معرفی و دانلود کتاب کتابخانه نیمه شب

معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب

کتاب کتابخانه نیمه شب نوشته‌ی مت هیگ داستانی جادویی و تأمل‌برانگیز درباره زنی است که فرصتی بی‌نظیر برای تجربه زندگی‌های مختلفی که می‌توانست داشته باشد، پیدا می‌کند. این اثر به‌عنوان یکی از پرفروش‌های نیویورک تایمز و محبوب‌ترین کتاب سال 2021 از نگاه خوانندگان شناخته شده و با پیام‌های عمیق خود درباره‌ی انتخاب‌ها، پشیمانی و معنا، خواننده را به سفری احساسی و الهام‌بخش می‌برد.

درباره‌ی کتاب کتابخانه نیمه شب

رمان کتابخانه نیمه‌ شب (The Midnight Library) اثر مت هیگ (Matt Haig) داستانی فانتزی و عمیق درباره‌ی انتخاب‌ها، پشیمانی‌ها و معنای زندگی است. این کتاب زندگی نورا سید زن 35 ساله‌ای را روایت می‌کند که پس از ناامیدی و شکست‌های متعدد در کتابخانه‌ای اسرارآمیز میان مرگ و زندگی بیدار می‌شود. این کتابخانه پر از کتاب‌هایی است که هرکدام زندگی متفاوتی را تصویر می‌کنند؛ زندگی‌هایی که نورا می‌توانست داشته باشد اگر تصمیمات دیگری می‌گرفت.

نورا فرصتی پیدا می‌کند تا زیست‌های مختلفی مثل زندگی در استرالیا، تبدیل شدن به شناگر المپیک، پژوهشگر شدن در قطب شمال و عضویت در گروه موسیقی را تجربه کند. در هر زندگی با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شود و می‌فهمد هیچ زندگی کامل نیست. او با شخصیت‌هایی چون خانم الم، کتابدار مهربان کتابخانه، و هوگو، مسافر زندگی‌های موازی، آشنا می‌شود و معنای عمیق‌تری از زندگی و امید را می‌آموزد.

کتاب کتابخانه نیمه شب با نثری گرم و انسانی، قدرت کتاب‌ها در تغییر زندگی را به تصویر می‌کشد و این پیام را به خوانندگان می‌دهد که حتی در تاریک‌ترین لحظات، فرصت جبران و یافتن مسیر درست وجود دارد. ترجمه‌ی روان فریده فتوحی و چاپ نشر سپاس این اثر را در اختیار فارسی‌زبانان قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب کتابخانه نیمه شب

• برنده‌ی جایزه‌ی گودریدز
• اثر برتر در باشگاه کتاب صبح بخیر آمریکا
• یکی از ده کتاب برتر سال از دیدگاه روزنامه‌ی ایندیپندنت
• یکی از انتخاب‌های محبوب LibraryReads در سال 2020
• حضور در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز

نکوداشت‌های کتاب کتابخانه نیمه شب

• کتابی جذاب و در عین حال راحت برای خواندن... تصویری از امکانات بی‌پایان، زندگی‌های تازه‌ و دنیایی کاملاً متفاوت که به‌نوعی در جایی پیش روی ماست. دقیقاً چیزی که در این روزهای پرچالش و نگران‌کننده لازم است. (نیویورک تایمز)
• جذاب... کتاب کتابخانه نیمه شب تجلیلی از زندگی‌های معمولی است؛ کشف‌های معمولی، آدم‌های معمولی و بی‌نهایت جهان‌های ناشی از انتخاب‌های معمولی. (گاردین)
• ایده‌ای درخشان و بسیار سرگرم‌کننده. (دیلی میل)
• رمان مت هیگ واقعاً باعث می‌شود درباره‌ی انتخاب‌های زندگی‌مان فکر کنیم و آن سؤال بزرگ پاسخ داده می‌شود که «اگر انتخاب دیگری می‌کردم کجا بودم؟» (میلی بابی براون، بازیگر و نویسنده)
• به لطف مهارت‌ داستان‌سرایی مت هیگ، رمان کتابخانه نیمه‌شب اثری جذاب، پر از بینش‌ و حکمت آرامش‌بخش است... کتابی درباره‌ی رهایی از پشیمانی از طریق تغییر دیدگاه است. (Psychology Today)

کتاب کتابخانه نیمه شب برای چه کسانی مناسب است؟

رمان کتابخانه نیمه‌ شب برای علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی و افراد ماجراجو و تجربه‌گرا مناسب است.

در بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب می‌خوانیم

در ابتدا آن‌قدر همه‌جا پوشیده از مه غلیظ بود که نمی‌توانست چیزی ببیند تا اینکه رفته‌رفته ستون‌هایی را در هر دو طرفش دید. او در راهرویی پر از ستون ایستاده بود. ستون‌ها خاکستری و رنگشان شبیه رنگ مغز انسان بود. ستون‌ها خال‌های آبیِ درخشان و الماس‌گونه داشتند. بخارهای مه‌آلود مثل ارواحی که نمی‌خواستند دیده شوند محو شدند و شکل مبهمی پدیدار شد. شکلی مستطیلی و استوار. شکلش شبیه یک ساختمان، و اندازۀ یک کلیسا یا سوپرمارکت کوچک بود. نمای خارجی بنا سنگی و رنگ‌بندی آن شبیه ستون‌ها بود. در مرکز آن یک در بزرگ چوبی و جزئیات ظریف نقش‌بندی‌های سقف شکوه و عظمت را به رخ می‌کشید. ساعتی مجلل و زیبا با اعداد رومی سیاه‌رنگ در سه‌گوش جلوییِ شیروانی قرار داشت که عقربه‌های آن نیمه‌شب را نشان می‌داد. پنجره‌های بلند و سیاهِ قوسی‌شکل که دورشان با آجرهای سنگی تزئین شده بود، با فاصله‌ای یکسان از یکدیگر، روی دیوار جلویی جای‌گذاری شده بودند. در نگاه اول به نظر می‌رسید چهار پنجره آنجا بود، اما لحظه‌ای بعد بی‌تردید پنج پنجره را دید. با خودش فکر کرد حتماً اشتباه شمرده است.

از آنجا که هیچ‌چیز دیگری اطرافش نبود و جای دیگری هم برای رفتن نداشت با احتیاط به‌سمت ساختمان قدم برداشت. به نمایشگر دیجیتالیِ ساعتش نگاه کرد. 00:00:00

نیمه‌شب بود. ساعت روی دیوار هم همان را نشان می‌داد. منتظر ماند تا ثانیه بعد از نیمه‌شب برسد، اما نیامد. حتی هنگامی‌که به ساختمان نزدیک‌تر شد یا وقتی که در چوبی را گشود؛ حتی آن زمان که وارد ساختمان شد؛ نمایشگر ساعتش تغییر نکرد. ساعت همان ساعت صفر بود. یا ایراد از ساعتش بود یا زمان. در بعضی مواقع مشکل می‌تواند از هر دو باشد.

فهرست مطالب کتاب

گفت‌و‌گویی دربارۀ باران
نوزده سال بعد
مردِ پشتِ درِ خانه
استرینگ تئوری
زیستن یعنی رنج‌کشیدن
درها
چگونه به سیاه‌چاله تبدیل می‌شویم
ضدِ ماده
00:00:00
کتابخانۀ نیمه شب
قفسه‌های متحرک
کتاب حسرت‌ها
بار سنگین حسرت‌ها
اکنون آغاز هر زندگی
سه نعلِ اسب
پست ماقبلِ آخرِ نورا پیش از آنکه میان زندگی و مرگ قرار بگیرد.
صفحۀ شطرنج
تنها راه آموختن، زندگی کردن است
آتش
آکواریوم
آخرین پستِ نورا قبل از آنکه در میان مرگ و زندگی قرار بگیرد.
زندگی موفق
چای نعناع
درختی که زندگی ماست
خطای سیستم
سوالبارد
هوگو لفِور
گردش در اطراف
لحظۀ بحران در میانِ ناکجاآباد
حس ناکامی از پیدانکردن یک کتابخانه، وقتی واقعاً به آن نیاز دارید
جزیره
خاک منجمد
شبی در لانگیربین
خواسته‌ها و توقعات
مرگ و زندگی و عملکرد امواج کوانتومی
اگر اتفاقی برایم بیفتد، می‌خواهم آنجا باشم.
خدا و کتابدارانِ دیگر
شهرت
راهِ شیری
رها و بی‌قید و شرط
رایان بیلی
یک سینی نقره‌ای از کیک‌های عسلی
پادکستِ کشف و شهود
هَول (زوزه بکش)
عشق و درد
هم‌فاصله
رؤیای کسی دیگر
زندگیِ آرام
وقتی سگ‌ها در این جهان هستند، چرا جهان دیگری بخواهیم.
ضیافت شام با دیلان
سالن شانس آخر
تاکستانِ بوئنا ویستا
زندگی‌های متعدد نورا سید
گم‌شدن در کتابخانه
مرواریدی در صدف
بازی
زندگیِ بی عیب و نقص
جست‌وجویی معنوی برای داشتن پیوندی عمیق‌تر با هستی
هَمِراسمیت
سه‌چرخه
دیگر اینجا نیستم
درگیری با پلیس
جورِ دیگر دیدن
گل‌ها آب دارند
جایی برای ساکن‌شدن وجود ندارد
حق نداری تسلیم شوی، نورا سید!
بیداری
آن سوی ناامیدی
چیزی که آموختم (نوشتۀ هیچ‌کس که همه‌کس بود)
زیستن در برابر آگاهی
آتشفشان
پایان