معرفی و دانلود کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر

معرفی کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر

سال‌ها پس از مرگ آگاتا کریستی، چند داستانِ کوتاهِ کمتر خوانده‌شده‌ی او در کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر به چاپ رسیدند. نویسنده در این مجموعه، هم داستان‌های کارآگاهی خود را گنجانده و هم داستان‌های عاشقانه‌اش را.

درباره‌ی کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر

هر کسی که آثار آگاتا کریستی (Agatha Christie) را خوانده باشد، از مهارت او در شخصیت‌پردازی و توانایی‌اش در ارائه‌ی پیچش‌های غیرمنتظره‌ی داستانی لذت می‌برد. کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر (While the Light Lasts and Other Stories) مجموعه داستانی است متشکل از نُه داستان که به قلم آگاتا کریستی نوشته شده‌اند؛ در ترجمه‌ی فارسی این کتاب، تنها هفت داستان آمده که عناوین آن‌ها عبارتند از: «بازیگر»، «ماجراهای کریسمس»، «خدای تنها»، «طلاهای ایسلندی»، «کنار دیوار»، «راز صندوقچه‌ی بغداد» و «روشنایی ماندگار».

داستان‌های این مجموعه در زمان حیات نویسنده به‌ جز در یک مجله در هیچ‌کجا به چاپ نرسیده بودند. انتشارات هارپر کالینز پس از مرگ آگاتا کریستی در سال 1997، مجموعه‌ای تحت عنوان روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر به چاپ رساند. نکته‌ی جالبِ این مجموعه، وجود سه داستان عاشقانه در کنارِ داستان‌های کارآگاهی و ماجراجویانه است. اگرچه آگاتا کریستی را با لقب ملکه‌ی داستان‌های جنایی می‌شناسند، اما تبحر او در نوشتن داستان‌های عاشقانه نیز ستودنی است. در این مجموعه، نویسنده نقص‌های موجود در طبیعت انسان را در جهان داستان‌های خود به نمایش می‌گذارد.

داستان اولِ کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر، درباره‌ی بازیگر زنی به نام الگا استورمر است که نام و هویت خود را تغییر داده، اما روزی فردی باج‌گیر که بازیگر را از گذشته‌های دور می‌شناسد، نامه‌ای تهدیدآمیز مبنی‌بر فاش کردن هویت واقعی او برای بازیگر می‌فرستد. خدای تنها، داستان دیگری از این مجموعه، احوال بت تنها و غریبی را گوشه‌ی قفسه‌ای در موزه‌ی بریتانیا روایت می‌کند. این خدا که از بقیه‌ی‌ بت‌ها دور افتاده‌، از سنگ‌ خاکستری‌‌رنگی‌ تراشیده‌ شده‌ و چهره‌اش‌ در اثر گذر زمان‌ تقریباً به‌طور کامل‌ از بین‌ رفته است. این بت روزی ستایشگری به نام فرانک اولیور پیدا می‌کند؛ مردی چهل و چند ساله که هجده سال اخیر زندگی‌اش را در جاهای مختلف سپری کرده. او در دوران بازنشستگی‌اش متوجه می‌شود که چقدر تنهاست. فرانک با پیدا کردن خدای تنها، خودش را در او می‌یابد و ارتباطی عمیق با او برقرار می‌کند. اما خدای تنها ستایشگر دیگری نیز پیدا می‌کند؛ زنی بیست و چند ساله، با موهای روشن و چشم‌های آبی غمگین. آگاتا کریستی در چنین بستری داستان عاشقانه‌ی خودش را میان دو ستایشگرِ بتِ تنها روایت می‌کند. این یکی از داستان‌های متفاوتِ نویسنده است که خوانندگانِ آثارش را شگفت‌زده می‌کند.

کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر به کوشش انتشارات افکار و با ترجمه‌ی آذر ساریخانی منتشر شده است.

در نکوداشت کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر

• کتابی جذاب از ملکه‌ی داستان‌های پلیسی. (Observer)

کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر برای چه کسانی مناسب است؟

طرفداران آگاتا کریستی و علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی و کارآگاهی در داستان‌های این کتاب غرق خواهند شد.

در بخشی از کتاب روشنایی ماندگار‌ و چند داستان دیگر می‌خوانیم

در یکی‌ از این‌ روزها بود که‌ وارد موزه‌ی‌ بریتانیا شد. از اشیای‌ آسیایی‌ خوش‌اش‌ می‌آمد و برای‌ همین‌ مسیرش‌ به‌ سمت‌ خدای‌ تنها افتاد. یک‌مرتبه‌ جذابیتش‌ او را گرفت‌. اینجا چیزی‌ هست‌ به‌طور مبهم‌ شبیه‌ خودش‌، اینجا هم‌ کسی‌ گم‌ شده‌ و در کشوری‌ غریب‌ سرگردان‌ مانده‌. سر زدن‌های‌ مدام‌ به‌ موزه‌ برایش‌ تبدیل‌ به‌ یک‌ عادت‌ شد، آن‌ هم‌ فقط‌ برای‌ اینکه‌ بیاید و نیم‌نگاهی‌ به‌ سنگ‌ خاکستری‌رنگ‌ بیندازد که‌ در جایگاه‌ گمنامش‌ در طبقه‌ی‌ بالا قرار داشت‌.

با خودش‌ فکر کرد: «این‌ بت‌ عجب‌ بدشانسی‌ آورده‌، احتمالاً روزگاری‌ کلی‌ ستایش‌گر و متملق‌ و پاچه‌خوار داشته‌ و کلی‌ هم‌ برایش‌ کادو و از این‌جور چیزها می‌آوردند.»

کم‌کم‌ داشت‌ نسبت‌ به‌ دوست‌ کوچکش‌ حس‌ مالکیت‌ می‌کرد (واقعاً تقریباً داشت‌ حس‌ مالکیت‌ پیدا می‌کرد) جوری‌که‌ وقتی‌ فهمید بت‌ کوچک‌ْ ستایش‌گر دیگری‌ هم‌ پیدا کرده‌ هیچ‌ خوش‌اش‌ نیامد. بت‌ کوچک‌ را او کشف‌ کرده‌ بود؛ نه‌ هیچ‌کس‌ دیگری‌، حس‌ می‌کرد فقط‌ خودش‌ اجازه‌ داشت‌ درباره‌ی‌ بت‌ نظر بدهد و مسائل‌ بت‌ تنها به‌ خودش‌ مربوط‌ می‌شد.

ولی‌ بعدِ خشم‌ اولیه‌اش‌، از دست خودش‌ خنده‌اش‌ گرفت‌ چون‌ این‌ ستایش‌گر جدید یک‌جوری‌ چیزی‌اش‌ می‌شد، کمی‌ خنگ‌ بود، موجود بیچاره‌، با آن‌ کت‌ و دامن‌ کهنه‌اش‌ که‌ روزگار خوش‌شان‌ را گذرانده‌ بودند. جوان‌ بود، حدس‌ زد باید بیست‌ و چند ساله‌ باشد، با موهای‌ روشن‌ و چشمان‌ آبی‌ و حالت‌ ناامید و غمگینی‌ بر لب‌.

فهرست مطالب کتاب

بازیگر
ماجراهای‌ کریسمس‌
خدای‌ تنها
طلاهای‌ ایسلندی‌
کنار دیوار
راز صندوقچه‌ی‌ بغداد
روشنایی‌ ماندگار