معرفی و دانلود کتاب شمشیر محکوم: کاوشگریهای ساگاوارا آکیتادا
برای دانلود قانونی کتاب شمشیر محکوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شمشیر محکوم: کاوشگریهای ساگاوارا آکیتادا
خون چند بیگناه دیگر باید بر زمین بریزد تا دستگاه قضایی حاضر شود عدالت را اجرا کند؟ کتاب شمشیر محکوم ما را به قرن دوازدهم میبرد؛ دورانی که ژاپن زیر سلطه و سیطرهی اشرافزادگان بود و نظر این گروه بر رأی هر قاضی و دادگاهی ارجحیت داشت. آی جی پارکر به ما نشان میدهد که یک منشی دادگاه دادگستری چطور میخواهد در برابر ظلم و جور بزرگزادگان بایستد و از حق دو مقتول مظلوم دفاع کند.
دربارهی کتاب شمشیر محکوم
خوشبختانه بیماری آبله در شهر جولان میدهد. برخی از مردم از شهر گریختهاند و بسیاری نیز از خانه بیرون نمیآیند. همین بیماری شرایط را برای آکیتادا فراهم کرده تا شغل خود، منشی ارشد دادگستری، را برای چند روز رها کند و کار نیمه تمامش را به پایان برساند.
او سالهاست که کولهباری از عذاب وجدان را بر روح خود به این سو و آن سو میکشاند و به دنبال راهی میگردد تا بتواند محل کار خود را برای چند روز رها کند؛ حالا که رئیس نامحبوب و بدخلقش شهر را ترک کرده و گریخته، فرصت خوبی است تا آکیتادا دِین خود به هاسئو را ادا کند. او جان خود را به هاسئو مدیون است و باید بتواند لکهی ننگی را که بر آبرو و نام این مرد شریف حک شده، پاک کند. سالها پیش، زمانی که آکیتادا برای انجام یک مأموریت به جزیرهای دورافتاده رفته بود، گروهی از آدمکشها به دنبال او آمدند و به او آسیب رساندند، در همین هنگام هاسئو وقت را تلف نمیکند و آکیتادا را نجات میدهد. هاسئو در حال نجات آکیتادا، زخمی و سپس کشته میشود؛ اما پیش از مرگ، به آکیتادا میگوید گناهان و جرمهایی که به او نسبت داده شدهاند را انجام نداده و کسی را به قتل نرسانده. کتاب شمشیر محکوم (The Convict's Sword) نوشتهی آی جی پارکر (I. J. Parker) ما را با آکیتادا همراه میکند تا از آبروی ناجی خود دفاع کند و مجرم اصلی را به زندان اندازد.
شمشیر محکوم؛ جدال عدالت با قدرت اشراف
هاسئو فقط میخواهد نام نیکی از او بهجای بماند. او که همهچیز خود را از دست داده و در نهایت هم جانش را در راه نجات دیگری فدا کرده، حق دارد که از دار دنیا یک نام نیک برای خود و خانوادهاش بخواهد. آکیتادا تاکنون پروندهی هاسئو را که البته مدتهاست رسماً بسته شدهاند، رها نکرده. او همیشه از دستیار و شاگردانش کمک میخواهد تا سرنخی را از دل آن بیرون کشند که برای اثبات بیگناهی هاسئو و نجات آبرویش کاربرد داشته باشد. آکیتادا خود به نشانههای بسیاری دست یافته است. از طریق این نشانهها میتواند ثابت کند که هاسئو مجرم نبوده و همهچیز بر گردن یکی از افراد اشراف و بزرگزادگان است؛ زیرا در آن دوران، قرن دوازدهم میلادی، اشراف بر تمام ارکان قضایی و دادگستری چیرگی داشتند و میتوانستند هر کسی را که میخواهند از سر راه خود بردارند.
آکیتادا خود میداند با دنبال کردن این پرونده و به خطر انداختن حاشیهی امن اشراف، برای خود دردسر بزرگی درست میکند، اما نمیتواند اجازه دهد هاسئو تا ابد بهعنوان قاتل شناخته شود و خانوادهاش با بیآبرویی زندگی کنند. البته این کار تنها دلیل نفرت اشراف و مقامات کشور از آکیتادا نیست؛ واقعهای دیگر نیز در خلال داستان معمایی شمشیر محکوم در حال رخ دادن است که پیگیری آن بهطور قطعی جان آکیتادا را به خطر میاندازد؛ یک قتل جدید که قاتلانش از سران کشور هستند.
چه کسی خواننده را کشت؟
در همان زمان که آکیتادا و دستیارش مشغول بررسی پروندهی قدیمی هاسئو هستند و میخواهند مجرم واقعی را پیدا کنند، در خیابانهای شهر، قتلی مرموز رخ میدهد. جسد خوانندهای نابینا بهنام توموئه پیدا میشود. آی جی پارکر ابتدا وقایع را طوری نشان میدهد که انگار این اتفاق قتلی معمولی است و به باند یا شبکهای امنیتی ارتباطی ندارد؛ اما رمان جنایی شمشیر محکوم از رازهایی سربهمهر پردهبرداری میکند؛ رازهایی دربارهی گذشتهی این خوانندهی نابینا. او تا مدتی قبل از اینکه کشته شود، بهعنوان کارگر جنسی زندگی میکرده. تعدادی از افرادی که با او در ارتباط بودهاند، جزو مقامات و سران کشور هستند و اینطور که مشخص است توموئه به قتل رسیده تا رازهای مگو را افشا نکند. حالا آکیتادا و دستیارش، باید تمام قد در برابر اشراف و بزرگان از هاسئو و توموئه دفاع کنند و حقایق را آشکار سازند. رمان شمشیر محکوم ما را نیز در کارزار شرکت میدهد تا شاهد چگونگی ایستادگی آکیتادا در برابر حکومت زمان و جامعه باشیم.
