معرفی و دانلود کتاب ارزیابی نهاد فرزند خواندگی در حقوق ایران و انگلیس

معرفی کتاب ارزیابی نهاد فرزند خواندگی در حقوق ایران و انگلیس

کتاب ارزیابی نهاد فرزند خواندگی در حقوق ایران و انگلیس نوشته‌ی ستار بهرامی، احکام و ارتباطات فرزند خوانده با زن و مردی که او را به فرزندی قبول می‌کنند، قوانین و مقررات حاکم بر فرزند خواندگی در حقوق ایران و انگلیس و نظرات فقهی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

در کتاب ارزیابی نهاد فرزند خواندگی در حقوق ایران و انگلیس متوجه می‌شوید که خانواده بخش اصلی جامعه و کانون بنیادین جهت رشد و پیشرفت انسان می‌باشد، در طی زمان و تجربه‌های به دست آمده ثابت شده که کودک در محیط و فضای خانوادگی سالم بهتر رشد می‌کند و به سعادت می‌رسد. مسلم است کودکانی که در محیط خالی از عشق و محبت خانوادگی رشد می‌کنند دچار مشکلات روحی و عاطفی می‌شوند.

سازمان بهزیستی از لحاظ قانونی موظف به نگهداری کودکان بی‌سرپرست است، بنابراین با تصویب قوانینی خاص، سرپرستی کودکان بی‌سرپرست را به زوجین فاقد فرزند واگذار می‌کند تا آنان در دامن پرمهر و عطوفت پدر و مادر رشد یابند و در آینده پذیرای مسئولیت بزرگ و خطیر در جامعه اسلامی شوند.

قانون فرزند خواندگى منجر به ایجاد رابطه‌ی خاصی بین فرزند خوانده و پدر و مادر می‌شود. این امر در طول تاریخ حقوق، تقریبا از سابقه طولانی برخوردار بوده و در دوره‌های گوناگون با اهداف مختلف مورد توجه قرار گرفته است. این تاسیس حقوقى بعد از تغییراتی که در آن ایجاد گردید در قوانین کشورهای غربی با آثار متفاوتی پذیرفته شد.

پذیرا شدن کودکان بی‌سرپرست به فرزندی، چه با هدف کمک به آنان و چه در جهت تأمین نیازهای معنوی پدران و مادرانی‌ که به هر دلیل فرزندی ندارند، از سال‌ها پیش در جوامع بشری معمول و مرسوم بوده است. به همین دلیل، پذیرفتن فردی که فرزند واقعی و طبیعی زوجین به شمار نمی‌رود، تحت عنوان فرزند خواندگی در کشورهای مختلف از سابقه‌ای طولانی برخوردار می‌باشد و در زمان‌ها و نظام‌های مختلف حقوقی، دارای شرایط و آثار متفاوتی است.

با توجه به دیدگاه‌های مختلف و روش‌های متفاوت برخورد با موضوع، پذیرش فرزند خوانده در یک خانواده به ویژه درصورتی‌ که فرزندخوانده و فرزندپذیر از شرایط ویژه‌ای برخوردار باشند، منجر به ایجاد مشکلاتی خواهد شد. در حقوق انگلیس بعد از صادر شدن حکم فرزند خواندگی، تمام حقوق، تکالیف، تعهدات و اقتدار والدین در زمینه حضانت، نفقه، تعلیم و تربیت به پدر خوانده واگذار می‌شود، گویی که انگار این فرزند، از روابط زناشویی پدرخوانده و مادرخوانده متولد شده است.

