معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی عزازیل

معرفی کتاب صوتی عزازیل

کتاب صوتی عزازیل نوشته‌ی فائزه قبادیان، شامل مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که هر یک خط روایتی مستقل از یکدیگر دارند. نویسنده در داستان اول که هم‌نام خود کتاب است، داستان مردی را روایت کرده که برای رسیدن به پول و موقعیت خود را بنده‌ی عزازیل می‌کند...

درباره‌ی کتاب صوتی عزازیل

فائزه قبادیان در کتاب صوتی عزازیل، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه را روایت کرده است. در اولین داستان این مجموعه که عزازیل نام دارد، قصه‌ی مردی را می‌شنویم که بعد از عمری سرخوردگی، قصد کرده تا راه حل مشکلش را از یک راه ممنوعه پیدا کند.

وقتی به گذشته نگاه می‌کند، تمام عمر از همه به خصوص همسرش سرکوفت شنیده که چرا مثل مردان دیگر جنم ندارد. چرا نمی‌تواند مثل بقیه پول خوبی دربیاورد و زندگی خانواده‌اش را تأمین کند. چرا همیشه مثل ترسوها رفتار کرده و مثل فلانی و فلانی سر نترس نداشته است. اما دیگر صبرش سر آمده. دیگر نمی‌تواند این همه سرکوفت را به جان بخرد. نمی‌تواند تا آخر عمر مثل یک بازنده زندگی کند. او هم باید قصه‌ی خودش را بسازد، باید موفقیت‌های خودش را جشن بگیرد. اما چگونه‌اش را نمی‌داند.

حالا بعد از مدتی خودخوری و حساب‌وکتاب، تصمیم گرفته تا راهی را برود که بسیاری پیش از او رفته‌اند و حالا هم در موفقیت و ثروت غوطه‌ورند. به خودش که می‌آید،‌ در خانه رمال و دعانویس معروف محلشان نشسته و منتظر است تا برای مشکلش چاره‌ای بیندیشد. مرد دعانویس چاره‌ی مشکلش را به او می‌گوید، اما این راه، چیزی نبوده که او پیش از این فکرش را می‌کرده...

مرد رمال به او تسبیحی می‌دهد که شکل عجیبی دارد؛ تسبیح هزار دانه دارد و هر دانه‌اش توسط هنرمندی ناشناس، از استخوان مرده‌ای تراشیده شده است. رمال به مرد توضیح می‌دهد که برای حاجت‌روا شدن، باید تا روز مشخصی با این تسبیح ذکر «یا عزازیل» بگوید و حاجتش را از شیطان بخواهد. مرد که از این پیشنهاد شوکه شده، در ابتدا از پذیرش ستایش شیطان سر باز می‌زند، اما بعد که می‌بیند بسیاری از افراد مومن و باخدای پیش از او نیز همین راه را رفته‌اند و موفق شده‌اند،‌ دست از تردید برمی‌دارد و با آن تسبیح راهی خانه می‌شود...

کتاب صوتی عزازیل کاری از نشر صوتی خانه‌ی داستان چوک است. این کتاب را با صدای شقایق مهرابی می‌شنوید.

کتاب صوتی عزازیل برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی عزازیل می‌شنویم

در تاریکی نشسته‌ام. او هم تاریکی را دوست دارد. اگر بیاید، در تاریکی می‌آید. وای اگر بیاید. صدای نجمه اذیتم می‌کند. حرف‌ها را یک‌بار برای مادرش، یک بار برای مادرم و یک بار هم برای خواهرش تکرار کرده است: «انگار در این دنیا نیست، حرف نمی‌زند. دارو نمی‌خورد. مثل جن‌زده‌ها شب و روز در تاریکی می‌نشیند. از نور بیزار است.» این‌ها را نجمه می‌گوید و به روی مبارک نمی‌آورد که او بود که این راه را جلوی پای من گذاشت. من خود می‌دانستم این کاره نیستم. چرا اصرار کردی نجمه؟ چرا؟ همین دو ماه پیش بود. نجمه دوباره غرغر کرد و از بی‌عرضگی من و زرنگی حاج مصطفی از همان دوران بچگی گفت، وقتی در روستا همسایه بودیم.

فهرست مطالب کتاب صوتی