معرفی و دانلود کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم: داستانی در اهمیت درونگرایی

معرفی کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم: داستانی در اهمیت درونگرایی

کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم، داستانی‌ست در رابطه با کودکی که فقط کمتر از دیگر هم‌سن‌وسال‌های خود صحبت می‌کند و هیچ مشکلی ندارد! هرچند که ممکن است دیگران نتوانند رفتارهای او را به درستی درک کنند. این داستان کودکانه از اندی پاورز که جایزه‌ی بهترین کتاب کودک گودریدز در سال 2022 را دریافت کرده، با هدف شناساندن درونگرایی به کودکان نوشته شده، تا درونگراها بتوانند خود را بهتر بشناسند و برون‌گراها، دوستانشان را.

درباره‌ی کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم

من ساکتم، خجالتی نیستم (I Am Quiet: A Story for the Introvert in All of Us)، می‌تواند خلاصه‌ای از کودکی بسیاری از ما را نمایش دهد! آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که در کودکی، سکوت شما را به هر چیزی مربوط می‌دانستند جز این که ترجیح شما سکوت بوده است؟ شاید شما را به عنوان کودکی می‌شناختند که خجالتی‌ست، یا غیراجتماعی است و حتی دیگران را دوست ندارد! یا زمانی که سر کلاس درس ترجیح می‌دادید به جای این که جواب سوالی را با صدای بلند بگویید، آن را با خودتان تکرار کنید، از سمت همکلاسی‌ها یا حتی معلمتان طوری با شما رفتار می‌شده که انگار هیچ اطلاعاتی از درس و آن سوال‌ها ندارید! یا زمانی که می‌خواستید به جای حضور در جمع و بازی با تعداد زیادی از هم‌سن‌وسالان، تنهایی یا فقط با یک نفر وقت بگذرانید، دیگران به شما برچسب‌هایی می‌زدند که هیچ ارتباطی با واقعیت ماجرا نداشت... اگر این موارد را تجربه کرده باشید، حتماً می‌دانید که مواجه شدن با آن‌ها به‌ خصوص در دوران کودکی، می‌تواند چه تأثیرات بدی را به همراه داشته باشد. ممکن است حتی کودک به این فکر بیفتد که احتمالاً تمام چیزهایی که راجع به خود می‌شنود درست هستند و شاید واقعاً با تمام افراد متفاوت است؛ پس فاصله‌ی خود با دیگران را بیشتر و بیشتر می‌کند. کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم، اثری برای آگاهی‌بخشی در رابطه با درون‌گرایی‌ست؛ یک ویژگی شخصیتی که از سمت بسیاری از افراد یک نقص در نظر گرفته می‌شود. غافل از این که بیش از یک‌سوم جمعیت جهان را درونگراها تشکیل می‌دهند و بسیاری از مدیران بزرگ در دنیا، درونگرا هستند و بخش زیادی از قدرتشان را نیز مدیون همین ویژگی‌اند و درونگرایی یا برونگرایی هیچ برتری‌ای نسبت به هم ندارند.

امیل، پسربچه‌ای‌ست که زندگی در دنیای خیالی درونش را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهد. بیشتر اوقات، انتخابش سکوت است و می‌خواهد زمانش را با افراد کمتری بگذراند و حتی خیلی اوقات را به تنهایی سپری کند تا بتواند با خیال‌پردازی‌های کودکانه‌ی خود سرگرم باشد. امیل خجالتی نیست، غمگین نیست، بی‌حوصله و بی‌حال نیست و مشکلی با اطرافیان ندارد! در خیال‌پردازی بسیار قوی‌ست، همه چیز را به خوبی تجزیه و تحلیل می‌کند، علاقه‌ی زیادی به طبیعت و حیوانات دارد و به‌راحتی با دوستانش وقت می‌گذراند. او معتقد است که می‌تواند خیلی از کارها را «بی‌سروصدا» انجام دهد و از آن‌ها لذت ببرد! شاید یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌هایی که امیل با بسیاری از بچه‌ها دارد، دقیقاً همین «بی‌سروصدا» بودن است. تفاوتی ندارد که فرزند شما درونگرا باشد یا برونگرا؛ کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم از اندی پاورز (Andie Powers)، گزینه‌ی خوبی برای فرزندتان خواهد بود. اگر کودک شما درونگرا باشد، متوجه این موضوع خواهد شد که شخصیت و ویژگی‌هایش به رسمیت شناخته می‌شوند و کاملاً عادی هستند و اگر برونگرا باشد، می‌تواند بهتر درونگراهای اطرافش را درک کند!

این اثر توسط پروین علی پور به فارسی برگردانده شده و توسط نشر پرتقال به چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم

• این اثر، کتابی‌ست برای هر کودک درونگرایی که بزرگسالان او را «خجالتی» خطاب کرده‌اند و او را تشویق کرده‌اند تا از شیوه‌ی اصلی زندگی خود فاصله بگیرد. امیل به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان چیزهای زیادی را در سکوت ابراز کرد. (Booklist)
• کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم، نقاط قوت کودکان درونگرا را به کودکان و بزرگسالان برونگرا نشان می‌دهد. (Kirkus Reviews)
• این کتاب با ارائه‌ی دیدگاهی به کودکان از درون‌گرایی و تفاوت آن با خجالتی بودن، آگاهی و احترام نسبت به درون‌گرایی را افزایش می‌دهد. (Spirituality & Practice)

کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم برای چه کسانی مناسب است؟

مخاطبین این کتاب آموزنده تمام کودکان بالای 6 سال هستند، خصوصاً کودکان دبستانی.

در بخشی از کتاب من ساکتم، خجالتی نیستم: داستانی در اهمیت درونگرایی می‌خوانیم

در درون،

من ناخدای بی‌باک کشتی‌ای بزرگ هستم! سر ملوان‌هایم فریاد می‌کشم که لنگر کشتی را بالا بکشند تا حرکت کنیم. امواج می‌غرند و آب شور را به صورتم می‌پاشند. من به بزرگ‌ترین نهنگ سلام می‌دهم و او با گروه ما همراه می‌شود.

ولی همه‌ی این‌ها در درون، یعنی توی ذهنم هست!

در بیرون،

به کمک شاخه‌های کوچک، برای دوستان فسقلی‌ام، پناهگاه‌هایی به شکل راهروهای مخفی درست می‌کنم. آهسته برایشان تعریف می‌کنم که آن روز چه کارهایی کردم و آن‌ها هم ماجراهای آن روزشان را برایم می‌گویند. ما باهم، در پیچ‌وخم‌های راهروها، یواشکی دنبال خوراکی‌های خوشمزه می‌گردیم!