معرفی و دانلود کتاب صوتی کلینیک حیوانات

معرفی کتاب صوتی کلینیک حیوانات

کتاب صوتی کلینیک حیوانات نوشته‌ی افشین تل‌لو، از بیست داستان کوتاه طنز تشکیل شده که به شکل نمادین درمورد دغدغه‌های انسانی صحبت می‌کند. نویسنده از این طریق به بررسی عمیق تعارضات زندگی انسان‌ها می‌پردازد و آن‌ها را نقد می‌کند.

درباره کتاب صوتی کلینیک حیوانات:

افشین تل‌لو در بیست داستان طنز به بررسی تعارضات انسان‌ها پرداخته که در هر یک از این داستان‌ها به یکی از چالش‌هایی که هر انسانی ممکن است با آن‌ها مواجه شود، توجه شده است. نویسنده خود پزشکی است که این مجموعه را با الهام از خاطرات خود از مراجعین و مشکلات آن‌ها بر روی کاغذ آورد.

در کتاب کلینیک حیوانات داستان‌های نمادینی وجود دارند که هرکدام یکی از وجوه پیچیدهٔ انسان‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. در این داستان‌ها حیواناتی همچون آفتاب‌پرست، الاغ، هزارپا، بلبل، پشه، پنگوئن، جغد، جوجه‌تیغی، حلزون، خرس قهوه‌ای، پلنگ، روباه، سگ، پروانه، شتر، طوطی، کلاغ، گربه سیاه، موش، گرگ و لاک‌پشت وجود دارند که هرکدام از آن‌ها مشکلات خاص خود را دارند.

این کتاب پارادوکس‌های انسانی را به شکل نمادین و از زبان حیوانات توصیف کرده است. بیست داستان روایت می‌شود که در هرکدام ماجرای خنده‌دار یک شخصیت تعریف می‌شود.

کتاب صوتی کلینیک حیوانات مناسب چه کسانی است؟

اگر به داستان‌های کوتاه و طنز ایرانی علاقه دارید، از شنیدن این کتاب لذت خواهید برد.

در بخشی از کتاب صوتی کلینیک حیوانات می‌شنویم:

پنگوئن چند روز بود آبریزش بینی داشت. آن‌قدر هم عطسه می‌کرد که همهٔ اهل خونه رو جون به لب کرده بود. خلاصه یه روز تصمیم گرفت شال و کلاه کنه و بره درمونگاه. دکتر پنگوئن رو معاینه کرد و گفت: «برات دارو می‌نویسم. ولی مهم‌تر از دارو اینه که نباید بری توی هوای سرد یا منطقه‌ی سردسیر. وگرنه حتما سینه پهلو میکنی و تلف میشی.»

پنگوئن این حرف‌ها را که شنید، رنگش پرید و گفت: «ولی خونه‌ی من توی قطبه. دکتر بی‌توجه به احساسات پنگوئن گفت: «آقاجان گفتم که. باید بری جای گرمسیر زندگی کنی.»

پنگوئن که از مطب برگشت، توی راه همش به حرف‌های دکتر فکر می‌کرد. طوری که نفهمید کی رسید در خونشون. پنگوئن باید تصمیم می‌گرفت. اون رفت پشت بوم خونشون و سرزمین مادریش رو خوب تماشا کرد. اون دوردورا دسته‌ی پنگوئن‌ها داشتن از مدرسه برمی‌گشتن. یه چندتا پنگوئن هم قلاب‌هارو روی شونشون گذاشته بودن و با سطل‌های پر ماهی داشتن میومدن خونه پیش زن و بچشون.

فهرست مطالب کتاب صوتی