن گذشت، گفت: «اوه نه، ما از اون در نمی‌ریم. اون مال آدم‌هاست با صف‌ها و غرغر‌ها و این‌جور چیزهاشون. اما در عوض، دوست‌های پشمالوی من، مسیر ویژه و شاهانه مال ماست!»

همان نزدیکی در یک خیابان فرعی، به یک در زنگ‌زده‌ی کهنه رسیدند که اندازه‌ی قد یک گربه بود و اکثر آدم‌ها اصلاً آن را نمی‌دیدند. گربه‌رو یک دستگیره‌ی برنجی کوچک را کشید. وقتی در باز شد یک راه‌پله‌ی مارپیچ فلزی دیدند که تا آنجا که چشم می‌دید، پایین می‌رفت. هر جانوری که فکرش را بکنید داشت از آن پله‌ها بالا و پایین می‌رفت، که برخلاف آدم‌های همسفرشان خیلی خیلی پرحرف بودند. نقره‌ای با چشم‌های متعجب پرسید: «اینجا چه خبره؟»

«رفیق، همه‌ی حیوون‌ها حتی پرنده‌ها وقتی حالش رو ندارن، بیست‌وچهارساعته این‌جوری به همه‌جای لندن می‌رن. بجنبین همگی سوار شین!»
پای پله‌ها یک‌دفعه باجه‌ی بلیت‌فروشی با سقف بسیار بلند ظاهر شد، کاشی‌های سیاه و سفیدش را دو چلچراغ غول‌پیکر روشن می‌کردند. تالار بلیت‌فروشی خود به سکوی سوار شدن به قطار می‌رسید.