معرفی و دانلود کتاب صوتی آبنبات هل‌دار

عکس جلد کتاب صوتی آبنبات هل‌دار
قیمت:
۸۵۰۰۰ 59500 تومان ۳۰%
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی آبنبات هل‌دار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی آبنبات هل‌دار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی آبنبات هل‌دار

کتاب صوتی آبنبات هل‌دار نوشته مهرداد صدقی داستان طنزی است که نوجوانی دهه شصتی آن را روایت می‌کند. پسری به نام محسن که فرزند دوم یک خانواده پنج نفری است و در بجنورد زندگی می‌کند. داستان این کتاب سراسر از ماجراهای خنده‌دار و نوستالژیک، خصوصا برای دهه شصتی‌هاست.

فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آور است؛ ماجراهایی که محسن آن‌ها را ایجاد می‌کند. یکی از نقاط قوّت کتاب توانایی نویسنده در نشان دادن فضای پشت جبهه‌هاست؛ نویسنده نشان می‌دهد که چگونه مردم در این فضا زندگی روزمره خود را می‌گذراندند و سرگرمی‌های خاص خود را داشتند.

در این داستان، نویسنده نشان می‌دهد، در سال‌هایی که به ظاهر برای بسیاری یادآور روزهای جنگ است، بخش عمده‌ای از مردم ایران زندگی شاد و پُرماجرایی داشتند؛ زندگی‌ای همراه با خنده و سرزندگی. این کتاب، برای کسانی که از روزگار دهه 1360 خاطرات نوستالژیک دارند، برای نسل امروز هم، که دوست‌دارِ موقعیت‌های طنزِ کُمیک‌اند، بسیار جذاب و دل‌نشین است.

محسن، قهرمان داستان، از روزگاری می‌گوید که مردم با مسائل ساده شادی‌های بزرگی می‌آفریدند، مثلِ اولین تجربه رفتن به سینما؛ دیدنِ اولین تلویزیون رنگی؛ تجربه حضورِ نخستین خوراکی‌های لوکس در خانه مردم. انجام‌دادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجویی‌هایی تبدیل می‌شود که کمتر از هفت‌خان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه و پخش آش نذری یا پخشِ کارتِ عروسی برای محسن ماجراهایی را رقم می‌زند که هر یک برای خواننده کتاب دنیایی است پُر از خنده و نشاط. خلاصه اینکه برای کسانی که دوست‌دار یادآوری روزهای پُرخاطره همراه با خندیدن‌اند این کتاب صوتی حرف‌های بسیاری برای شنیدن دارد...

در قسمتی از کتاب صوتی آبنبات هل‌دار می‌شنویم:

ملیحه خواست نامه دوم را باز کند. من از ترس داشتم می‏مُردم. چون اصلاً فکر نمی‏‌کردم نامه‌‏ام هم‌زمان با نامه اصلیِ محمد برسد! برای همین گفتم: «شاید برای مریم نوشته! باز نکنیم، بهتره.»

قبل از اینکه موفق شوم نامه را چنگ بزنم، ملیحه دستش را کشید؛ چون دستم را خوانده بود. ملیحه، قبل از اینکه نامه را باز کند، چشمکی به مامان زد و پرسید: «مَگه داداش محمد آمده بجنورد؟ انگار نامه‏‌اشِ از همین‌جا پست کرده. هم فرستنده بجنورده هم گیرنده.»

وقتی آدرس فرستنده و خط خرچنگ‌ قورباغه‌‏ام را به بقیه نشان داد، همه جز من مشتاق‏‌تر شدند نامه را بشنوند. از شانس بد، مریم هم در همین لحظه وارد خانه شد. مریم نامه خودش را نیاورده بود. گفت یادش رفته؛ اما من، که دروغگو را خوب می‌‏شناسم، فهمیدم عمداً نیاورده و دوست نداشته کسی از متن نامه خصوصی‏‌اش باخبر شود. ضمناً نسبت به قبل باز هم چاق‌تر شده بود. نامه دوم با شعری از کتاب چهارم دبستان شروع می‌‏شد:

