معرفی و دانلود کتاب قفس

معرفی کتاب قفس

کتاب قفس نوشته‌ی میلاد داوری دولت آبادی، نمایشنامه‌ای کوتاه در مورد اشراف‌زاده‌ای با مایملک و ثروتی افسانه‌ای است که حافظه‌اش را از دست داده و چیزی از زندگی‌اش را به خاطر نمی‌آورد. او کنیزش را وادار می‌کند در مورد گذشته‌اش صحبت کند اما با حقایقی ناخوشایند در مورد خود و خانواده‌اش روبه‌رو می‌شود.

درباره‌ی کتاب قفس

کتاب با ماجرای مردی آغاز می‌شود که به‌تازگی از خواب بیدار شده. او گنگ و سرگردان به نظر می‌رسد و هر چه فکر می‌کند به خاطر نمی‌آورد کیست؟! در کشاکش سرگردانی و سردرگمی مرد، پیرزنی وارد اتاق می‌شود و خودش را کنیز مرد معرفی می‌کند. مرد به پیرزن می‌گوید که مطلقاً چیزی از خودش به یاد نمی‌آورد، نمی‌داند کیست و کجا حضور دارد. کنیز ابتدا تصور می‌کند جوان سربه‌سرش می‌گذارد، اما وقتی سردرگمی و استیصال او را می‌بیند، به وخامت اوضاع و حقیقی بودن ماجرا پی می‌برد. پیرزن شروع به صحبت می‌کند و به جوان می‌گوید که نام او المر برشت و ارباب یک کاخ افسانه‌ای با ثروتی بی‌همتا و ده‌ها کارگر است. او نیازی به کار کردن ندارد و روزها را به عیاشی می‌گذارند. درعین‌حال نویسنده است و هر روز چند ساعتی را به کتاب خواندن می‌گذراند. مرد جوان که حالا می‌داند نامش المر است، درباره‌ی والدینش از کنیز سوال می‌پرسد و متوجه طفره رفتن او از بیان موضوع می‌شود. اصرار المر، زبان پیرزن را به بیان حقیقت باز می‌کند و با چیزهایی که درباره‌ی خانواده‌ی خود می‌شنود، جا می‌خورد...

نمایشنامه‌ی قفس دو شخصیت اصلی دارد: المر اشراف‌زاده،همان نویسنده‌ی مرموزی که حافظه‌اش را ازدست‌داده و پیرزن صد ساله‌ای که هفتاد سال برای خاندان المر کار کرده است. میلاد داوری دولت‌آبادی در کتاب قفس سعی دارد اطلاعات و گذشته‌ی شخصیت اصلی را به‌تدریج به خواننده نشان دهد و این هدف را با خلق شخصیت کنیز دنبال می‌کند. هر بار که المر از پیرزن می‌خواهد در مورد گذشته‌اش برای او بگوید، کنیز صحبت را به زندگی خودش می‌کشاند و از اینکه در زندگی طولانی‌اش چه اتفاقی برایش رخ داده، چه رنج‌هایی کشیده و چطور با خاندان برشت آشنا شده صحبت می‌کند. شخصیت پیرزن و داستان زندگی او در کنار ماجرای المر، نمایشنامه را از حالت خطی خارج کرده و عمق بیشتری را به آن بخشیده. ماجراهای این نمایشنامه در یک اتاق اتفاق می‌افتد، ولی روند افشای داستان، ریتم تند نمایش و همین‌طور دیالوگ‌های قوی آن، کمک کرده‌اند که خواننده متوجه این محدودیت مکانی نشود تا انتها همراه کتاب بماند.

نمایشنامه‌ی قفس، حجم کمی دارد و می‌توان آن را خیلی سریع مطالعه کرد. این کتاب را انتشارات امید سخن به چاپ رسانده است.

کتاب قفس برای چه کسانی مناسب است؟

دوستداران نمایشنامه ایرانی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

با میلاد داوری دولت آبادی بیشتر آشنا شویم

میلاد داوری دولت‌آبادی کارگردان سینما و تئاتر است. او پیش‌تر چند فیلم کوتاه ساخته و در فیلم‌های دیگری به‌عنوان فیلم‌بردار و تدوین‌گر حضور داشته.

در بخشی از کتاب قفس می‌خوانیم

(برای اینکه بتواند به صحبتش ادامه دهد کمی سکوت می‌کند و با این کار در پی آرام کردن خویش است. لحظاتی آرام و بی‌صدا اشک می‌ریزد.)

برایش تحمل بی‌تعصبی و بی‌مسئولیتی پدر، غم دوری از مادر، دستگیر شدن برادر، از یاد بردن زندگی و دیدن درد و رنج خواهرانش دشوار می‌نمود. بر او سخت دشوار بود که صدای درد کشیدن مرا از سر ظلم بی‌خردان بشنود و کاری از دستش ساخته نباشد. سر آخر نیز تصمیم خود را گرفت. شب قبلش دستبندی که خود بافته بود را به من داد و یک جفت گوشواره که یکی از مشتریان به او هدیه داده بود و می‌بایست در موقع احضارش استفاده می‌کرد به آن دیگری خواهرمان داد، با اینکه سالیانی طولانی از آن می‌گذرد اما گویی دیروز اتفاق افتاده است. شب هنگام پس از صرف شام، البته اگر بتوان به آن لجنزار طعم‌های مواد فاسدشده که به زور مقداری رزماری و الباقی چاشنی‌ها رنگ و بویی پیدا کرده بود غذا گفت، ما را تنگ در آغوش کشید و بوسید؛ صبح که شد... صبح که شد او را غرق خون یافتیم.

(بغض و پس از آن گریه‌ای که امانش را برید فرصت ادامه‌ی گفت‌وگو را از او می‌گیرد. کمی سکوت می‌کند و اشک‌هایش را از صورتش با دستانش به آرامی پاک می‌کند.)