معرفی و دانلود کتاب ما تمامش می‌کنیم

معرفی کتاب ما تمامش می‌کنیم

کالین هوور در کتاب ما تمامش می‌کنیم به شرح زندگی پر فراز و نشیب و روابط عاشقانه‌ی زنی به نام لیلی می‌پردازد. کتاب حاضر در سال 2016 جایزه‌ی بهترین رمان عاشقانه‌ی گودریدز را برای نویسنده‌ی خود به ارمغان آورد. استقبال بی‌نظیر از این کتاب سبب نگارش جلد دوم آن تحت عنوان «ما شروعش می‌کنیم» شد.

درباره کتاب ما تمامش می‌کنیم

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که با دیدن فردی، در قلب خود احساس لرزش کنید و برای لحظاتی نتوانید چشم از او بردارید، و وقتی به خود بیایید که شیفته و شیدای او شده‌اید. پس از این رخداد درگیر حسی وصف‌ناپذیر می‌شوید. از این امر به‌عنوان عشق در یک نگاه یاد می‌کنند. اما این حس و حال شما تا کی دوام دارد؟ آیا کاربرد تعبیر عشق برای این احساس درست است؟ اصلاً عشق چیست؟ عشقی که در تمام طول تاریخ، شعرا، نویسندگان، عارفان و... سعی در تعریف آن داشته‌اند و در نهایت اقرار کرده‌اند که از توصیف و تعریف آن عاجز و ناتوانند.

با نگاهی گذرا به ادبیات فارسی و ادبیات جهان متوجه می‌شویم که در میان ژانرهای مختلف، همواره داستان‌های عاشقانه از محبوبیت زیادی برخوردار بوده‌اند. دلیل این محبوبیت این است که در این گونه داستان‌ها عواطف و احساسات نویسنده در رأس داستان قرار می‌گیرد و به بیان دیگر قلب و دل نویسنده ‌است که داستان‌سرایی می‌کند. و سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

کتاب ما تمامش می‌کنیم (It Ends with Us) در ژانر عاشقانه قرار می‌گیرد. کالین هوور، نویسنده‌ی مشهور و پرفروش آمریکایی، در این کتاب به روایت زندگی لیلی، قهرمان کتاب، می‌پردازد؛ روایتی سرشار از وقایع تلخ و دردناک و در عین حال سرشار از شور زندگی و امید. این تناقض، دلنشینی و جذابیت داستان را دوچندان می‌کند.

لیلی زن جوان و زیبایی است که بعد از پایان تحصیلاتش، به بوستون می‌رود تا بتواند در آن جا گل‌فروشی‌ای را که همیشه در رویای خود به آن می‌اندیشیده، دایر کند. او اخیراً پدر خود را از دست داده و به‌تازگی متوجه شده که مادرش مورد آزار و اذیت‌های پدرش قرار می‌گرفته است. مادر لیلی برای اینکه خاطر او مکدر نشود این موضوع را پنهان می‌کرده. همین امر باعث عصبانیت و ناراحتی لیلی می‌شود. لیلی سعی دارد گذشته‌ی تلخ خود را به دست فراموشی بسپارد ولی فراز و نشیب‌هایی که بعد از عزیمتش به بوستون در زندگی او رخ می‌دهد، گواهی بر این است که لیلی هیچ گاه نخواهد توانست به آرامش دست یابد. گویی سرنوشت او با این ناملایمات گره خورده است.

لیلی پس از عزیمت به بوستون با مردی به نام رایکل که جراح مغز و اعصاب است آشنا می‌شود. لیلی از همان دیدار نخست در وجود خود شور و شعفی نسبت به او حس می‌کند. پس از گذشت مدت‌زمانی، عشق پا به میان می‌گذارد و لیلی دلباخته‌ی رایکل می‌شود. زندگی مشترک آن‌ها با وجود تمام پستی و بلندی‌ها شروع می‌شود؛ اما ورود اتلس (عشق اول لیلی) زندگی‌شان را دچار چالش‌هایی پیش‌بینی‌ناپذیر می‌کند...