داستان شمشیر محکوم با ترجمهی سمیرامیس بابایی در نشر قطره بهچاپ رسیده است.
کتاب شمشیر محکوم برای شما مناسب اگر
- به پیچوخمهای یک پروندهی جنایی و ورود به جزئیات دستگاه قضایی علاقهمند هستید.
- برای سفر به گذشته و عزیمت به ژاپن در قرن دوازدهم امکانات لازم را ندارید؛ پس با توضیحات و توصیفات داستان شمشیر محکوم با این دوره از تاریخ ژاپن مواجه میشوید.
- مطلع شدن از فساد ادارات دولتی و رفتار غیر اصولی در دستگاه قضایی گذشتهی ژاپن برای شما جالب است.
در بخشی از کتاب شمشیر محکوم: کاوشگریهای ساگاوارا آکیتادا میخوانیم
اینجا بسیار از آن فضای آرام و متمرکزِ دو مدرسهی دیگر فاصله داشت. دو تا از شاگردها، درحالیکه شمشیرهای چوبی در دست داشتند، دایرهوار در حرکت بودند، دو مبارزِ دیگر با چوبهای بلند بامبو تمرین میکردند و چند نفر روی تشکها رقص پا میرفتند، لگد میزدند و کشتی میگرفتند. آنها شبیه به سربازهای بیکاره یا کشتیگیران سبکوزن به نظر میآمدند و شیوهی مبارزهشان تهاجمی بود. بیشتر به قصد کشتن و برای یک مبارزهی تنبهتن تمرین میکردند تا یادگیری مهارتهای فردی. آکیتادا شک داشت هاسِئو را اینجا بشناسند. داشت برمیگشت تا این را به تورا بگوید که انگار چهرهی آشنایی دید. آنجا، آن سمت، در انتهای سالن، درست پشتسر استاد، همان مردی ایستاده بود که در برج گونگ دیده بود.
آکیتادا پلک زد، اما هیبت سایهوار همچنان سرجایش ایستاده و تماشاگر خاموش مسابقهی شمشیربازی بود. آکیتادا دوباره از چنین شباهتی یکه خورد: نحوهی ایستادن مرد، شانههای فراخش، لطافت ناخودآگاهی که بر چهره داشت و نحوهای که سرش را نگه میداشت.
بهآهستگی به تورا گفت: «تورا، به اون مرد تو سایه که پشت استاد وایستاده نگاه کن.»
تورا به جلو خم شد و نگاه کرد: «خب؟»
«همون مرد تو بازاره. همونیه که شبیه هاسِئوئه.»
انگار که بار نگاهشان روی مرد سنگین افتاده باشد بهسمتشان روی برگرداند. بعد خم شد و چیزی به استاد گفت. استاد مرد کوتاهقد و میانسالی بود. به حالت سربازهای حرفهای پاباز ایستاده بود و نگاه سرسری اما تندوتیزی به آکیتادا و تورا انداخت.
تورا زیرلبی گفت: «ما رو دیدن. تو اینها ما مثل عقاب میون جماعت کلاغیم.»
درست میگفت. حتی ردای کتانِ رنگپریدهی تورا در میان این جماعت ژندهپوش با لباسهای آویزان و شلوارهای کوتاه توفیر آشکاری داشت، چه برسد به آکیتادا با آن لباس ابریشمی دولتی و کلاه سیاه کوچک. او نگاههای خصمانهی اطرافش را حس میکرد، اما قصد عقبنشینی نداشت. بازوی تورا را گرفت و گفت: «بیا، باید با استاد کاتا و دوستش چند کلام حرف بزنم. میخوام این طرف رو از نزدیک ببینم.» و دو ولگرد تنومند را کنار زدند و بهسمت سالن تمرین رفتند.
داخل مردی که در بازار دیده بودند دوباره تندتند با استاد صحبت کرد، بعد چنان در سایه فرورفت که گویی هرگز وجود نداشته است.
آکیتادا گفت: «بدو اون پشت، داره میره.»
فهرست مطالب کتاب
زنگهای معبد
فصل اول: دو کارمند
فصل دوم: خشم آزاردهندهی سوگا
فصل سوم: ارواح
فصل چهارم: آوازخوان دورهگرد نابینا
فصل پنجم: زنجیرهای زندگی
فصل ششم: کوبه
فصل هفتم: پیرمرد
فصل هشتم: راهبه
فصل نهم: پیشگویی
فصل دهم: باغ مخفی
فصل یازدهم: پسر
فصل دوازدهم: بانو یاسوگی زیبا
فصل سیزدهم: انبار
فصل چهاردهم: کاشیهای فروریخته
فصل پانزدهم: گرفتاری
فصل شانزدهم: ویستریای بنفش، ویستریای سفید
فصل هفدهم: بهسوی مرگ
فصل هجدهم: بدشگونی
فصل نوزدهم: شمشیر هاسئو
فصل بیستم: جنایت هاسئو
فصل بیستویکم: دودی بر فراز توریبنو
فصل بیستودوم: هیروکو
فصل بیستوسوم: کوبه
فصل بیستوچهارم: زنگهای شامگاهی
اطلاعات تاریخی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شمشیر محکوم: کاوشگریهای ساگاوارا آکیتادا |
نویسنده | آی جی پارکر |
مترجم | سمیرامیس بابایی |
ناشر چاپی | نشر قطره |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 460 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-308-158-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |