معرفی و دانلود کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی

معرفی کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی

کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی نوشته‌ی دانیل گرانین رمانی خواندنی درباره‌ی عشق بین یک دختر روس‌تبار و یک پسر آلمانی‌تبار است. نویسنده در کنار روایت این داستان عاشقانه به خاطراتی از دوران جنگ جهانی و محاصره نیز می‌پردازد و حقایقی از دل تاریخ را هم به مخاطب ارائه می‌کند.

درباره‌ی کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی

کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی (Она и все остальное) اثر دانیل گرانین (Daniil Granin) نویسنده‌ی روس است که برای نخستین بار در سال 2017 به زبان روسی به چاپ رسید و در سال 1398 نیز در ایران منتشر شد. این رمان بلند، داستان عشق میان یک دختر روس و یک پسر آلمانی را روایت می‌کند که بین ماندن و رفتن، عشق و مهاجرت در کشمکش هستند.

در این داستان می‌بینیم که عشق نیرویی قدرتمند است که فراتر از مرز و ملیت راه خود را پیدا می‌کند. ماگدا ورنر و آنتون چاگین، دو شخصیت اصلی کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی در برلین با یکدیگر ملاقات می‌کنند. این در حالی است که جنگ جهانی پایان یافته اما خاطرات آن دوران هنوز در ذهن افراد زنده و حاضر است. جنگ و محاصره‌ی سرنوشت زندگی بسیاری از انسان‌ها را تغییر داد و حتی نابود کرد. در این میان زندگی و سرنوشت ماگدا و آنتون نیز از آثار جنگ بی‌گزند نماند. در کتاب حاضر می‌خوانیم که ماگدا کودکی ناخواسته و حاصل رابطه‌ی زودگذر یک نظامی روس با مادرش است. داستان کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی با ورود آنتون به زندگی ماگدا رنگ و بوی دیگری می‌گیرد و مخاطب را با خود همراه می‌کند تا ببیند سرانجام این عشق به کجا ختم می‌شود.

در ضمن، گفتنی است دانیل گرانین نیز هنگام حمله‌ی آلمان نازی به روسیه به صورت داوطلبانه به ارتش سرخ پیوست و تا پایان جنگ‌جهانی دوم در ارتش خدمت کرد. همین امر موجب شد تا او آثار جالبی در خصوص جنگ و محاصره به رشته‌ی تحریر درآورد که کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی یکی از آ‌‌ن‌ها است. دانیل گرانین در کتاب نامبرده علاوه بر روایت داستان عاشقانه‌ی ماگدا و آنتون به بازگویی خاطراتی از جنگ‌جهانی و حقایقی تاریخی راجع به این موضوع می‌پردازد. همچنین با خواندن این اثر به خوبی می‌توان حال و اوضاع آن روزگار را نیز درک کرد و با شخصیت‌های داستان هم‌ذات‌پنداری نمود.

کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی با زبان و لحنی گیرا و روان نوشته شده است و مخاطب می‌تواند به راحتی با داستان ارتباط برقرار کند. کتاب حاضر را نازیلا حاجیوا و فضه نظری از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده‌اند و انتشارات نیستان آن را چاپ نموده است.

کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن داستان‌ها و رمان‌های خارجی به ویژه ادبیات روسیه و داستان‌های مربوط به جنگ‌جهانی و دوران بعد از آن علاقه‌مند هستید، کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی را بخوانید.

با دانیل گرانین بیشتر آشنا شویم

دانیل گرانین نویسنده و رمان‌نویس روس در سال 1919 در شوروی به دنیا آمد. او نوشتن را از دهه 1930 آغاز کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه پلی‌تکنیک پتر کبیر سن پترزبورگ گذراند؛‌ او پس از آغاز جنگ به عنوان سرباز داوطلب به میدان نبرد رفت. گرانین عضو هیئت‌مدیره‌ی اتحادیه‌ی نویسندگان لنینگراد بود و جوایز زیادی را از آن خود کرد که از میان آن‌ها می‌توان جایزه‌ی دولتی ادبیات در سال 1978 و جایزه‌ی قهرمان کار سوسیالیستی 1989 را نام برد.

دانیل گرانین آثار زیادی از خود به جای گذاشته که برخی از آن‌ها به زبان‌های دیگری از جمله انگلیسی و فارسی ترجمه شده است. کتاب‌های «جنایات آلمانی، مکافات روسی» و «ستوان من‏‫: خاطراتی از روزهای محاصره لنینگراد» از جمله آثار اوست که به فارسی نیز ترجمه شده‌اند.‬ گرانین در سال 2017 در سن 98 سالگی درگذشت.

در بخشی از کتاب جنایات آلمانی، مکافات روسی می‌خوانیم

اوایل ماه فوریه بود که برف بارید، برفی سنگین. روزها آفتابی بود، ولی آفتاب برف‌ها‌ را آب نمی‌کرد. لیزا تصمیم گرفت روز شنبه خارج شهر در پیست اسکی به مناسبت چاپ مقاله جشنی بگیرند. لازم نبود چیزی با خود بردارند، نه وسایل اسکی و نه پوتین؛ همه‌چیز در پایگاه اسکی کشتی‌سازی کامارُوا مهیا بود.

منطقۀ کاماروا منطقه‌ای آفتاب‌گیر و بدون باد بود. از تپه‌ها بالا رفتند. درختان با سرهای خم شده از سنگینی برف‌، ساکت ایستاده بودند. بعضی درخت‌ها هنوز برگ داشتند. قبل‌ترها آنتون در اسکی سرعت مهارت داشت، هنوز چیزهایی یادش مانده بود. لیزا در دامنه‌های شیب‌دار بهتر از او می‌پیچید. دریاچۀ شوچه هنوز یخ نزده بود. زمستان خجالت می‌کشید و لیزا هم احساس شرمندگی می‌کرد. هنوز نه به زمستان عادت کرده بود و نه به ارتباط نوپایش با آنتون.

کنار درخت توس سیاه پر شاخ و برگی ایستاده بودند. تنۀ توس گرم بود. سکوتی روشن حاکم بود. آنتون صدای نفس‌های لیزا را می‌شنید. لحظات کشدار و طولانی بود. آنتون حس کرد لیزا منتظر است. آنتون او را در آغوش گرفت و بوسید و احساس کرد که چطور لیزا با تمام جسمش به بوسۀ آنتون پاسخ داد. بعد از آن آن‌ها ساکت شدند و آرام گرفتند.

لیزا گوش کرد و گفت: صدا می‌آد؟