در بخشی از کتاب ارزیابی نهاد فرزند خواندگی در حقوق ایران و انگلیس می‌خوانیم:

نژاد ایرانی به دست اهورا مزدا آفریده شده است پس باید جلو خاموش شدنش را گرفت و تا پایان روزگار پاینده و جاویدانش کرد. بدین‌ گونه، همه ایرانیان باید در کامکاری و کامیابی روزافزون اورمزد سهم و مشارکتی داشته باشند و وسیله پیروزی نزدیک او را بر اهریمن فراهم آورند. پس، مهم این است که هریک از آنان، به هنگام مرگ وارثی بر جای بگذارند. امّا بدبختانه، همه‌شان نمی‌توانند این فرمان را به جای آورند و آنان‌ که باید بی‌جانشین از دنیا بروند انگشت شمار نیستند. آن وقت این بدبختان چه باید بکنند؟

و همه مسأله فرزند خواندگی در اینجاست. این امر، مثل ازدواج معنی مذهبی محض دارد. برای فهم آن باید، دو سه لحظه از قید آن تصویر جدیدی که ادخال بچه‌ای را به آغوش خانواده‌ای به چشم موضوع عقدی مبتذل می‌نگرد، آزاد شویم. ایرانی در اینجا هم مثل ازدواج از نهادی حقیقتاً مقدس الهام می‌گیرد. به نظر او تعهدی این همه مهم، ذره‌ای کار دنیوی نیست، زیرا که این تصمیم، تصمیمی خطیر است که به حکم ایمان گرفته می‌شود و مذهبش از خاموش‌ شدن چراغ خانواده‌اش و به باد رفتن میراثش حذر داشته است. فرزندخواندگی برای او وسیله نجات دودمان و بقای نام و نژاد است.

وقتی‌ که مردی سال‌ها پس از ازدواج، امید پدر شدن را از دست بدهد، باید پسری برای خویش پیدا کند. امّا اختیار ندارد که برای حصول یک چنین منظوری، هر بچه‌ای را به خانه اش ببرد. اگر برادر زاده‌ای داشته باشد، باید در مقام انتخاب او برآید و گرنه ارجح است که در آغوش خانواده اش بچه‌ای را که در دسترس هست به فرزندی بپذیرد. اگر خبری از فرزندان اعمام نباشد، باید در میان خویشاوندانی به جستجوی جانشین خود برود که نیاکانشان همان نیاکان او بوده‌اند.

هر یک از آن‌ها را در این میان پیدا نکند، باز هم باید کسی را که می‌خواهد در خانواده‌ای دیگر بجوید، مردی که تنها یک دختر دارد باید به‌نام ابو کنیه شوهرش دهد. بچه‌ای که ثمره این ازدواج باشد جانشین او خواهد بود. اگر نوه‌ای نداشته باشد، نخستین فرزند نرینه نوه‌اش (که خود دختر بوده است) به حسب حق، مال او می‌شود. اگر هیچ وارثی به جز بیوه خود به جای نگذاشته باشد، این بیوه زن باید در صورت امکان، به‌ عنوان چاکر، زن نزدیک‌ترین خویشاوند شود و جانشین لازم را برایش فراهم بیاورد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل اول: فرزند خواندگی در حقوق ایران
سیر تاریخی فرزند خواندگی
فرزند خواندگی از منظر فقه‌ اسلامی
اندیشه‌های اسلامی (استفتاآت)
موضع حقوق داخلی
ایرانیان غیرمسلمان
شرایط فرزندخواه
شرایط فرزند خوانده
فسخ حکم سرپرستی
آثار سرپرستی
آثار غیر‌مالی
ارزیابی قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست
فصل دوم: فرزند خواندگی در حقوق انگلیس
قانون ایالت انگلیس
صلاحیت قضایی برای صدور دستور فرزند خواندگی در انگلیس
کنوانسیون فرزند خواندگی
شناسایی فرزند خواندگی خارجی
تأثیر حکم فرزند خواندگی خارجی
فرزند خواندگی بین‌المللی
فرزند خواندگی بین‌ کشوری
انواع فرزند خواندگی بین‌ کشوری
گیرندگان آینده در انگلیس
مرور کوتاه برفرآیند
فصل سوم: مقایسه حقوق ایران و انگلیس
شرایط سرپرست
شرایط فرزند خوانده
حقوق و تکالیف
فسخ فرزند خواندگی
قانون حاکم بر فرزند خواندگی در حقوق ایران و انگلیس
نتیجه‌گیری
ارائه ‌پیشنهادات
منابع ‌و‌ مآخذ
منابع