معرفی و دانلود کتاب دردسرهای پول

معرفی کتاب دردسرهای پول

کتاب دردسرهای پول نوشته‌ی استن برنشتاین و جان برنشتاین، به صورت مصور و با زبانی شیرین به کودکان مهارت پس‌انداز کردن پول را آموزش می‌دهد.

درباره‌ی کتاب دردسرهای پول (The Berenstain Bears' Trouble with Money):

این کتاب ماجرای برادر خرس و خواهرش را به تصویر می‌کشد که از تمام رازهای طبیعت اطلاع داشتند به جز پول! آن‌ها از مسائل مالی اصلا سر در نمی‌آوردند. برای بچه خرس‌ها داشتن پول بسیار جذاب و هیجان‌انگیز بود و از خرج کردن لذت می‌بردند، به همین دلیل به دنبال راه‌های مختلفی بودند تا بتوانند پول بیشتری به دست بیاورند. برای مثال از کسی هدیه می‌گرفتند، بابت کاری که برای همسایه انجام می‌دادند پول می‌گرفتند و... . بچه خرس‌ها اصلا پس‌انداز کردن بلد نبودند و تمام پول‌هایشان را خرج می‌کردند تا روزی پدرشان به شدت عصبانی شد.

کتاب دردسرهای پول برای چه کسانی مناسب است؟

استن برنشتاین (Stan Berenstain) و جان برنشتاین (Jan Berenstain) این اثر آموزنده و مصور را برای کودکان 3 تا 7 سال به نگارش درآورده‌اند.

درباره‌ی مجموعه خرس های برنشتاین:

قصه یکی از راه‌های آموزش غیرمستقیم به کودکان است. داستان‌های هدفمند به کودک کمک می‌کند تا در موقعیت خیالی، شخصیت خود را با قهرمان اصلی داستان همانندسازی کند. قصه‌ها در رشد مهارت‌های کلامی و گسترش خزانه لغات و ایجاد ارتباط عاطفی بین کودک، والد و مربی از اهمیت بالایی برخوردارند.

بنابراین توصیه می‌شود قصه‌ای را برای کودکتان بخوانید که پایانی شاد و مثبت داشته باشد و پس از خواندن با او گفتگو کنید تا تأثیر آن بیشتر شود. مجموعه خرس‌های برنشتاین مهم‌ترین نکات تربیتی و آموزنده را از زبان خرس‌ها به کودکان آموزش می‌دهد. این مجموعه ارزشمند سالیان سال است که به زبان‌های مختلف ترجمه شده و از پرمخاطب‌ترین آثار آموزش غیرمستقیم تکنیک‌های زندگی به شمار می‌رود.

در بخشی از کتاب دردسرهای پول می‌خوانیم:

بچه خرس‌ها هروقت پولی می‌گرفتند خیلی سریع به سمت مرکز خرید خرس‌های می‌رفتند و همه‌ی پول‌هایشان را خرج می‌کردند. مثلا آب نبات‌های عسلی دسته چوبی، هواپیمای چوبی چرخی و ساز دهنی خیلی کوچک که فقط با سه نت نواخته می‌شد را می‌خریدند.

بچه خرس‌ها بعضی وقت‌ها پول‌هایشان را پس‌انداز می‌کردند و معمولا خرید درست و عاقلانه‌ای انجام نمی‌دادند. هرچند وقت یکبار خواهر خرس تعدادی از سکه‌هایشان با دست‌های کوچکش درون قلک می‌انداخت ولی بلافاصله پشیمان می‌شد و آن‌ها را از قلک در می‌آورد.