«ای نام تو بهترین سرآغاز *** بی‌ نام تو نامه کی کنم باز
سلام بر آقا جان و مامان و بی‏بی و ملیحه و خودم، که محمدم.
خوب هستید؟ الان که این نامه را می‏‌نویسم در قصرشیرین نشسته‏‌ایم. جایتان خالی! خیلی قصر قشنگی است. توی حیاط قصر سنگر درست کرده‏‌ایم و داریم با بقیه هم‏سنگرها موز می‌‏خوریم. بفرمایید موز! هه‌هه‌هه شوخی کردم. امروز از طریق رادیو کویت یک آهنگ شنیدم که آقای اشرفی به من تقدیم کرده بود. دستش درد نکند. راستی آقا جان من توی تیراندازی از بقیه نشانه‏‌گیری‌‏ام خیلی بهتر است. مثل رابین‌هود با هر تیر دو عراقی را می‏زنم و به قول حمید دهانشان را سرویس می‏‌کنم؛ اما حیف که گلوله‌هایم زود تمام می‏‌شوند و برای خرید گلوله به پول احتیاج دارم. بنابراین، اگر ممکن است مقداری پول بدهید محسن برایم بفرستد جبهه تا بتوانم گلوله بخرم. ضمناً وصیت می‏‌کنم چراغ‌قوه‌‏ام و دوچرخه خودتان را هم به محسن بدهید تا بتواند کارهای خانه را بهتر انجام بدهد. مامان جان، از طرف من همه اعضای خانواده، به‌خصوص آقا جان، را ببوس...‌ ها‌ها‌‌هاها... عروس داماد رو ببوس یالله... به قول برادرای هم‌سنگرم، همه با هم یالله یالله یالله... راستی، مامان جان، به جای بوسیدن ملیحه، به او بگو بیشتر حواسش به درس باشد تا ان‌شاءالله هم در کنکور قبول شود و هم اینکه دیگر مزاحمی زنگ نزند. شنیده‌‏ام نمره‏‌های محسن این ثلث خیلی بهتر شده. جوری که خودش متوجه نشود، یک هدیه برایش بگیرید تا تشویق شود. به بی‏بی هم بگویید شب‌ها دندان مصنوعی‌اش را در لیوانی که آب می‌‏خوریم بالای سر کسی نگذارد. یک بار کم مانده بود یکی از اعضای خانواده، که تشنه شده بود، اشتباهی آب آن لیوان را بخورد. به مریم هم سلام مرا برسانید و بگویید بیشتر ورزش کند تا روز به روز چاق‌‏تر نشود. در پایانِ نامه به یاد شما چند تیر هوایی شلیک می‏‌کنم. تق‌تق‌تق... آقا جان یک‏ وقت فکر نکنی همین کارها را می‏‌کنم که تیرهایم زود تمام می‌‏شود! جریان تیر هوایی را شوخی کردم. هه‌هه‌هه...
نمک در نمکدان شوری ندارد *** دل من طاقت دوریِ پلو ندارد
محمد جان»

نامه که تمام شد، همه به من نگاه کردند. از همان اول نامه، که یادم رفته بود به خودم هم سلام برسانم، می‌‏شد فهمید که خود را لو داده‌‏ام.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
1 دقیقه
بخش اول
30 دقیقه
بخش دوم
29 دقیقه
بخش سوم
29 دقیقه
بخش چهارم
29 دقیقه
بخش پنجم
28 دقیقه
بخش ششم
30 دقیقه
بخش هفتم
26 دقیقه
بخش هشتم
28 دقیقه
بخش نهم
28 دقیقه
بخش دهم
26 دقیقه
بخش یازدهم
30 دقیقه
بخش دوازدهم
28 دقیقه
بخش سیزدهم
29 دقیقه
بخش چهاردهم
26 دقیقه
بخش پانزدهم
29 دقیقه
بخش شانزدهم
28 دقیقه
بخش هفدهم
28 دقیقه
بخش هجدهم
31 دقیقه
بخش نوزدهم
32 دقیقه
بخش بیستم
28 دقیقه
بخش بیست و یکم
29 دقیقه
بخش بیست و دوم
28 دقیقه
بخش بیست و سوم
28 دقیقه
بخش بیست و چهارم
28 دقیقه
بخش بیست و پنجم
25 دقیقه
بخش بیست و ششم
26 دقیقه
بخش بیست و هفتم
28 دقیقه
بخش بیست و هشتم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی آبنبات هل‌دار
نویسنده
راویمیرطاهر مظلومی
ناشر چاپیانتشارات سوره مهر
ناشر صوتی گروه فرهنگی سماوا
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابMP3
مدت۱۲ ساعت و ۴۲ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب صوتی داستان و رمان ایرانی، کتاب‌های طنز
قیمت نسخه صوتی
۸۵۰۰۰ 59500 ت ۳۰%
خرید کتاب صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آبنبات هل‌دار

حمیدرضا رعیتی
۱۳۹۹/۸/۲۴
این کتاب رو به پیشنهاد یکی از عزیزان شروع کردم و کتاب رو بصورت صوتی و در زمانهای رانندگی و.... گوش کردم. انقدر ملیح و خوش خوان بود که حتی در چند دقیقه‌های بین محل کار تا استراحت هم گوش میکردم. کتابی شاد و سرشار از حس خوش نوستالوژی برای بچه‌های دهه ۶۰. که باعث شد لحظه‌های زیادی بخندم و به دوران برم. کودکی مخصوصا چون شخصیت اول داستان پسر است، به ماها بیشتر میچسبه. هر چند خواهرش هم شاید برای پر کردن این خلا برای دختران در داستان به خوبی نقشش رو اجرا کرده.
هم خود کتاب خوب بود و هم گوینده خیلی خوب از عهده کار بر اومده بود و هم موسیقی‌های خیلی خوبی استفاده شده بود. ترغیب شدم جلدهای دیگه این کتاب (آبنبات دارچینی و پسته ای) هم بخونم
رضوان ابطحی
۱۴۰۱/۵/۲۳
یادم نمیاد یه کتابی رو بخونم یا گوش بدم و انقدر باهاش بخندم. واقعا عالی بود. جوی که در داستان بود خیلی صمیمی بود و همه شخصیت‌ها به دل مینشست. مخصوصا شیطنت‌های محسن و "باشه"‌های معروفش باعث خنده م میشد. 😅
و البته یکی از ویژگی‌های کتاب این بود که اون حس کنجکاوی و کششی رو در آدم ایجاد میکرد که به که
ادامه داستان گوش بدیم.
همچنین صدا گذاری‌ها (مخصوصا صدای محسن خیلی بامزه بود😁 با تشکر از آقای مظلومی🙏🏼) و آهنگهایی که بین هر بخش پخش میشد باعث میشد که واقعا آدم فکر کنه داره فیلم نگاه میکنه و کاملا بتونه وارد داستان بشه و حسش کنه و همچنین میشد راحت با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرد از طریق همین صداگذاری‌های خوب.
خوندن این کتاب رو به همه کساییکه از طنز خوششون میاد و میخوان حسابی بخندن و انرژی بگیرن توصیه میکنم.
در آخر واقعا ممنونم از آقای مهرداد صدقی بابت نوشتن این کتاب🙏🏼
و درضمن از کتابراه عزیز که هم این کتاب رو در اختیار ما گذاشته و همچنین صداگذاری عالیش. ✅️
فقط من یه خواهش داشتم اگه ممکنه جلد دوم این سری یعنی آبنبات پسته‌ای رو هم به صورت کتاب صوتی با صدای آقای مظلومی بزارید دلم نمیاد اون رو همینجوری الکترونیکی بخونم. 🙏🏼🙏🏼🙏🏼
r. Karimiyan
۱۴۰۱/۲/۶
چقدرررر این کتاب خوبه، باید یک دهه شصتی باشی تا این کتاب رو با همه وجودت حس کنی، تمام ماجراها از خواستگاری و تشریفات قبل از عروسی مثل خریدعروسی که تمام فامیل عروس و داماد رو جمع میکردند و از این مغازه به اون مغازه برای خرید میرفتن، مهمونهای عروسی که هر جنبنده‌ای که توی شهر حتی یه آشنایی کوچیک باهاش داشتند برای عروسی دعوت میکردند من یادمه برای عروسی برادرم همه همسایه‌ها و آشناها و فامیل از یک هفته قبل از عروسی میومدن و همه دست به دست هم کارها رو انجام میدادن و بچه هام که از خوشی سراز پا نمیشناختن کل محله آب و جارو میشد، مراسما و عزاداریای محرم و نذری دادنا و... این کتاب منو برد به دوران بچگی و همه اون حس و حال و دلخوشیها برام مرور شد، البته هنوز در حال گوش دادنم و تموم نشده و اولین بار هستش که قبل از اتمام کتاب دارم نظرمو مینویسم، خیلی به دلم نشست و یادها و خاطره‌ها رو زنده کرد، مرسی از آقای صدقی برای این کتاب عالی و قلم شیوا که در حین مطالعه کتاب حس میکنی شخصیت اصلی خودت هستی و همه اتفاقات رو به خوبی لمس میکنی، و همچنین ممنونم از کتابراه🌺😊
