معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی مجموعه داستان پانی و پنی

معرفی کتاب صوتی مجموعه داستان پانی و پنی

در این اثر مجموعه‌ای از داستان‌های کودکانه را درباره‌ی دو خرس مهربان و بازیگوش می‌شنوید. مریم قمی بزرگی در کتاب صوتی مجموعه داستان پانی و پنی قصه‌های سرگرم‌کننده و آموزنده‌ای را برایتان بازگو می‌کند.

درباره‌ی کتاب صوتی مجموعه داستان پانی و پنی

مریم قمی بزرگی در کتاب صوتی مجموعه داستان پانی و پنی قصه‌های کودکانه‌ای را با موضوعات مختلف گردآوری کرده است. هر یک از این داستان‌های کوتاه دربرگیرنده‌ی موضوع و درون‌مایه‌ای جدا هستند اما وجه مشترک همه‌ی آن‌ها در این است که پانی و پنی، دو خرس کوچک مهربان ساکن جنگلی سبز، در هر قسمت ماجرایی جالب را تجربه می‌کنند و از آن درسی می‌گیرند.

«پانی و پنی و خانوم جوجه‌تیغی»، «سفر زمستونی پانی و پنی»، «پانی و پنی و کفشدوزک خال‌قرمزی»، «پانی و پنی و آقاخرگوشه»، «پانی و پنی و حلزون مهربون»، «پانی و پنی و پرستو»، «پانی و پنی و پدرشون» و«پانی و پنی و همکاری» عناوین داستان‌هایی هستند که در این کتاب صوتی آن‌ها را با صدای نویسنده، مریم قمی بزرگی می‌شنوید.

این کتاب صوتی به همت نشر صوتی کانون فرهنگی چوک تهیه و منتشر شده است.

کتاب صوتی مجموعه داستان پانی و پنی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب صوتی برای کودکان 5 تا 8 سال مناسب است.

در بخشی از کتاب صوتی مجموعه داستان پانی و پنی می‌شنویم

یکی بود یکی نبود. یکی از روزهای سرد زمستونی که برف هم می‌بارید، پانی و پنی، دو خرس شیطون و مهربون، تو کلبه‌ی گرم و نرمشون کنار آتیش نشسته بودند. با هم حرف می‌زدند، کتاب می‌خوندند، پانی از خاطرات تابستون می‌گفت که لب رودخونه ماهی می‌گرفتن و با دوستاشون دور هم می‌خوردند. در همین حال و هوا که با هم حرف می‌زدند یهو صدای در اومد. پنی سمت در رفت. درو باز کرد و چشمش به خانوم جوجه‌تیغی افتاد. پنی با تعجب به خانوم جوجه‌تیغی گفت: «سلام. چه اتفاقی برات افتاده که تو این برف و سرما اینجا اومدی؟» خانوم جوجه‌تیغی با ناراحتی گفت: «سلام پنی. این بیرون خیلی سرده. می‌تونم بیام تو تا تعریف کنم براتون؟» پنی گفت: «البته که می‌تونی بیای تو.» خانوم جوجه‌تیغی داخل کلبه‌شون اومد و پانی هم از دیدن اون خیلی تعجب کرد. به خانوم جوجه‌تیغی گفت: «سلام خانوم جوجه‌تیغی. بیا کنار آتیش بشین تا گرم بشی.» خانوم جوجه‌تیغی جواب سلام پانی رو داد و رفت کنار آتیش نشست. پنی هم برای خانوم جوجه‌تیغی میوه و قارچ آورد و بهش گفت: «می‌دونم میوه و قارچ یکی از غذاهاییه که خیلی دوست داری.»

فهرست مطالب کتاب صوتی