معرفی و دانلود کتاب خون شهدا

معرفی کتاب خون شهدا

کتاب خون شهدا داستان کوتاهی از استیون وینسنت بنه است که در سال 1937 و در جریان مبارزه با فاشیسم منتشر شده است. این کتاب داستان دانشمندی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل را روایت می‌کند که به سیاست هیچ کاری ندارد، اما به‌ دلایل ظاهراً سیاسی به زندان افتاده و منتظر است تیرباران شود.

درباره‌ی کتاب خون شهدا

کتاب خون شهدا (The Blood of the Martyrs) داستان کوتاه یک بیوشیمیست به‌نام پروفسور گرگور مالزیوس، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل است که در زندان به سر می‌برد و منتظر است تیربارانش کنند. نویسنده‌ی کتاب یعنی استیون وینسنت بنه (Stephen Vincent Benet)، مکان وقوع داستان خون شهدا را مشخص نکرده است؛ اما احتمالاً مالزیوس در یکی از کشورهای اروپای شرقی زندگی می‌کند. دلیل دستگیری مالزیوس نیز معلوم نیست؛ اما در کتاب به این اشاره می‌شود که افکار سیاسی غلط باعث شده‌اند که مالزیوس به زندان بیفتد. دیکتاتور به او پیشنهاد می‌دهد که رئیس آکادمی ملی شود و با اعتبار خود در میان مردم، از رژیم و ایدئولوژی سیاسی دیکتاتور حمایت کند، اما مالزیوس تنها به جوانان فکر می‌کند؛ جوانانی که خونشان در راه مبارزه با رژیم ریخته شده است.

بعضی از منتقدین عقیده دارند که استیون وینسنت بنه کتاب خون شهدا را در اوایل سال 1937 در مبارزه با فاشیسم نوشته. این کتاب جلد چهل‌وچهارم مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه نشر چشمه است و محمدعلی مختاری اردکانی آن را ترجمه کرده است.

مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه

بسیاری از افراد هستند که می‌گویند فرصت نمی‌کنند کتاب بخوانند یا پولی برای خریدن کتاب ندارند. مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه برای این افراد است. اگر وقت زیادی را در مترو، اتوبوس و تاکسی می‌گذرانید و نمی‌توانید کتاب‌های قطور در دست بگیرید، کتاب‌های مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه را انتخاب کنید. اگر هم به نسخه‌ی فیزیکی کتاب علاقه ندارید، با نصب یک اپلیکیشن دانلود کتاب الکترونیک، کتاب موردنظرتان را در هر جایی بخوانید. در این مجموعه، داستان‌ها و نمایشنامه‌های کوتاه از نویسنده‌های معروف جهان چاپ شده است و مترجمان زبده‌ای این آثار را ترجمه کرده‌اند. با خواندن مجموعه تجربه‌های کوتاه با نویسندگانی مانند پتر هاندکه، فرانتس کافکا، نیکلای گوگول، وودی آلن و... آشنا شوید.

کتاب خون شهدا برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن داستان‌های کوتاه علاقه دارید، خواندن کتاب خون شهدا را به شما پیشنهاد می‌کنیم. اگر مطالعاتی درباره‌ی نظام‌های دیکتاتوری در جهان دارید، در میان کتاب‌های تاریخی قطور، این داستان کوتاه تأثیرگذار را نیز بخوانید.

با استیون وینسنت بنه بیشتر آشنا شویم

استیون وینست بنه شاعر و داستان‌نویس آمریکایی متولد سال 1898 است. او در ده‌سالگی به آکادمی نظامی هیچکاک رفت و تحصیلات خود را در آکادمی سامرویل دانشگاه ییل ادامه داد. اولین کتاب او در سن هفده‌سالگی منتشر شد و بعد از انتشار سومین کتاب شعرش توانست کارشناسی‌ارشد زبان انگلیسی را بدون نوشتن پایان‌نامه دریافت کند. او با نوشتن کتاب شعر روایی «پیکر جان براون» برنده‌ی جایزه‌ی ادبی پولیتزر شد و بعد از مرگش در سال 1944، جایزه‌ی شعر پولیتزر را دریافت کرد. نویسنده‌ی کتاب خون شهدا به‌خاطر نوشتن داستان‌های کوتاه «ابلیس و دانیل وبستر»، «پایانی بر رؤیاها» و «آزادی سخت به دست می‌آید»، سه بار برنده‌ی جایزه‌ی اُ هنری شد. استیون وینست بنه در سال 1943 بر اثر حمله‌ی قلبی درگذشت.

در بخشی از کتاب خون شهدا می‌خوانیم

به چهره‌ى دیکتاتور که روبه‌رویش بود نگریست درست است، چهره‌ى سبعى داشت. اگر در کلاس او بود مى‌دانست چه‌گونه با آن برخورد کند اما این نوع چهره‌ها نباید بر کشورها یا جوانان حکومت کنند. آدم به خاطر این‌که کارش را بکند چه تشریفات بى‌معنى‌ئى را باید به جان بخرد لباس نظامى بپوشد، سلام نظامى بدهد، یا رئیس آکادمى بشود. این‌اش مهم نبود؛ قیصر شدن این حرف‌ها را هم دارد. اما در مورد قضیه‌ى خودش نمى‌شد به جوانان دروغ گفت. به هرحال، به او لقب «خرس» داده بودند و مى‌گفتند در کیف‌اش کارت‌پستال‌هاى مستهجن دارد. به او اعتماد کرده بودند نه از روى محبت و عشق، بل‌که از این‌روى که مى‌دانستند امین است. براى عوض‌شدن دیگر دیر بود. دیکتاتور نگاه چپى به ژنرال کرد و گفت: «خیال مى‌کردم این مسئله به پروفسور تفهیم شده.»

پروفسور مالزیوس گفت: «اوه، بله، هر سند و مدرکى باشد امضا مى‌کنم. به شما اطمینان مى‌دهم که هیچ علاقه‌ئى به سیاست ندارم آدمى مثل من، تصورش را بفرمایید! دولت‌ها همه خواب اند. دل‌ام براى توتون‌ام تنگ شده پنج‌ماه است لب به سیگار نزده‌ام. اما، ببینید، آدم دانش‌مند دروغ نمى‌تواند بگوید.» به آن دو مرد نگریست. آهسته گفت: «اگر این کار را نکنم چه؟» اما تا به چهره‌ى دیکتاتور نگاه کرد، پاسخ‌اش را گرفت. چه چهره‌ى متعصبى! ژنرال با خنده‌ئى زورکى گفت: «خب، مذاکرات‌مان را از سر خواهیم گرفت، پروفسور مالزیوس!» پروفسور مالزیوس گفت: «پس دوباره تمشیت خواهم شد.» چیزى را که مى‌دانست به وقوع مى‌پیوندد بر زبان آورد. ژنرال گفت: «ظاهراً مراحل تطهیر آن‌طور که باید و شاید کامل نشده، اما شاید به موقع‌اش.»