محمدعلی کلوندی
۱۴۰۱/۱/۱۶
داستان مربوط به کودکی است که در دهه ۶۰زندگی می‌کرده اما سبک نگارش وشخصیت پردازی داستان به شکلی است که من متولد دهه ۷۰ هم توانستم با داستان ارتباط برقرار کنم وکتاب برایم جذاب بود. چهارنکته درمورد داستان را باید بیان کنم، نکته اول درتوضیحات کتاب نوشته محسن فرزند دوم خانواده است درصورتی که محمد از به اوبزرگتراست وخواهرش یعنی ملیحه وقتی دردانشگاه مشهد مشغول تحصیل است محسن تازه کلاس پنجم را به اتمام رسانده است پس محسن فرزند سوم است، نکته دوم شوخی‌ها ‌و طنز‌های کتاب زیاد هستند وهمین مسئله باعث می‌شود من حین مطالعه کتاب نسبت به شوخی‌ها کمتر بخندم، نکته سوم در ابتدای هرفصل تکرار می‌شود که همه اسامی به جز موارد خاص ذکر شده ساختگی هستند ‌وهرگونه ساختگی است که یک تناقض است ونکته آخر اینکه کتاب چیز خاصی برای یاد گرفتن ندارد به جز چند مورد کوچک مانند اینکه محسن وقتی متوجه می‌شود تصوراتش درمورد افراد اشتباه بوده سریع آن را اصلاح می‌کند، درآخر هم از کتابراه تشکر می‌کنم که این کتاب رادرتعطیلات عید رایگان دراختیار من گذاشت تا ازکتاب استفاده کنم.
رویا +
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
کتاب خیلی خوبی است. خلاقیت آقای نویسنده، خیلی اتفاقی حتی بدون اینکه لازم باشد از اشخاص خاص نامی برده شود، منطبق بر برهه‌ای از زندگی مردم این مرز بوم در اوایل انقلاب به بعد است. شاید نسل جدید درکی از عمق هنر نویسنده این کتاب نداشته باشند اما برای قدیمی تر‌ها قطعا حکم پنجره‌ای را دارد که با آن به خود تماشای گذشته می‌نشینند. واقعیتش من که حین گوش دادن به داستان این کتاب آخرش نتوانستم در برابر وسوسه خوردن ساندویچ کالباس و نوشابه مقاومت کنم! 😉😅
هنر گویندگی آقای میر طاهر مظلومی بر جذابیت این کتاب افزوده و صد البته انتخاب آهنگها متناسب با موقعیتها، مثل آهنگ سال تحویل، صدای آهنگران، از نگاه یاران و... خیلی عالی بود. انتخاب اسم آب نبات برای مجموعه سه تایی این کتابها کار شایسته‌ای بوده است چون در مجموع حتی خاطره‌های تلخ هم با گذشت زمان شیرین می‌شوند. مجموعه کتابهای آب نبات هل دار، آب نبات پسته‌ای و آب نبات دارچینی را به ترتیب بخوانید و لذت ببرید.
Ms_Ysmn
۱۴۰۱/۸/۱۳
این کتاب رو به همه مخصوصا دهه ۶۰ ای‌ها و همه کسانی که با زندگی سنتی و نوستالژی بزرگ شدند پیشنهاد میکنم.
