معرفی و دانلود کتاب یازده حلقه

معرفی کتاب یازده حلقه

فیل جکسون برای علاقه‌مندان به ورزش بسکتبال نامی آشنا و شناخته‌شده است. این بازیکن سابق ان بی ای و مربی پرافتخار فعلی، در کتاب یازده حلقه که آن را به کمک هیو دلهانتی به نگارش درآورده، شگردهای منحصربه‌فرد خود در زمینه‌ی رهبری و مربیگری را آموزش می‌دهد. با مطالعه‌ی این اثرِ پرفروش نیویورک تایمز، درمی‌یابیم که موفقیت در حیطه‌ای نظیر مربی‌گری نیازمند آموختن مطالب بسیاری در زمینه‌ی روانشناسی فردی است.

درباره‌ی کتاب یازده حلقه

اگر طرفدار ورزش‌های تیمی‌ای مثل فوتبال و بسکتبال باشید، حتماً می‌دانید که نقش مربیان در رقم خوردن موفقیت باشگاه‌ها، اصلاً و ابداً دست‌کمی از نقش بزرگ‌ترین ستاره‌های آن باشگاه‌ها ندارد. حتی برعکس، خیلی از صاحب‌نظران و کارشناسان می‌گویند ستاره‌ی اصلی در یک تیم ورزشی، هیچ‌یک از بازیکنان آن تیم نیست، بلکه مربی آن تیم است.

در تاریخ ورزش‌های تیمی مربیان بزرگ و برجسته کم نداشته‌ایم. برای مثال می‌توان به سر الکس فرگوسن، سرمربی سابق تیم فوتبال منچستریونایتد اشاره کرد که طی سال‌هایی که هدایت شیاطین سرخ را بر عهده داشت، افتخارات فراوانی به دست آورد. همچنین، می‌توان از بیل شنکلی فقید، مربی صاحب سبک و تأثیرگذار انگلیسی نام برد که تمام قله‌های ورزش فوتبال را با تیم لیورپول فتح کرد. در این میان و در راستای بحث درباره‌ی کتاب یازده حلقه (Eleven Rings: The Soul of Success)، می‌بایست به نامی دیگر نیز اشاره کرد، نامی که شاید فوتبال‌دوستان چندان با آن آشنا نباشند، اما بی‌شک به گوش دوست‌داران ورزش بسکتبال آشنا خواهد بود: این نام فیل جکسون (Phil Jackson) است؛ مربی تأثیرگذار ورزش بسکتبال که هدایت ستارگان بزرگی نظیر مایکل جردن را در کارنامه داشته و افتخارات فراوانی را به دست آورده است. (از جمله قهرمانی‌های متعدد در ان بی ای.)

فیل جسکون را به درستی یکی از نوابغ عالم مربی‌گری شمرده‌اند. او که سابقه‌ی هدایت تیم‌های بزرگی نظیر شیکاگو بولز و لس آنجلس لیکرز را در کارنامه دارد، از سوی افراد بسیاری مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مربی دنیای بسکتبال لقب گرفته است. بازیکنان مستعد جوان زیر دست او به ستارگانی با عملکردی فوق‌العاده بدل شده‌اند و ستارگان بزرگ، تحت هدایت وی، بهترین عملکرد تمام عمر خود را به نمایش گذاشته‌اند. فیل جکسون در کتاب یازده حلقه، که به یاری هیو دلهانتی (Hugh Delehanty) نوشته شده و یکی از عناوین پرفروش نیویورک تایمز لقب گرفته، سبک منحصربه‌فرد خود در مربیگری را توضح داده است.

با خواندن کتاب یازده حلقه می‌آموزیم که مربیان و آموزگاران بزرگ -نه فقط در حیطه‌ی ورزش‌های تیمی، بلکه در هر زمینه‌ای- باید قبل از هر چیز، رهبرانی باهوش و تیزبین باشند. فیل جکسون بارها و بارها در طول کتاب خود گوشزد می‌کند که بدل شدن به رهبری بزرگ و آموزگاری تأثیرگذار، مستعد تجربه‌اندوزی و یادگیری مطالب بسیار است. از جمله یادگیری مطالبی در باب زیروبم‌های روح و روان انسانی.

فیل جکسون با مرور خاطرات جذاب خود از دوران مربی‌گری، نکاتی را استخراج و بیان می‌کند که می‌تواند برای عموم مردم جالب توجه و آموزنده باشد. او نشان می‌دهد که موفقیت‌های خیره‌کننده‌اش در مقام مربی بسکتبال، بیش از آن‌که مرهون تسلط وی بر تاکتیک‌های متنوع بسکتبال باشد، ناشی از روشن‌بینی او در مقام یک رهبر است؛ رهبری که می‌داند چگونه تیمِ تحت هدایت خود را به سوی قله‌ها راهنمایی کند. جکسون می‌گوید که بسیاری از شگردهای رهبری را از فلسفه‌ی ذن آموخته. شاید در وهله‌ی اول عجیب به نظر برسد، اما او نشان می‌دهد که با استفاده از ذن بر بسیاری از چالش‌های خود در زمینه‌ی مربی‌گری فائق آمده است.

