معرفی و دانلود کتاب درد

عکس جلد کتاب درد
قیمت:
۱۱۴۰۰۰ ۵۷,۰۰۰ تومان ۵۰%
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب درد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب درد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب درد

633 میلیون دلار! رقم قابل توجهی است که آمریکا در اختیار صدام گذاشته تا او سلاح‌های شیمیایی‌اش را پیشرفته کند و آن‌ها را بر سر سربازان و غیر نظامی‌های ایرانی بیفکند. کتاب درد نوشته‌ی صادق کرمیار ماجرای رزمنده‌ای که چندین سال بعد از پایان جنگ، خاطرات خود را مکتوب می‌کند و برای تکمیل خاطراتش به‌سراغ رفیق و هم‌رزم قدیمی خود می‌رود؛ کسی که اطلاعات سِری و بازگو نشده‌ی بسیاری درباره‌ی جنگ و استخبارات عراق را در دفترچه‌ی یادداشت خود نگه‌داشته و حالا قرار است آن‌ها را با ما در میان بگذارد. این کتاب فارغ از ابعاد تاریخی خود، یک تراژدی دردناک و هشت سال رنج و کشتار را در برابر چشمان ما ترسیم می‌کند.

درباره‌ی کتاب درد

«شط‌ العرب» یا «اروندرود»! ستیز از همین‌جا آغاز شد. این پهنه‌ی آبی که مرز میان دو تاریخ کهن را تعیین می‌کند، حق کیست؟ برای صدام اهمیتی ندارد که چند سال قبل، خود بر پای معاهده‌ی الجزایر امضای توافق انداخته و به تمام قوانین بی‌المللی، که گویا جز حمایت از ظالم کار دیگری بلد نیستند، سوگند یاد کرده تا خط «تالوگ» را به رسمیت بشناسد و از مرز آبی خود عدول نکند، اما حالا همه چیز تغییر کرده. سودای کشورگشایی خواب را از چشمان دیکتاتور فاشیست عراق که به‌نظرش «خدا نباید ایرانیان و مگس‌ها را می‌آفرید» ربوده است. او تصور می‌کند در کمتر از یک هفته به تهران می‌رسد و پس از تسخیر ایران در میدان آزادی سخنرانی می‌کند، اما واقعیت این‌طور پیش نمی‌رود. برخلاف قدرت‌های برتر جهان، سرنوشت با خودکامه‌ی عراقی همکاری نمی‌کند و دلیل آن هم به زحمات افرادی همچون «کیانی»، «رشیدی»، «حسینی» و باقی شخصیت‌های کتاب درد مربوط است. صادق کرمیار در داستان خود ما را با این شخصیت‌ها آشنا خواهد کرد.

ماجرای این کتاب از زمانی آغاز می‌شود که یکی از فرماندهان جنگ پس از سال‌ها، تصمیم می‌گیرد خاطرات خود را بنویسد. او برای این کار به‌سراغ یکی از دوستان قدیمی خود، کیانی، که در بخش اطلاعات عملیات جنگ مشغول بوده می‌رود تا بتواند بخش اندکی از ناگفته‌های جنگ و فداکاری‌های مبارزان ایرانی را نیز به زندگینامه‌ی خود بیفزاید.

«شهریور 1363، تهران: اتاق جلسات وزارت دفاع.» این اتاق کوچک، نخستین محلی است که صادق کرمیار ما را به آن‌جا دعوت می‌کند. خوشبختانه یا متأسفانه قرار است شاهد و خواننده‌ی وقایعی باشیم که حتی پس از 41 سال، همچنان برایمان دردآور هستند؛ زمانی که فرماندهان نظامی دور هم جمع شده‌اند و سعی می‌کنند تا برای کشورهای غربی که بابت «ورود ایران به خاک عراق» ناراحت و معترض‌اند، پاسخی پیدا کنند؛ زیرا تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی رو به افزونی است و گویا برای هیچ کشوری منطقی نیست که ایران در جواب تجاوز عراق به خاکش، از خود دفاع و مقابله‌به‌مثل کند! چند ساعت قبل از این جلسه، در استخبارات عراق (سازمان حفاظت اطلاعات نیروهای نظامی و انتظامی) نیز جلسه‌ای برقرار بود. موضوع جلسه: غواصان ایرانی. ژنرال ماهر و محمودماجد باید راهی پیدا کنند تا قدرت دفاعی ایران در آب و رودخانه‌ها را فلج کنند. آن دو برای این کار از عکسی که جاسوسان عراقی از غواصان ایرانی به دستشان رسانده‌اند، استفاده می‌کنند. کتاب درد، ما را با اطلاعات نظامی و حتی لیست خرید سلاح عراق از کشورهای گوناگونی مثل آمریکا و شوروی نیز مواجه می‌کند.