بیشتر فصل‌های این کتاب رو با صدای بلند توی خونه گوش کردم و مامان و بابام و حتی داداشم کلی کیف میکردن از شنیدنش مخصوصا اینکه پر از لحظه‌ها و تیکه‌های طنز بود.
من با اینکه دهه ۸۰‌ای هستم اما با
سبک زندگی دهه ۶۰ اشناییت زیادی دارم و یجورایی سبک زندگی خودم هم همینطور بوده و هست و البته که عاشق نوستالژی‌های اون دورانم.
ممنون از کتابراه و نویسنده و گوینده خوب این کتاب.
پ. ن: تنها ایرادی که میتونم به نویسنده بگیرم (هرچند من کوچیک تر از این حرفام و نمی‌خوام خدایی نکرده توهین بشه) و حس میکنم نویسنده شاید این نکات رو فراموش کرده این هست که گاهی نکاتی بیان میشد که در دهه ۶۰ وجود نداشت مثل باردار شدن مریم تو دوران عقد، که معمولا در دهه ۶۰ و حتی همین الان در خانواده‌های سنتی و مذهبی باردار شدن در دوران عقد رو خیلی بد می‌دونند و نکات ریز دیگه‌ای از این دست.
پ. ن ۲: با وجود ایراداتی که وارد کردم از نویسنده برای خلق این سری رمان‌های طنز و خودمونی واقعا ممنونم و آرزوی موفقیت برای ایشون دارم.
جواد براتلو
۱۳۹۸/۱/۱۱
بعضی وقتا یه سری فکر ابتدایی و ساده تبدیل میشه به یک اثر هنری فاخر
ابنبات هل دار دقیقا مصداق همین جمله است به قدری همه چیز درست و بجا بود که وقتی عمیق میشی و چشمات و میبندی حس میکنی یکی از شخصیت‌های داستانی
عالی بود و بهترین قسمتش صدای اقا مظلومی بهترین انتخاب بود برای این داستان
فقط انتخاب اسم
کتاب رو نفهمیدم نکته‌ای داشت یا....
اگر کسی میدونه ممنون میشم روشنم کنه
و اگه کسی تو این سبک داستان میشناسه معرفی کنه
منم داستانهای چوک رو پیشنهاد میدم سری نوشته‌های صادق چوبک خیلی خوبه
نمونه هاش پاچه خیزک
تنگسیر عالیههههههه
حبیب برادران
۱۴۰۳/۱/۵
با سلام، خیلی خوب بود این داستان وخصوصا واسه دهه شصتی ها که لحظه به لحظه داستان برایشان حکم یادآوری دوران کودکیشان است. محسن شخصیت اصلی داستان هستش که دو دوره متفاوت رو در داستان سپری میکنه، دوره اول که بسیار شر و بازیگوش و خالی بند و … ولی در قسمت دوم پسری در حال تغییر و مودب و درس خوان و…خاطرات و محسن حمید دوستش بسیار خنده دار هستش و همچنین با آقای اشرفی همسایه. وقتی مخاطب این داستان رو گوش میده، متوجه میشه که واقعا معنای همسایه یعنی چی، جای که همه افراد محل بخاطر محمد (برادر محسن) که به جبهه رفته چقدر هوادار این خانواده میشن و میفهمیم که در اون دوران چقدر یه رزمنده و خانواده او مورد احترام همه افراد جامعه بودن و جایگاه ویژه و خاصی پیدا میکرده. رمانی هستش که به شدت به دوستان دهه شصتی توصیه میکنم گوش کنن و لذت ببرن. خوانشگر هم در جذابیت داستان بی تاثیر نیست و بسیار عالی بود.
Negar malek
۱۴۰۲/۹/۲
