نقد، بررسی و نظرات کتاب پایان افسانه کالریها: دیگر زمین صاف نیست - عانگع اصلانیان
مرتبسازی: جدیدترین
مریم سلیمانی
۱۴۰۳/۱/۲۸
00
سلام کتاب جالبیه پیشنهاد میدم کتاب رو مطالعه کنید باعث میشه که بیشتر بخوای راجع به بدنت بدونی من مطالعه کردم و حالا در دوره مهندسی تغذیه شرکت میکنم خیلی چیزها دارم یاد میگیرم از دکتر اصلادیان بسیار تشکر میکنم
ببین، اولش من نظرات رو خوندم نمیدونستم کتاب رو بگیرم یا نه. آخرش گرفتم. نظر منم شد مثل نظر بقیه.
(بگم که میارزه خوندن کتابش)
اما آدم یاد مادربزرگای قدیم میفته. برای یه مطلب، هزار بار دلیل میارن. من توی فصل اول قبول کردم، نیازی به پنجاه و پنج هزار مثال نبود.
آخرش هم شد مثال "آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی"
هزار تا مثال و دلیل که خب کربوهیدرات بده، باشه. اما راه حل چیه؟ چیکار بکنیم حالا؟
من قبلا ۲۰ کیلو وزن کم کردم. حرفهای این کتاب درسته. بهتون میگم.
من رژیم کانادایی گرفتم، سه چهار ماه هر روز رفتم روی تردمیل ۴۰ دقیقه دویدم. توی دو ماه اول ۱۲ کیلو کم کردم، ولی بعدش وزنم استپ شد.
یک ماه دیگه ورزش کردم و رژیم گرفتم، اصلا هیچی دیگه کم نمیشد.
یهو رسیدیم به ماه رمضون، من روزه میگرفتم و ۳ ساعت به افطار میرفتم ۳۰ دقیقه روی تردمیل میدویم، یهو توی یه هفته، ۵ یا ۶ کیلوی دیگه کم کردم.
سر چهار ماه یا ۶ ماه بود که به وزن دلخواه رسیدم.
تا ۴ سال هم وزنم ثابت موند و دو کیلو فقط اضاف شد.
امسال پام شکست، ۳ ماه پام تو گچ بود، رژیم اتکینز رو گرفتم، ۴ کیلو اضافه کردم. بعد دوباره رژیم و ورزش کردم اما بدتر شد و الان دوباره ۱۰ کیلو اضافه دارم.
فکر میکنم همون که توی کتاب گفته راه حل منه. باید کربوهیدرات کم باشه، بدن چند ساعتی غذا بهش نرسه، بعد ورزش هوازی، بعد دو ساعت هیچی نخوری و بعد یه وعده غذای پروتئنی.
کلا فهمیدم ترکیب قند و آرد (کیک و شیرینی و شیربرنج و.. .) خیلی چاق کننده است.
همچنین میوه زیاد، چاق کننده است.
راستی یادم رفت بگم، من اول از همه غلظت خون و کبد چربم رو با اهدای خون و خوردن عرق کاسنی کنترل کردم (البته برای این موضوعات برید پیش دکتر)
بعد از اون بود که زحماتم جواب داد.
یاعلی
(بگم که میارزه خوندن کتابش)
اما آدم یاد مادربزرگای قدیم میفته. برای یه مطلب، هزار بار دلیل میارن. من توی فصل اول قبول کردم، نیازی به پنجاه و پنج هزار مثال نبود.
آخرش هم شد مثال "آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی"
هزار تا مثال و دلیل که خب کربوهیدرات بده، باشه. اما راه حل چیه؟ چیکار بکنیم حالا؟
من قبلا ۲۰ کیلو وزن کم کردم. حرفهای این کتاب درسته. بهتون میگم.
من رژیم کانادایی گرفتم، سه چهار ماه هر روز رفتم روی تردمیل ۴۰ دقیقه دویدم. توی دو ماه اول ۱۲ کیلو کم کردم، ولی بعدش وزنم استپ شد.
