معرفی و دانلود کتاب طوفان مهیب: ده داستان در مورد گرمایش و انهدام زمین به دست بشر

معرفی کتاب طوفان مهیب: ده داستان در مورد گرمایش و انهدام زمین به دست بشر

کتاب طوفان مهیب مشتمل بر ده داستان کوتاه به قلم لورین رابینسون است. درون‌مایه‌ی مشترک همه‌ی این داستان‌ها گرمایش زمین و تأثیر دهشناک آن بر زندگی انسان‌هاست. امری مهم که نویسنده‌ی دغدغه‌مند این اثر تمام اهتمام خود را به کار گرفته تا آن را مجدداً به ما یادآوری کند.

درباره کتاب طوفان مهیب:

در باب مسأله‌ی افزایش گرمای زمین مفصلاً‌ گفته‌اند و نوشته‌اند. اگر شما نیز کمی با ادبیات گرمایش جهانی آشنایی داشته باشید، احتمالاً با این گفته موافق خواهید بود که اغلب کتاب‌ها و مقالاتی که درباره‌ی این مسأله وجود دارند، غیر داستانی‌اند. لورین رابینسون (Lorin R. Robinson)، نویسنده‌ی برجسته‌ی آمریکایی، در کتاب طوفان مهیب: ده داستان در مورد گرمایش و انهدام زمین به دست بشر (Tales from The Warming) به جای استفاده از اصطلاحات علمی، از ادبیات بهره گرفته و تلاش کرده تا به توصیف آنچه که بر سر سیاره‌‎مان آمده است، بپردازد.

شکی نیست که داستان بهتر از هر چیز دیگری از عهده‌ی بیان حقیقت برمی‌آید. دست‌کم درباره‌ی گرمایش زمین بسیار سریع‌تر از آنچه که پیش‌بینی می‌شد،‌ حقیقت با داستان جفت‌وجور شد. اثری که پیش روی شماست،‌ برخلاف اغلب کتاب‌های دیگری که در این حوزه وجود دارد، با نوشتن درباره‌ی امور انتزاعی خارج از قلمروی عینی قرار نگرفته است. اینجا نه از آمار و نمودار خبری هست و نه از جدول‌هایی که حوصله‌تان را سر ببرد. درعوض لورین رابینسون امری مهم را به همه‌ی ما یادآوری می‌کند: «این واقعیت که فقط کار کوچکی از دستت برمی‌آید، دلیل نمی‌شود هیچ کاری نکنی.» و این بدین معناست که هرکس می‌تواند به سهم خود گامی هرچند کوچک برای تخفیف تأثیرات آتی گرمایش بردارد.

داستان‌های این مجموعه جملگی فرضی‌اند و در آینده‌ای نزدیک رخ می‌دهند. آن‌ها را می‌توان در ژانری نوظهور قرار داد که «داستان‌های اقلیمی» نام دارد. عناوین این داستان‌ها چنین‌اند: «کلیمانجارو تانزانیا، خروج ویاتوپو، تووالو، طوفان مهیب بنگلادش، فرانچسکا و پائولو ونیز،افراد اسمایلی ایالت یون‌نان، ژرف‌ترین و تاریک‌ترین سودان جنوبی، داستان دو شهر میامی و نیو اورلئان، فرار از اِل.اِی. لس آنجلس، شهر کوستو ام‌القیوَین و شروع دوباره گرینلند»

خوب است اشاره کنیم این اثر اولین بار در سال 2017 منتشر و با استقبال گسترده‌ای از سوی مخاطبان و منتقدان مواجه شد. گرچه داستان‌های کتاب طوفان مهیب به خوبی از عهده‌ی بیان حقیقت برآمده‌اند اما مسأله اینجاست که حقیقت بسیار غریب‌تر از چیزی‌ست که داستان به ما می‌نمایاند و چه مهیب و ترسناک اگر که ما نیز در آینده‌ی نه چندان دور شاهد سرنوشتی باشیم مشابه مردمان کتاب طوفان مهیب...

نکوداشت‌های کتاب طوفان مهیب:

- به شیوه‌ی تأثیرگذاری خوب نوشته شده است. (Midwest Book Review)
- یک کتاب جدید و مهم برای دنیای در حال رشد امروز... (Dan Bloom, The Cli-Fi Report)

کتاب طوفان مهیب مناسب چه کسانی است؟

این کتاب مناسب دو گروه از مخاطبان است؛ علاقه‌مندان به مطالعه‌ی داستان‌های کوتاه خارجی و دغدغه‌مندان محیط زیست.