یکی از شخصیت‌های جالب رمان درد، «کیانی»، از سران اطلاعات و عملیات جبهه، است. تصویری که از او در کتاب درد به ما نشان داده می‌شود، با تصویرهای تکراری از فرماندهان جنگ در فیلم‌ها و کتاب‌ها متفاوت است. کیانی رابطه‌ی خوبی با سیاستمداران ندارد. حوصله‌ی دیپلماسی و مدارا با همدستان صدام را هم ندارد. او برخلاف شخصیت‌های سیاسی که نامشان در این کتاب آمده، لزومی نمی‌بیند که با دشمنان و متجاوزان به سرزمینش با مماشات برخورد کند؛ مثلاً برای ترساندن اسرای عراقی، به زبان عربی و خطاب به آن‌ها می‌گوید: «اگر درباره‌ی نقشه‌های فرماندهانتان اطلاعات دادید که هیچ، اگر ندادید برای کشتنتان گلوله‌ها را به هدر نمی‌دهیم. همه‌‌تان را از کوه پرت می‌کنیم پایین.» البته او واقعاً این کار را نکرد و اسرا را به بخش حفاظت اطلاعات تحویل داد. او در طول جنگ مجروح نیز شده و پای خود را از دست داده. هنگامی که داستان به جلو می‌آید (دهه‌ی 90) متوجه می‌شویم کیانی از وضعیت فعلی کشور به‌شدت ناراضی و خود از منتقدان سیاسی است.

بخش‌هایی از داستان درد در میان عراقی‌ها و در استخبارات سپری می‌شود. یکی از مهم‌ترین شخصیت‌هایی که در این بخش با او آشنا می‌شویم وفیق سامرایی است. او شخصیتی خیالی نیست و واقعاً در طول هشت سال جنگ، ریاست استخبارات را به‌عهده داشته. مدارک به‌دست آمده از استخبارات گواهی می‌دهند که او و ژنرال محمودماجد، از افسران رده بالای ارتش عراق، به‌شدت با یکدیگر رقابت و دشمنی داشتند و وفیق سامرایی از محمودماجد بسیار می‌ترسیده و از او حساب می‌برده. صادق کرمیار ارتباط این دو نفر و کشمکش‌های آنان را در میان داستان خود گنجانده است و سعی دارد به ما نشان دهد که کمبود امکانات نظامی و ابزارهای جاسوسی، مانع از این نمی‌شد که بخش اطلاعات عملیات جبهه‌های ایران، کار خود را به‌درستی انجام ندهد و نتواند اطلاعاتی را که لازم دارند، به‌دست آورند؛ حتی اگر آن اطلاعات فقط در دست فرماندهان عراقی باشد.

رزمندگان انواع گوناگونی دارند؛ از سرباز گرفته تا فرمانده و رمان ایرانی درد می‌کوشد تا تمام این نوع رزمندگان را به ما معرفی کند. صادق کرمیار کوشیده تا تنها به یکی از ابعاد جنگ توجه نکند، بلکه به‌طور همزمان به وقایعی که در تهران رخ می‌دهند، مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز نگاهی داشته باشد و تصویر جامعی از دوران دفاع مقدس را ارائه دهد. کتاب درد به کوشش انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.