یک ماه دیگه ورزش کردم و رژیم گرفتم، اصلا هیچی دیگه کم نمیشد.
یهو رسیدیم به ماه رمضون، من روزه میگرفتم و ۳ ساعت به افطار میرفتم ۳۰ دقیقه روی تردمیل میدویم، یهو توی یه هفته، ۵ یا ۶ کیلوی دیگه کم کردم.
سر چهار ماه یا ۶ ماه بود که به وزن دلخواه رسیدم.
تا ۴ سال هم وزنم ثابت موند و دو کیلو فقط اضاف شد.
امسال پام شکست، ۳ ماه پام تو گچ بود، رژیم اتکینز رو گرفتم، ۴ کیلو اضافه کردم. بعد دوباره رژیم و ورزش کردم اما بدتر شد و الان دوباره ۱۰ کیلو اضافه دارم.
فکر میکنم همون که توی کتاب گفته راه حل منه. باید کربوهیدرات کم باشه، بدن چند ساعتی غذا بهش نرسه، بعد ورزش هوازی، بعد دو ساعت هیچی نخوری و بعد یه وعده غذای پروتئنی.
کلا فهمیدم ترکیب قند و آرد (کیک و شیرینی و شیربرنج و.. .) خیلی چاق کننده است.
همچنین میوه زیاد، چاق کننده است.
راستی یادم رفت بگم، من اول از همه غلظت خون و کبد چربم رو با اهدای خون و خوردن عرق کاسنی کنترل کردم (البته برای این موضوعات برید پیش دکتر)
بعد از اون بود که زحماتم جواب داد.
یاعلی
چند سالى بود که موضوع رژیم را ول کرده بودم بصورت اتفاقى با کتاب افسانه کالریها آشنا شدم آن را خریدارى و مقدارى از آن را خواندم احساس خوبی در من ایجاد کرد با سرعت بقیه کتاب را خواندم علاقمندیم در باره رژیم مجددا فعال شد در مدت یک ماه نزدیک به شش کتاب دیگر را که تلویحا اسمى از آنها برده شده بود خریده و خواندم جستجوهاى اینترنتىم افزایش یافت دو مرتبه آزمایش خون کامل دادم بدون اینکه بخواهم علاقهام به مواد کربوهیدرات بشدت کاهش یافت در مدت سه هفته نزدیک به چهار کیلو وزن کم کردم در حالى که مستمرا سیر هم بودم اتفاقا برخى مواد غذایی مثل چربیها و پروتیینها که قبلا کم میخوردم یا نمیخوردم را براحتى میخوردم نتیجه اینکه بدنبال دوره مهندسى تغذیه آقاى اصلانیان هستم
باسلام. نویسنده عاشق مقدمه چینی و تفره رفتن هست و همش از تمثیل بیجا استفاده میکنه مثل مولانا. انگار نه انگار کتاب علمی هست. یک سری فیلم رایگان داره که خلاصه همین مطالبه تو کتاب هم خیلی بهش اشاره کرده همونارو ببینید. یک سری نقل و قول از صاحبنظران بنام تغذیه آوارده که خوبه.
نقاط مثبت:
1- بیان روان و ساده
2- مثالهای جالب
3- استناد به منابع و شواهد مختلف
4- روال منطقی تر نسبت به سایر کتب مشابه که سعی در حذف قند و آرد دارند.
نقاط منفی:
1- غلطهای نگارشی و ویراستاری
2- تبلیغ دائمی ویدئوهای مربوطه از نویسنده
3- نویسنده، در پایان، هیچ راهکار منطقی برای افرادی که به هر دلیل سطح انسولین خونشان بالا مانده و بقول خود نویسنده سلولهایشان دچار مقاومت شدهاند ارائه نمیدهدو این را "عملاً" نوعی حساسیت اکتسابی/ژنتیکی به قند معرفی کرده که حساس شدن اینهمه آدم، منطقی نیست و اگر هم باشد، حذف کامل قند و آرد و حتی محصولات میوهای و همهی قندها را به چشم سم دیدن، میسر نبوده و بنظر درست هم نمیآید.
