معرفی و دانلود رایگان کتاب طاهر و زندانی شهرت: آغوش خدا - جلد دوم

معرفی کتاب طاهر و زندانی شهرت: آغوش خدا - جلد دوم

کتاب طاهر و زندانی شهرت به قلم فاطمه ملک محمد دستگردی، جلد دوم کتاب آغوش خدا است که در فضایی تامل‌برانگیز و اجتماعی داستان طاهر را روایت می‌کند که به پول و قدرت دلبستگی دارد و برای رسیدن به هدفش هر کاری می‌کند. این داستان زندانی شدن آدم‌ها را در فضای مجازی به زیبایی به تصویر می‌کشد.

کتاب طاهر و زندانی شهرت مناسب چه کسانی است؟

دوستداران داستان‌های مذهبی و اجتماعی ایرانی را به خواندن کتاب طاهر و زندانی شهرت (Taher & The Prisoner Of Fame) دعوت می‌کنیم.

در بخشی از کتاب طاهر و زندانی شهرت می‌خوانیم

هومن می‌گوید: بهتره این دوستی، همین‌جا تموم بشه تا سرمونُ بر باد نداده.

از روبروی در کنار می‌روم. کسی را نمی‌شود به رفاقت اجبار کرد. به دیوار تکیه می‌دهم. حالم بد است. حتی خنده‌ی مصنوعی هم، ‌روی لب‌هایم نمی‌نشیند. دوستی را در این خانه دفن می‌کنند و از در بیرون می‌روند. این شبیخون از لشگر دشمن، بر من کارساز شده. فکر نمی‌کردم رفقایم این خزعبلات را باور کنند. روی مبل تک‌نفره‌ام می‌نشینم. سرم را درون کاسه‌ی دستانم می‌گیرم. چشم‌هایم را می‌بندم. دلم نمی‌خواهد حتی وسایل خانه را ببینم. این دیگر چه ظلمی است؟!... ای‌کاش می‌فهمیدم چه کسی این اخبار را تولید و منتشر می‌کند. چه کسی با من دشمنی دارد؟... دلم می‌خواهد این شخص را پیدا کنم و با یک پتک بر سرش بکوبم. تابه‌حال این‌قدر احساس تنهایی نکرده بودم. حتی این مبل تک‌نفره هم نمی‌تواند، آرامش و راحتی قبل را به من هدیه بدهد. رفیق... چرا این حرف‌ها را، این‌قدر زود باور کردند.

حتی یک درصد هم احتمال ندادند، که من بی‌گناه باشم. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم، یک خبر بتواند این‌طور زندگی یک آدم را تغییر دهد. رفقایم، حرف من را باور نکردند، از بقیه چه توقعی می‌توانم داشته باشم؟!... معلوم نیست آدم‌های دیگر چه فکری در موردم می‌کنند. امیدوارم کارم را از دست ندهم. ای‌کاش این شایعه‌ها هیچ‌وقت درست نمی‌شد. دلم می‌خواهد آن شایعه‌ساز را پیدا کنم و آن‌قدر بزنمش، که خون بالا بیاورد. البته که نباید این کار را انجام بدهم. چه کسی باورش می‌شود، آقای مجری معروف کسی را بزند؟!... آقای مجری بس کن. همه باور کرده‌اند، تو یک آدم را خورده‌ای، زدن که سهل است. خدایا چه کنم؟... به چه کسی شکایت کنم؟... خدایا کمکم کن. آبرویم، شغلم، محبوبیتم، دارد از دستم می‌رود. نکند لشگر دشمن همین‌ها را نشانه گرفته؟!!!

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار ناشر
فصل نخست: بی‌خیالی تا کی؟!
فصل دوم: قبیله‌ی شایعه
فصل سوم: ترس
فصل چهارم: رفاقت؟!
فصل پنجم: شاهد از غیب رسید!
فصل ششم: هنوز بهت شک دارم
فصل هفتم: حامد
فصل هشتم: واحد روبرویی‌ها!
فصل نهم: دیوانگی
فصل دهم: جان نائم
فصل یازدهم: خداحافظ