کتاب درد برای چه کسانی مناسب است؟

کم پیش می‌آید اتفاقی در جهان رخ دهد و اکثر سیاست‌مداران بر سر موضعی خاص با یکدیگر متحد شوند؛ جنگ ایران و عراق یکی از این اتفاقات بود و اکثر کشورهای غربی و عربی، با وجود اینکه می‌دانستند صدام آغازگر جنگ، متجاوز و جنایتکار است، در دشمنی با ایرانیان و حمایت از صدام، با همدیگر متحد شدند! کتاب درد ما را به جبهه‌های دفاع مقدس و بخش اطلاعات عملیات جنگ می‌برد؛ زمانی که رزمندگان ایران بدون امکانات و سلاح در مقابل صدام ایستادگی می‌کنند و جهان مشغول دفاع از صدام است! کتاب درد برای تمام ایرانیان و تمام سنین مناسب است.

در بخشی از کتاب درد می‌خوانیم

محمود بی‌آن‌که رو به سامرایی کند، گفت: گزارش‌هایی که از جبهۀ ایران برایم فرستادی خیلی انحرافی‌ست، بهتر است نیروهایت را در جنوب فعال کنی!... آماده‌باش ایرانی‌ها را خیلی جدی نگرفتی!

سامرایی گفت: گزارش‌هایی هم از جبهۀ میانی رسیده که فکر می‌کنم...

محمود با تحکم گفت: به جای این که فکر کنی، به دستور عمل کن، سامرایی!

سامرایی مکثی کرد و بله‌قربانی گفت و بیرون رفت. هر دو مرد مسلح پشت در منتظر ایستاده بودند. سامرایی بیرون آمد و نگاهی به هر دو مرد مسلح انداخت، این بار با تحقیر. یکی از آن‌ها به داخل سالن نگاه انداخت و محمودماجد اشاره کرد و هم‌زمان سامرایی دستش را برای گرفتن سلاح کمری خود به سوی مرد دیگر دراز کرد که مرد اول با نگاه به او فهماند سلاح را تحویل سامرایی بدهد. سامرایی سلاح را گرفت و نگاهی کینه‌جویانه به هر دو مرد مسلح انداخت و به راه افتاد و با گام‌های استوار حرکت کرد. راننده، مضطرب کنار ماشین قدم می‌زد که یکباره دید سامرایی تنها از ساختمان بیرون آمد. سریع به طرف دیگر ماشین دوید و در را برای سامرایی باز کرد. سامرایی رسید و جلو در مکثی کرد و با خشم به راننده نگاه انداخت. راننده شرمنده و ترسیده سر به زیر انداخت. سامرایی سوار شد و راننده چابک پرید و پشت فرمان نشست و به راه افتاد.

وقتی ماشین سامرایی وارد محوطه استخبارات شد و همان‌جایی که سامرایی را سوار کرده بود توقف کرد، راننده سریع پایین پرید و ماشین را دور زد تا در را برای سامرایی باز کند، اما زودتر از او سامرایی در را باز کرد و پیاده شد. راننده با خضوع در را نگه داشت و سامرایی رو به او کرد و گفت: فردا صبح خودت را به یکی از یگان‌های خط مقدم معرفی می‌کنی!

و رفت. راننده هراسان و مات ماند. شرهان خلیف هم از بدشانسی‌اش بود که بعد از راننده دومین نفری بود که سر راه سامرایی قرار می‌گرفت. شرهان در حالی که چند قطعه عکس هوایی در دست داشت، از اتاق بیرون آمد و همین طور که به عکس‌ها نگاه می‌کرد، به طرف اتاق سامرایی رفت. از کنار راه پله گذشت. سامرایی با عجله و عصبی از پله‌ها بالا می‌آمد که با شرهان برخورد کرد و همه عکس‌ها نقش زمین شد. شرهان خشمگین فریاد کشید