4- گلوکونئوژنز و چرخههای "طراحی شده" بدن انسان برای "گلوکز" را نادیده گرفته است.
***
این کتاب، تلاش خوبی در این زمینه هست. بخصوص دربارهی عدم ادامه «پروسه "کم غذایی" و "ورزش" درحالیکه وزن کم نمیکنید» و این حقیقت که انرژی در آن صورت دارد از ماهیچه و قلب و مغز شما برداشت میشود (که این درد وحشتناک را تجربه کردهام و حالا معنایش را میفهمم) بسیار تکان دهنده بود. با این حال، راه حل عقلانی و منطقیای توصیه نکرده.
با احترام، به نویسندگانِ این دست کتابها که "قند و آرد و حتی فروکتوز میوه ها" را "عامل مسمومیتِ" سیستمِ متابولیسم بدن میدانند، پیشنهاد میکنم که کاش تحقیقاتشان را در سطح مدیریتی اثبات کنند، تا روی بسته بندیهای نان و شیرینی، علامت "خطر مسمومیت" (مثل سیگار) درج شود!! نه اینکه باز هم مخاطبان را درگیر انتخاب و تنظیم و حذف و قلع و قمع مواد غذاییای کنند که سایر مردم از آنها بهره مند هستند و همچنان افرادِ دارای اضافه وزن را در تنظیمِ خوراکشان بی تعادل و بی اراده میخوانند!
1- بیان روان و ساده
2- مثالهای جالب
3- استناد به منابع و شواهد مختلف
4- روال منطقی تر نسبت به سایر کتب مشابه که سعی در حذف قند و آرد دارند.
نقاط منفی:
1- غلطهای نگارشی و ویراستاری
2- تبلیغ دائمی ویدئوهای مربوطه از نویسنده
3- نویسنده، در پایان، هیچ راهکار منطقی برای افرادی که به هر دلیل سطح انسولین خونشان بالا مانده و بقول خود نویسنده سلولهایشان دچار مقاومت شدهاند ارائه نمیدهدو این را "عملاً" نوعی حساسیت اکتسابی/ژنتیکی به قند معرفی کرده که حساس شدن اینهمه آدم، منطقی نیست و اگر هم باشد، حذف کامل قند و آرد و حتی محصولات میوهای و همهی قندها را به چشم سم دیدن، میسر نبوده و بنظر درست هم نمیآید.
4- گلوکونئوژنز و چرخههای "طراحی شده" بدن انسان برای "گلوکز" را نادیده گرفته است.
***
این کتاب، تلاش خوبی در این زمینه هست. بخصوص دربارهی عدم ادامه «پروسه "کم غذایی" و "ورزش" درحالیکه وزن کم نمیکنید» و این حقیقت که انرژی در آن صورت دارد از ماهیچه و قلب و مغز شما برداشت میشود (که این درد وحشتناک را تجربه کردهام و حالا معنایش را میفهمم) بسیار تکان دهنده بود. با این حال، راه حل عقلانی و منطقیای توصیه نکرده.
با احترام، به نویسندگانِ این دست کتابها که "قند و آرد و حتی فروکتوز میوه ها" را "عامل مسمومیتِ" سیستمِ متابولیسم بدن میدانند، پیشنهاد میکنم که کاش تحقیقاتشان را در سطح مدیریتی اثبات کنند، تا روی بسته بندیهای نان و شیرینی، علامت "خطر مسمومیت" (مثل سیگار) درج شود!! نه اینکه باز هم مخاطبان را درگیر انتخاب و تنظیم و حذف و قلع و قمع مواد غذاییای کنند که سایر مردم از آنها بهره مند هستند و همچنان افرادِ دارای اضافه وزن را در تنظیمِ خوراکشان بی تعادل و بی اراده میخوانند!