با لورین رابینسون بیشتر آشنا شویم:

لورین رابینسون استاد دانشگاه، روزنامه‌نگار، گوینده‌ی رادیو و فعال محیط زیست است. این نویسنده‌ آمریکایی مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری خود را از دانشگاه نورث وسترن و مدرک دکترای ارتباطات از دانشگاه مینه سوتا دریافت کرده است.

در بخشی از کتاب طوفان مهیب می‌خوانیم:

آبرتو به‌جزیرۀ سن میشل اشاره کرد که جزیره‌ای تقریباً دایره‌شکل بود با فاصلۀ فقط چندصد متر از ساحل. گفت آن جا گورستان بزرگ ارتدوکس‌های یونانی است و بالای آن مورانوی افسانه‌ای است، مقر بلورهای مشهور مورانو از نهصد سال پیش تا حالا. «ما یک قطعۀ قدیمی مورانو داریم که از چند قرن پیش و از اجدادمان به ارث رسیده. احتمالاً در اتاق نشیمن دیده‌ای. همان گلدان سفید. نمونه‌ای از لاتیمو، بلور شیری، است که ساخته شد تا جایگزینی برای ظروف چینی باشد که خیلی گران‌تر بودند. بی‌شک باارزش‌ترین قلم در جهیزیۀ فرانچسکاست.» نگاهی معنادار به پائولو انداخت و سپس نیشش را تا بناگوش باز کرد. چند دقیقه‌ای را در سکوت نوشیدند.

آبرتو گفت: «ونیز در طول قرن‌ها لقب‌های زیادی به خود دیده: ‘شهر نور’، ‘شهر آب’، ‘شهر پل‌ها’، ‘شهر کانال‌ها’، ‘شهر شناور’، ‘شهر ماسک‌ها’، ‘سرنیسیما’، یعنی جمهوری ونیز. من اسمش را می‌گذارم شهری که هیچ‌وقت نباید ساخته می‌شد.» مکثی کرد؛ احتمالاً برای تأثیرگذاری. «سازندگان شهر ما مرتکب اشتباهی شدند. بی‌تردید اشتباهی بزرگ. ساختن شهری در اینجا حماقت محض بود. البته که باید بپرسیم قرن هشتم درمورد موضوعاتی مثل هیدرولوژی و فرونشست چه می‌دانستند؟ چطور می‌توانستند پیش‌بینی کنند که روزی آدریاتیک آن‌قدر بالا می‌آید که ساخته‌شان را ببلعد؟ تمام چیزی که می‌خواستند قلعه‌ای بود محصور میان آب که پس از فروپاشی روم در برابر تجاوزهای قبایل ژرمن به سرزمینشان ایمن باشد.

امروز دو مکتب فکری در میان ونیزی‌ها وجود دارد. یکی بدبین‌ها یا، طوری که بعضی‌ها ترجیح می‌دهند خودشان را بنامند، واقع‌گراها. این مکتب باور دارد نابودی ونیز اجتناب‌ناپذیر است. آن‌ها شهر را به حبه‌قندی تشبیه می‌کنند که در قهوه می‌افتد و حل می‌شود؛ دیگری خوش‌بین‌ها. این‌ها معتقدند ونیز 1200 سال است خودش را خلاقانه با تمام شرایط پیش‌آمده وفق داده و توانسته به حیاتش ادامه دهد. معتقدند تأثیر گرمایش در آینده کمتر از چیزی است که در حال ‌حاضر پیش‌بینی می‌شود یا اگر هم این‌طور نباشد، تکنولوژی نجاتمان می‌دهد.

پس از حدوداً چهل سال مبارزه برای نجات شهر، باید اعتراف کنم که من جزو بدبین‌ها هستم.»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
کلیمانجارو تانزانیا: فوریۀ 2021
خروج ویاتوپو، تووالو، پولینِزی: نوامبر 2027
طوفان مهیب بنگلادش: اکتبر 2029
فرانچسکا و پائولو ونیز: آوریل 2032
افراد اسمایلی ایالت یون‌نان، چین: اکتبر 2036
ژرف‌ترین و تاریک‌ترین سودان جنوبی، آفریقا: فوریۀ 2039
داستان دو شهر میامی و نیو اورلئان: سپتامبر 2045
فرار از اِل. اِی. لس آنجلس، کالیفرنیا: سپتامبر 2047
شهر کوستو ام‌القیوَین: 21 مه ‌2051
شروع دوباره گرینلند: 20 ژوئیۀ 2059