معرفی و دانلود کتاب آچمز

معرفی کتاب آچمز

داوود ملک زاده در کتاب آچمز سروده‌هایی با مضامین اجتماعی، عاشقانه و نوستالژی را به رشته تحریر درآورده که هر فردی با زاویه‌ی دید خودش می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند؛ گویی که خود تجربه کننده‌شان بوده است.

درباره‌ی کتاب آچمز:

این کتاب 64 شعر فارسی و ترکی را دربردارد که اکثر آن‌ها را شعر نوی کوتاه تشکیل می‌دهد و در میان آن‌ها چند شعر بلند و نیمه بلند نیز وجود دارد. مضامین این اشعار، عاشقانه و اجتماعی است که در میان آن‌ها رگه‌هایی از نوستالژی‌های خاطره‌انگیز نیز وجود دارد که باعث تنوع هر چه بیشتر این اشعار شده است.

شاید برایتان سوال باشد که آچمز به چه معناست؟ این کلمه که ترکی است به وضعیتی در شطرنج گفته می‌شود که یکی از مهره‌ها مجبور است برای دفاع در جای خود میخکوب شود و این مشابه وضعیتی است که ملک زاده شما را با خواندن اشعارش در آن قرار می‌دهد. او نگاه متفاوتی به دنیای شعر دارد و با تبحری خاص جزییات کلامی را رعایت می‌کند.

ملک زاده با قلم خاص و استادانه‌ی خود دنیای با احساس اشعارش را خلق می‌کند، به گونه‌ای که شما تمام احساسات نهان سروده‌هایش را درک کرده و شکی در واقعی بودن این احساسات نخواهید داشت. سروده‌های کتاب آچمز دلچسب و خواندنی است به طوری که بدون احساس خستگی می‌توان آن را بارها و بارها خواند.

کتاب آچمز مناسب چه کسانی است؟

سروده‌های خواندنی و دلچسب این کتاب به علاقه‌مندان به اشعار معاصر فارسی پیشنهاد می‌شود.

داوود ملک زاده را بیشتر بشناسیم:

این شاعر، روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه متولد 1361 در آستاراست که تاکنون کتاب‌های «تهران برای شعر شدن شهر کوچکیست»، «دو واو»، «آستارا تنها بندر بی‌کشتی»، «این زندگی پیامکی را دریاب» و ... از او انتشار یافته است.

در بخشی از کتاب آچمز می‌خوانیم:

نبودنت فاجعه‌ای‌ست به اندازه‌ی بودنت
همچنان که بودنت به قدر نبودنت...
مثل چوب دوسر سوزم
معجزه‌ای لازم است تا این مُرده زنده شود
شاید خدا این‌بار
برای نجات این چند نفر
پیامبری نفرستد
و خودش بیاید!

فهرست مطالب کتاب

1 جنگی نیست
2 بوی شالی‌های بهشتی‌ست
سقوط
شعری برای سه معشوق
مالنا
3 پستچی که می‌رسد
4 سطر اول دهه‌ی 80
5 از راه رفتن در زمین صاف
6 مستأصلم
Game Over
گربه‌ی پادگان
چه‌گوارا
حافظ
7 مثل ابن‌ملجمی که قطام را می‌بیند
8 نبودنت فاجعه‌ای‌ست به اندازه‌ی بودنت
قارانلیق!
9 اوکتای رفعت بود و ملیح جودت بود و اورهان ولی
انتظار
10 باران
ویار
تهران‌نامه
آخرالزمان
11 تلخ
12 فراموش می‌شوم
تناقض
13 وقت و بی‌وقت
14 آدم‌ها را می‌شود تحمل کرد
15 سلطان
16 سفیدی‌ها را از شقیقه‌ام بیرون می‌کشم
کاشی‌ها
نوروز
دفتر خاطرات
17 ماه من!
19 از بس در روزنامه‌ها نوشتیم
20 پدر
21 خمیرِ بازی هستم
22 باباحسن کجایی؟
23 می‌تواند تو را بپیچاند
24 پیام اول را بانک داد
سؤد آغاجی
درخت‌کاری
25 زیر درخت بید
26 بالاخره یک روز پیدایم می‌کنی
27 مهمانی تمام شد
28 فتحعلی‌شاه شاعر بزرگی بود
29 حتا ساعت جرئت نمی‌کرد پلک بزند
30 می‌خواهم به خاطر تو
31 یاغیش
پَلْتَک!
وِتو
32 تو که رفتی
33 مثل زمینی متروک در حاشیه‌ی شهر
34 اتاق همان اتاق بود
35 رو به آینه؛
شهر زیبا
36 شاخه‌ی انار
37 حالا دیگر دمغ بودن
38 نه مثل خیام پول شراب دارم
39 سرم را هی به دیوار می‌کوبم
40 هر روز
41 کتاب‌ها
42 خوشی زده زیر دلم
43 فیلمی هستم
بنفشه‌ی افریقایی در جام جهانی