معرفی و دانلود کتاب یک قدم مانده تا بهشت

معرفی کتاب یک قدم مانده تا بهشت

آن نا، نویسنده‌ی توانای کره‌ای در کتاب یک قدم مانده تا بهشت داستان دختر جوانی را روایت می‌کند که پس از مهاجرت خانوادگی از کره به آمریکا، تجربه‌های تلخ و شیرینی را از سر می‌گذراند. دخترک درحالی‌که در هواپیما نشسته و از کره به سمت کالیفرنیا می‌رود، به این نتیجه می‌رسد که آن‌ها در راه بهشت هستند! اما آیا واقعاً ایالات متحده‌ی آمریکا همان بهشتی‌ست که او انتظارش را می‌کشد؟ این کتاب جوایز و عناوین زیادی را نصیب خود کرده که از آن جمله می‌توان به جایزه‌ی مایکل ال پرینتز در سال 2022 اشاره کرد.

درباره‌ی کتاب یک قدم مانده تا بهشت

مهاجرت و ترک زادگاه یکی از چالش‌برانگیزترین و شاید بتوان گفت سخت‌ترین پروسه‌ها در زندگی هر انسان است که به‌ندرت می‌توان مسیر طی‌شده برای آن را فراموش کرد. اینکه در هر مرحله‌ی فرآیند جدایی از وطن، خانواده و دوستان چه سختی‌هایی را باید متحمل شد، مسئله‌ای‌ست که برای هر انسان با دیگری تفاوت بسیاری دارد. رنج‌هایی که مهاجران می‌کشند، اغلب از دید افراد عادی پنهان می‌ماند و تنها بخش زیبا و لذت‌بخش آشنا شدن با فرهنگ و کشوری جدید است که به چشم می‌آید. آن نا (An Na) نویسنده‌ی برنده‌ی جوایز متعدد ادبی نیز، در کتاب یک قدم مانده تا بهشت (A Step from Heaven) به مسئله‌ی مهاجرت پرداخته است. او در این کتاب داستان دختری به‌نام یانگ جو را روایت می‌کند که همراه خانواده‌ی خود از کره به آمریکا نقل‌مکان می‌کنند.

کتاب یک قدم مانده تا بهشت با نثری بسیار روان نگاشته شده که گاهی شاعرانه، گاهی قدرتمند و گاهی تاثیرگذار به نظر می‌رسد. داستانی که آن نا روایت کرده ساده، واقعی، اجتناب‌ناپذیر و قابل‌لمس برای بسیاری از انسان‌های امروزی‌ست. شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی که خلق کرده باورپذیر هستند و اتفاقات آنقدر حقیقی به نظر می‌رسند که خواننده به‌راحتی می‌تواند با شخصیت‌های داستان همذات‌پنداری داشته باشد. ساختار رمان را می‌توان عمدتاً اپیزودیک دانست، و این بدان معناست که تصمیمات اتخاذشده در یک فصل اغلب منجر به پیامدهای آشکار در فصل‌های بعدی نمی‌شود. بنابراین، اگر یانگ جو در یک فصل کار خطرناکی انجام دهد، لزوماً عواقبی برای اقدامات او در ادامه‌ی کتاب نخواهید یافت.

آن نا داستان یانگ جو را با توصیف صحنه‌ی شادمانه و زیبای بازی او در میان موج‌های دریا آغاز می‌کند. دخترکی که از هجوم امواج دریا ترسیده اما به تشویق پدر جوانش بر جا باقی می‌ماند تا شجاعت خود را نشان دهد. پدر به او کمک می‌کند تا موج‌ها را پشت سر بگذارد و تصویر این خاطره در ذهن یانگ جو نقش بسته است؛ واقعی، شفاف و زیبا، درست مثل روز اول. در ادامه خواهید خواند که دخترک در چهار سالگی همراه خانواده‌ی خود به آمریکا رفت و تمام خاطرات خود را از کره، پشت سر گذاشت. پس از ورود به کشور جدید، یانگ جو، برادر کوچک‌ترش، جون هو و والدینشان مجبور به مبارزه در دنیای جدید می‌شوند. دشواری‌هایی چون یادگیری زبان انگلیسی، زندگی خانوادگی‌ای که کمرنگ شده، و سنت‌های فراموش‌شده‌ی کشوری که آن را ترک کرده‌اند، بر شانه‌هایشان سنگینی می‌کند.

آن نا چندین صحنه‌ی بسیار تکان‌دهنده و زیبا را در کتاب یک قدم مانده تا بهشت گنجانده است. صحنه‌هایی که شاید مدت‌ها در ذهن خواننده باقی بمانند. برای مثال می‌توان به لحظات شیرین بازی کردن پدر یانگ جو با فرزندانش اشاره کرد. پدر محکم به فرزندان خود چسبیده، آن‌ها تقلا می‌کنند، جیغ می‌زنند، می‌خندند و می‌خندند، حتی تا مرحله‌ی کبود شدن پوستشان نیز پیش می‌روند اما عمیقاً این بازی را دوست دارند. چراکه تنها در چنین زمانی می‌توانند پدرشان را در آغوش بگیرند. زبان روایی آن نا فوق‌العاده است و فرآیند فرهنگ‌پذیری مهاجران را به‌خوبی نشان می‌دهد. مراحلی که یک دختربچه از کودکی تا جوانی در کشوری جز وطن اصلی خودش از سر می‌گذراند و مشکلاتی که با آن‌ها رشد کرده و به فردی بزرگ‌سال تبدیل می‌شود.