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب درد
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات علمی و فرهنگی
سال انتشار۱۳۹۵
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات373
زبانفارسی
شابک978-600-121-756-2
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان دفاع مقدس
قیمت نسخه الکترونیک
۱۱۴۰۰۰ ۵۷,۰۰۰ ت ۵۰%
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب درد

sarbaz cyberi
۱۳۹۶/۰۹/۰۷
با خوندن این کتاب اطلاعات جالب و مفیدی در مورد اطلاعات عملیات در طول هست سال دفاع مقدس کسب کردم. روایت داستان از زمان یک شخص جانبازی که خود در آن سال‌ها از بچه‌های اطلاعات عملیات بوده و در زمان بیان روایت جانباز ویلچری است که تقریبا از انتها تا ابتدای کتاب بین زمین و آسمان بر روی یک جوی آب معلق است و راوی هر چند مدتی به این شرایط گریز می‌زند بر جذابیت آن افزوده است.
سمیه ممبینی
۱۴۰۳/۰۱/۲۹
با تشکر از آقای کرمیار نویسنده محترم. با اینکه قیمت کتاب پایین بود ولی کتاب بسیار قشنگی بود. وقتی داری کتاب رو میخونی مثل اینه که داری یه فیلم جذاب رو میبینی. کاش میشد فیلم این کتاب ساخته بشه. چند صفحه اول کتاب یه مقدار غلط اندازه فکر میکنی داستان جالب نیست ولی بعد که جلوتر میری می بینی کتاب بسیار جذابیه
ندا تهرانی
۱۴۰۲/۰۲/۱۷
زیبا و جالب و متفاوت بود. میتونید ساعت‌ها گریه و لبخند رو با یک متن گیرا و پر هیجان تجربه کنید. لحظه به لحظه حوادث رو با گوشت و پوست و استخوان حس کردم. روایت گری متفاوت با دیدگاه تازه‌ای بود. این کتاب ارزش بارها خواندن رو دارد. ازش سیر نمیشوید
مریم گلی
۱۳۹۵/۰۹/۱۷
کتاب نامیرا اقای کرمیار که یک شگفتی بود از انتخاب هنری اسم کتاب تا محتوای زیباش و چگونگی به تصویر کشیدن شخصیتها و وقایع قبل عاشورا امیدوارم کتاب درد هم همین ویژگی رو داشته باشه موفق باشید جناب کرمیار
مریم گلی
۱۳۹۵/۰۹/۱۷
ایکاش کتابراه لطف کنه و نامیرا رو هم به لیست کتابهاش اضافه کنه خیلی دوس دارم دوباره بخونمواقعا بنظرم حیفه اگه این کتابو نخونی
عباس سلیمی
۱۴۰۳/۱۱/۱۱
کتاب بدی نیست ولی هر چندصفحه ب یکجا رفته واین باعث سردرگمی خواننده میشود ونمیتوان با کتاب انس گرفت ومشتاق خواندن بقیه مطالب شد...
sarbaz cyberi
۱۳۹۶/۰۵/۳۰
رمان جالبی از دلاورمردی‌های بسیجیان اطلاعات و عملیات در هشت سال دفاع مقدس بود
مطالعه این کتاب را به همه پیشنهاد می‌کنم
عزیز اوحام
۱۳۹۷/۰۲/۱۴
عالی است افسوس که پولی است ومن پول ندارم بخرم
Asman Abi
۱۳۹۶/۰۱/۱۲
کتاب دشتهای سوزان و نامیرا رو از ایشون خوندم واقعا عالی بود
جعفر عباسی
۱۴۰۴/۰۲/۲۰
ادبیات روان و مختص همه جور تفکر ومخاطبی دارد
نسیم خیاط
۱۳۹۶/۰۲/۲۲
خوب بود. ولی بیشترهم میشد تابش داد. وجذاب ترش کرد
Eslam Mosalman
۱۳۹۵/۱۰/۱۰
عالیست به شوق ایرانی به شماتبریک گویم
علی اصغر تیموری
۱۴۰۰/۰۵/۲۲
زیبا جذاب واثرگذار
مشاهده همه نظرات 13

راهنمای مطالعه کتاب درد

برای دریافت کتاب درد و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.

👋 سوالی دارید؟