این کتاب در یک کلام "ملموس" توصیف میشه، اونچه تک تک ما آدمها نه فقط در نسل دهه شصتی‌ها بلکه از بسیاری جنبه‌ها در تمامی نسل‌ها با فرهنگ ایرانی درکش میکنیم، چیزی که در تار و پود مردم ما تنیده، به هنرمندی قلم روان و ساده نویسنده میتوان حتی به طرزی لطیف به نگاه نقادانه به نکات ضعیف فرهنگی اشاره کرد که چون با طنز آمیخته زمینه‌ی بهتری در پذیرش رو در مخاطب خواننده/شنونده (کتاب صوتی) ایجاد میکنه، با اینکه از قویترین کتاب طنز معاصر هنوز از دایی جان ناپلئون، اثر ماندگار پزشکزاد یاد میشه، جای بسی مسرته که میتوان آثار نوآورانه و ساده و جذاب رو در این ژانر پیدا کرد. فضای روایی این کتاب به قدری نوستالژی، ملموس و روانه که حتی میشه در بُلد کردن ضعف فرهنگی یک شهر خاص درش با دید تامل نگریست و حتی از نقطه ضعفش به قدرت میرسه. حتما شنیدن این کتاب جذاب رو به همه دوستداران ژانر طنز پیشنهاد میکنم و امیدوارم تجربه لذت بخشی هم از نثر کتاب و هم از خوانش بسیار جذاب جناب مظلومی داشته باشید.
ماریان مهر
۱۴۰۲/۱۲/۱۱
کتاب قشنگیه، مخصوصاً برای کسانی که به داستان‌های جبهه و جنگ و یا داستان‌هایی که زمینه مذهبی دارند و همچنین کتاب‌های طنز علاقه دارند، داستان از یک قشر متوسط بجنوردی برخواسته و با داستان‌های بچه تهرانی‌های پولدار کاملا متفاوته، داستان پسری هستش که برادرش قراره به جنگ بره شخص اول داستان چپ و راست میده سوتی‌هایی که بستر شاد داستان رو فراهم میکنه. در کل میشه گفت این ماجرا برای بچه‌های دهه شصت یادآور خاطراته و برای بچه‌های دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میتونه آموزنده باشه تا جو دهه‌های پیش از خودشون رو درک کنند.
با خوندن داستان متوجه گذشته شیرینی میشیم که با چیزها و موارد ساده میتوانستیم خوشی و شادی خلق کنیم و شاید خواننده به این فکر کنه که هنوز هم میشه با موارد و نکات ساده خوشی خلق کرد و شاد بود.
N B
۱۴۰۱/۲/۱۱
من تا اواسط این کتاب فوق‌العاده رو گوش دادم و بسیار لذت بردم و قبل از اینکه این کتاب تمام بشه نسخه صوتی آب‌نبات دارچینی رو خریداری کردم لطفا نسخه صوتی آب‌نبات پسته‌ای با صدای گرم و گیرای جناب آقای میرطاهر مظلومی در کتابراه قرار بدید.
در کل این کتاب حتما پیشنهاد میکنم از نقاط مثبت این کتاب میتونم
به راوی درجه یک یعنی آقای مظلومی، محتوای کتاب، موسیقی‌های متن به کار برده شده و طنز بودن داستان اشاره کرد به شدت این کتاب دوست داشتم و به دوستانم نسخه صوتی این کتاب پیشنهاد دادم. من واقعا از صمیم قلب با این داستان هم از ته دل خندیدم هم بغض کردم و ناراحت شدم. ‌ای کاش نسخه‌ی صوتی آب‌نبات پسته‌ای هم در کتابراه قرار بدید. با تشکر
KaMaL Ebrahimi
۱۴۰۱/۲/۲۸
کتاب بسیار زیبا با متن شیوا و صدایی دلنشین و پراحساس بود.
نویسنده کتاب توانسته بود با ظرافتی تحسین‌برانگیز تمام نوستالژی‌های دهه شصتی هارو در قالب یک داستان بیان کنه
محیط مدرسه آن دوران، شیطنت‌ها و تنبیه‌های دوران دبستان و راهنمایی، دوستی و قهرهای بچگی
روابط صمیمی همسایه‌ها، درگیری با فامیل‌ها،