انتشارات نگاه آشنا کتاب یک قدم مانده تا بهشت را با ترجمه‌ی محدثه ابوالحسنی منتشر و روانه‌ی بازار کتاب کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب یک قدم مانده تا بهشت

• جایزه مایکل ال پرینتز در سال 2002 میلادی
• نامزد جایزه کتاب گنبد طلایی ورمونت در سال 2003 میلادی
• جایزه کتاب کودکان و نوجوانان IRA در سال 2002 میلادی
• فینالیست جایزه کتاب ملی برای ادبیات جوانان در سال 2001 میلادی
• نامزد جایزه Gateway Readers در سال 2004 میلادی

در نکوداشت کتاب یک قدم مانده تا بهشت

• کتاب بسیار خوب و قابل باوری‌ست. داستان غم‌انگیز است اما قدرت شخصیت‌‌پردازی نویسنده را نیز نشان می‌دهد. کتاب بسیار خوبی برای درک تفاوت‌های فرهنگی و مشکلات افرادی به‌شمار می‌رود که از کشورهای دیگر به آمریکا می‌آیند. (جولی دارلینگ، نویسنده)

کتاب یک قدم مانده تا بهشت برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌هایی با موضوعات اجتماعی علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنیم کتاب‌های آن نا را مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب یک قدم مانده تا بهشت می‌خوانیم

می‌گوک یک کلمه‌ی جادویی است. انگار یک شخص مهم است که اگر وسط دعوای آپا و اوما هم سروکله‌اش پیدا شود می‌تواند کاری کند که از دعوا دست بکشند. بعدش چند جعبه‌ی کثیف بسته‌بندی‌شده که با حروف سیاه و درشت در وسط آن چیزهایی نوشته و اطرافش عکس‌های کوچک چسبیده تحویل می‌گیریم. این بسته‌ها از می‌گوک آمده‌اند. اوما می‌گوید که بسته‌ها از طرف عمه هستند. عمه، خواهرِ بزرگ‌تر آپاست. در جعبه‌ها برای من اسباب‌بازی‌های بامزه‌ای گذاشته‌اند؛ مثلاً آن جعبه‌ی کوچک که صدای تیک‌تیک می‌دهد و سپس آن مرد ترسناک با صورت و موهای رنگارنگ از آن بیرون می‌پرد.

آپا می‌گوید که در می‌گوک همه می‌توانند حسابی پول دربیاورند، حتی اگر در مدارس مهم شهر هم درس نخوانده‌ باشند. اوما می‌گوید که در می‌گوک همه‌ی مامان‌ها مثل عروسک‌ خوشگل هستند و در خانه‌های بزرگ زندگی می‌کنند، حتی بزرگ‌تر از خانه‌ی صاحب ثروتمند کارخانه‌ی ماهی مزرعه‌ی ما. حتی دوستم جومی، که یک سال از من بزرگ‌تر است و همیشه دلش می‌خواهد برای من رئیس‌بازی دربیاورد هم می‌گوید که دوست دارد به می‌گوک برود.

یک روز، نامه‌ای به دست آپا رسید که باعث شد آن‌قدر بالا و پایین بپرد که سرش گیج برود. حالا هر موقع که آپا اسم می‌گوک را بر زبان می‌آورد چنان نیشش باز می‌شود که کم‌کم به این باور می‌رسم که واقعاً شبیه توله‌سگمان میشی است. وقتی شام می‌خوریم، اوما و آپا تمام‌مدت دارند درباره‌ی می‌گوک حرف می‌زنند. دیگر هیچ چشم حریصی حواسش به کاسه‌ی برنج نیست و عملکرد معده‌ی من هم عجیب خوب است چون می‌تواند آن میزان برنج را در خودش بچپاند. امیدوارم آن‌ها تا ابد درباره‌ی می‌گوک حرف بزنند.

می‌گوک بهترین کلمه‌ای است که تا به حال در زندگی‌ام شنیده‌ام، حتی بهتر از دریا و آب‌نبات، اما بعد که به خانه‌ی جومی می‌روم تا با توپ جدیدم که عمه فرستاده‌ بازی کنیم، جومی پَسم می‌زند و می‌گوید: «برات متأسفم که داری می‌ری می‌گوک، چون باید از همه‌چی دل بکنی».

فهرست مطالب کتاب

حباب دریا
این‌همه فشار
تنها خدا می‌تواند
می‌گوک
مو
در انتظار بهشت
یک قدم تا بهشت
آینده‌ی من
همیشگی نیست
پارک جون هو
دروغ‌های دفن‌شده
بزرگ‌تر شدن
حباب‌های ناپدیدشونده
غولِ حبابی
اتفاقات غیرمنتظره‌ی روز بارانی
قوی مثل یک مرد
هَری
صد پنی
مطمئن‌شدن
رسیدن
بیشترین تلاش من، هیچ‌وقت کافی نیست
بیش‌ازحد می‌گوکی شدن
تنبیه
دخترم
معماهای فاش‌شده
وصله‌ها
فاش‌شدن
دانه‌های زندگی
خانواده‌ی خیال‌پرداز
بخش آخر: دست‌ها