خواندن کتاب یازده حلقه، چنان‌که گفتیم برای همگان مفید و جذاب خواهد بود. اما شکی نیست که اثر پیش رو، بیش از همه به مذاق عاشقان ورزش بسکتبال خوش خواهد آمد؛ آن‌هایی که سال‌ها شاهد موفقیت‌ و کامیابی فیل جسکون کبیر بوده‌اند و احتمالاً بارها و بارها از خود راز این موفقیت را پرسیده‌اند. بسیار خب، اکنون راز این موفقیت پیش روی شماست!

کتاب یازده حلقه توسط انتشارات گلگشت به چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب یازده حلقه

• کتابی بی‌نهایت خواندنی و آموزنده... فیل جکسون در این اثر با صراحتی خیره‌کننده ظاهر شده است. (بخش نقد و برسی نیویورک تایمز)
• بخشی از این کتاب خاطرات ورزشی است. بخشی دیگر از آن نکاتی در باب عصر جدید است. و بخشی از آن آموزه‌هایی در باب رهبری و مدیریت. از دستش ندهید. (مجله‌ی نیویورک تایمز)
• پرتره‌ای از تأثیرگذارترین چهره‌ی ورزش بسکتبال. (آمازون)

کتاب یازده حلقه مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به آثار زندگینامه‌ای، دوست‌داران ورزش بسکتبال و افرادی که به دنبال اثری خوب در حوزه‌ی مدیریت و رهبری‌اند، مخاطبین اصلی این کتاب محسوب می‌شوند.

در بخشی از کتاب یازده حلقه می‌خوانیم

صادقانه بگویم، پیش از آن هم در چنین مسیری بوده‌ام. چون والدینم هردو کشیش بودند، من و برادران و خواهرهایم باید دو‌برابر بقیه خوب می‌بودیم. ما یکشنبه‌ها دو بار به کلیسا می‌رفتیم؛ یک‌ بار صبح برای شنیدن سخنان پدرم و یک‌ بار هم بعد‌از‌ظهر برای شنیدن سخنرانی مادرم. وسط هفته هم باید به یک مراسم دعای دیگر می‌رفتیم و در مدرسه‌ی یکشنبه‌ها که مادرم معلم آن بود، شاگرد نمونه می‌شدیم. ما هر روز قبل از صبحانه دعا می‌خواندیم و شب‌ها بخش‌هایی از انجیل را حفظ می‌کردیم.

پدر و مادرم زمانی که برای کشیش‌شدن در یک کالج بایبل در وینیپگ درس می‌خواندند، یکدیگر را دیده بودند. آن‌ها برای رسیدن به آن جا مسیرهای متفاوتی را طی کرده بودند. پدرم چارلز، مردی بلند‌قامت و خوشتیپ با موهای فر، چشمانی تیره و رفتاری آرام بود. نیاکان ما در انقلاب آمریکا طرف اشتباهی را گرفته بودند و بعد از این‌که جنگ به اونتاریو کشیده شده بود، از طرف شاه جورج سوم یک زمین به آن‌ها داده شده بود که بعدها تبدیل به مزرعه‌ی خانواده‌ی جکسون شد. پدرم همیشه فکر می‌کرد می‌تواند به کالج برود، اما بعد از این‌که به دلیل بیماری در امتحان ورودی قبول نشد، در کلاس هشتم ترک تحصیل کرد و در مزرعه مشغول به کار شد. در کنار آن، به‌عنوان چوب‌بر در هادسون بِی هم کار می‌کرد. یک روز، وقتی داشت شیر گاوها را در مزرعه می‌دوشید، با او تماس گرفتند و از او خواستند کشیش شود. مادرم الیزابت، زنی کاریزماتیک و برجسته بود، با چشمانی به رنگ آبی کریستالی، موهای بلوند و خصلت‌های آلمانی قوی. او در ولف پوینت مونتانا بزرگ شده بود؛ جایی که پدربزرگ فرانک بعد از جنگ جهانی اول، خانواده‌اش را برای در امان ماندن از شور ضد آلمانی در کانادا، به آن جا آورده بود. تمام خواهرها و برادرهایش در دبیرستان دانش‌آموزان نمونه‌ای بودند، اما مادر من به‌خاطر دو ‌دهم نمره نتوانسته بود درسش را تمام کند. دلیلش هم این بود که مجبور شده بود به‌خاطر کار در برداشت محصول پاییز، شش هفته به مدرسه نرود.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ای از آیدین دیانت
مقدمه مترجمان
فصل اول: حلقه‌ی عشق
فصل دوم: یازده‌تای جکسون
فصل سوم: رِد
فصل چهارم: جستجو
فصل پنجم: رقصیدن با گاوهای وحشی
فصل ششم: روحیه جنگجو
فصل هفتم: شنیدن ناشنیدنی‌ها
فصل هشتم: مسئله شخصیت
فصل نهم: پیروزی تلخ و شیرین
فصل دهم: جهان در گردش
فصل یازدهم: سرود بسکتبال
فصل دوازدهم: تغییر وضعیت به سوی موفقیت
فصل سیزدهم: آخرین رقص
فصل چهاردهم: یک نفس، یک ذهن
فصل پانزدهم: حمله‌ای با قدرت 9 برابر
فصل شانزدهم: شادی انجام ندادن هیچ کاری
فصل هفدهم: یک، دو، سه، لیکیرز!
فصل هجدهم: حکمت خشم
فصل نوزدهم: چوب را بشکن و آب را بردار
فصل بیستم: بچه‌های سرنوشت
فصل بیست‌ویکم: رهایی
فصل بیست‌ودوم: این بازی باید به یخچال برود