شل شکم‌های آن دوران
روابط اعضاء خانواده و غیره و غیره
به جرات میتونم بگم که تنها کتاب داستان در کتابراه هست که اینقدر یا اون ارتباط برقرار کردم به شکلی که در حین رانندگی گهگاهی قهقهه میزدم، ممنون از این اثر زیبا
شنیدم کتاب‌های دیگر نویسنده هم حرف نداره، اگر صوتیش باشه که حتما ارزش خریدن و گوش دادنش رو داره
آمین داد
۱۴۰۱/۱/۱۳
کم نظیر... توصیه می‌کنم حتما گوش کنید. روایتی از‌ی پسربچه شیطون دهه ۶۰ی و زنده کردن خاطرات آن دوره برامون و کلی درس که محسن و ما در طول سالیان در مدرسه زندگی یاد گرفتیم... من تو این قصه امین بودم و چقدر از مثبت بودن و اخلاقی بودن در بعضی جاها هنوزم حرصم میگیره.. ‌. چون بعضی‌ها واقعا لیاقتشو ندارند و مثل محسن باهوش منظور نمی‌فهمند و به حساب زرنگی خودشون میگذارند...
چند روزه مشغول گوش دادنم البته دوست دارم کتاب رو مزمزه بخونم و گوش کنم و لذت ببرم وگرنه میتونید زود تمامش کنید. بقیه آبنبات‌های آقای صدقیِ شیرین سخن رو هم میچشم.
روایت آقای مظلومی هم که عالیه... ممنون کتابراه عزیز
لیلا خاوری نژاد
۱۴۰۲/۸/۱۱
من از کتاب ابنبات دارچینی شروع کردم که خواهر همسرم برای بچه‌ها هدیه اورده بودند اینقدر قلم اقای صدقی شیرین بود و طوری بازگو شده بود که انگار با آن‌ها داری زندگی میکنی و از نزدیک نظاره گر ماجرا و وقایع هستی کلی خندیدم با این کتاب و بعد به طور اتفاقی ابنبات پسته ایی رو داخل کتابفروشی پیدا کردم و ٢ و روزه تمامش کرده بودم دنبال ابنبات هل دار بودم که تو کیش پیداش نکردم و داخل کتابراه یافتم و چقدر خوب که با صدای اقای مظلومی بیان شده بود من که واقعا لذت بردم کاش بعد از دوران دانشگاه و رسیدن محسن به دریا هم ابنبات زعفرانی را بنویسند من که مشتاقم تا ببینم محسن چکاره شد و زندگی‌اش چگونه رقم خورد ممنونم از شما
asghar hemmati hemmati
۱۴۰۰/۶/۲
عاشقش شدم. گذشته و کودکی سختی داشتیم در بیشتر اتفاقات داستان چشمانم خیس میشد خواستم بگم کاشکی در کودکی میماندیم ولی فقر و نداری پدرم روزهای تلخی رو برامون رقم زده بود. ای کاش مثل خون آشامهای فیلم‌های هالیوودی عمر جاودان و ثروتی عظیم داشتیم. ای کاش هیچ وقت نمیمردیم یکی نیست از خدا بپرسه اخه این چه و وضعی درست کردی مارو اوردی این دنیا بعد قوانین سخت پیچیده‌ای وضع کردی بعد مرگ میخوای مجازاتمون کنی خدایا لطفا ظالم نباش خدایا لطفا همین الان تمومش کن تموم کن این شرایط سخت و طاقت فرسارو اصلا خودت رو یه لحظه بذار جای ما ببین خوشت میاد. خدایا بیا مردونگی کن و ببرتمون تو همون جایی که درد درد نکشیم. درد بی پولی بی کسی بیماری ظلم و دردای دیگه.
مشاهده همه نظرات 1026

راهنمای مطالعه کتاب صوتی آبنبات هل‌دار

برای دریافت کتاب صوتی آبنبات هل‌دار و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.