جوایز و افتخارات کتاب ما تمامش می‌کنیم

• حضور در بین عناوین پرفروش نیویورک تایمز
• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز در بخش داستان و رمان عاشقانه

نکوداشت‌های کتاب ما تمامش می‌کنیم

• کالین هوور در کتاب ما تمامش می‌کنیم خواننده را با عشقی که ماهیتی شکننده دارد، آشنا می‌سازد. هر فردی که قلبی تپنده در سینه دارد باید این کتاب را بخواند. (Kami Garcia, #1 New York Times bestselling author)

• ما تمامش می‌کنیم یک رمان عاشقانه‌ی معمولی نیست. قلب شما را می‌شکند و در پس آن، پرتوهایی روشنی‌بخش از امید و هیجان به آن می‌تاباند. پایان داستان غرق اشک و خنده است. (Sarah Pekkanen, International bestselling author of Perfect Neighbors)

• ما تمامش می‌کنیم روایتگر داستانی دل‌خراش است که مثل عقابی چنگال‌هایش را در قلب شما فرو می‌کند. تا مدت‌ها پس از خواندنش فراموشش نخواهید کرد. کالین هوور استاد نگارش داستان‌های عاشقانه و احساسی است. (Anna Todd)

• کتاب ما تمامش می‌کنیم که در لیست قدرتمندترین رمان‌های سال 2016 قرار دارد، یکی از الهام‌بخش‌ترین، صادقانه‌ترین و درخشان‌ترین آثاری است که من تا کنون خوانده‌ام. (Aestas Book Blog)

کتاب ما تمامش می‌کنیم مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

با کالین هوور بیشتر آشنا شویم

کالین هوور (Colleen Hoover) در یازدهم دسامبر 1979 در سولفور اسپرینگز متولد شد. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در سالتیلو گذراند. کالین هوور فارغ‌التحصیل رشته‌ی خدمات اجتماعی از دانشگاه اند‌ام کامرس است.

برای آشنایی هرچه بیشتر شما با آثار او در ادامه به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم: کتاب «نهم نوامبر November 9»، کتاب «اسیر سرنوشت Slammed»، و کتاب «حقیقت Verity».

در بخشی از کتاب ما تمامش می‌کنیم می‌خوانیم

وقتی حرف‌هایش تمام شد، اشک در چشمانم جمع شده بود. از او پرسیدم چرا از کسی کمک نخواسته و او گفت سعی کرده؛ اما این کار برای بزرگ‌ترها سخت‌تر است تا بچه‌ها و درضمن، او هجده سالش تمام شده است. گفت یک نفر شماره‌ی چند پناهگاه را به او داده که ممکن بود بتوانند به او کمک کنند. سه پناهگاه در شعاع 20 کیلومتری شهر ما وجود دارد؛ اما دوتا از آن‌ها مخصوص زنانی است که مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته‌اند. یکی از آن‌ها مخصوص بی‌خانمان‌هاست؛ اما چند تخت بیشتر ندارد و آن‌قدر دور است که نمی‌تواند هر روز از آن جا پیاده به مدرسه بیاید. درضمن، باید مدت زیادی در نوبت بماند تا یک تخت بگیرد. گفت یک‌بار آن را امتحان کرده؛ اما در آن خانه‌ی قدیمی نسبت به پناهگاه، احساس امنیت بیشتری می‌کند. من که معمولاً در چنین شرایطی خیلی ساده‌لوح هستم، گفتم: «راه دیگه‌ای وجود نداره؟ نمی‌تونی به مشاور مدرسه بگی مادرت چه بلایی سرت آورده؟»

سر تکان داد و گفت در این سن نمی‌تواند به پرورشگاه برود و چون هجده سالش تمام شده، مادرش به‌خاطر راه ندادن او به خانه، دچار مشکل نمی‌شود. گفت هفته‌ی گذشته برای گرفتن کوپن غذا تماس گرفته؛ اما نه ماشین دارد و نه پولی که خودش را برای دریافت آن برساند. نیازی به گفتن نیست که او ماشین هم ندارد، برای همین به‌سختی می‌تواند کار پیدا کند؛ باوجوداین، گفت دارد دنبال کار می‌گردد و بعدازظهرها که از خانه‌ی ما می‌رود، در جاهای مختلف درخواست کار می‌دهد؛ اما چون نشانی یا شماره تلفنی ندارد که در فرم درخواست بنویسد، کار را برایش سخت‌تر می‌کند. الن، قسم می‌خورم هر سؤالی از او پرسیدم، جوابی برای آن داشت. انگار او تمام تلاشش را کرده که خودش را از این منجلاب بیرون بکشد؛ اما افرادی مثل او، کمک چندانی دریافت نمی‌کنند. آن‌قدر از شرایطی که در آن گرفتار شده بود، عصبانی بودم که به او گفتم دیوانه است که می‌خواهد به ارتش برود. وقتی به او گفتم: «چرا می‌خوای به کشوری خدمت کنی که اجازه داده توی چنین شرایطی بمونی؟» صدایم را کمی بالا برده بودم.