معرفی و دانلود کتاب املاک رابینسون

معرفی کتاب املاک رابینسون

کتاب املاک رابینسون حاصل کار شاعری جوان است که وارد وادی نویسندگی شده و در آن افتخارات بسیاری کسب کرده. او در ده داستان کوتاه این اثر دنیایی را با قواعد خاص خودش توصیف می‌کند. شخصیت‌‌های داستان‌های حامد حبیبی رنج‌کشیدگانی هستند که هیچ نقطه‌ی روشنی را در دنیای واقعی نمی‌بینند؛ از این رو به دنیای خیال پناه می‌برند.

درباره‌ی کتاب املاک رابینسون

داستان‌هایی را که بتوان آن‌ها را در یک خط خلاصه کرد، بیشتر مخاطبان را به خود جذب می‌کنند. داستان‌هایی که اگر پایان آن‌ها فاش شود، دیگر هیچ لطفی در خواندنشان دیده نمی‌شود. اما آیا خوانندگان کتاب‌ها را فقط برای سرگرمی می‌خوانند؟ و آیا نویسندگان به هدف دیده شدن، آثارشان را منتشر می‌کنند؟ به نظر می‌رسید این بحث که منتقدان ادبی بسیاری درباره‌ی آن سخن گفته‌اند، بی‌پایان باشد. نکته‌ای که در این میان حائز اهمیت است، در نظر گرفتن تفاوت‌هاست. نویسندگان و مخاطبان هرکدام شکل و فرم خاصی را می‌پسندند؛ شکل‌ها و فرم‌هایی که تعداد آن‌ها پرشمار است و هر روز به شمارشان افزوده می‌شود. زمانی در ادبیات ایران شیوه‌ی روایت خطی داستان پسندیده بود؛ اما نویسندگانی چون هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی، جریانی را در فضای ادبیات ایجاد کردند که بعدها نام مدرنیسم و پست‌مدرنیسم بر آن‌ها اطلاق شد. حامد حبیبی نیز در دسته‌ی این نوع نویسنده‌ها قرار می‌گیرد. کسی که زندگی مدرن را به‌خوبی در داستان‌هایش بازتاب می‌دهد.

حامد حبیبی فعالیت ادبی خود را با انتشار اشعارش آغاز کرد؛ سپس در راه نویسندگی گام نهاد. مجموعه‌داستان «آن‌جا که پنچرگیری‌ها تمام می‌شوند» در سال 1387 برنده‌ی جایزه‌ی ادبی هوشنگ گلشیری شد. او در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت دارد و همراه با مهدی فاتحی، مجموعه‌ کتاب‌های شب هزار و دوم را به نگارش درآورد. مجموعه‌ای که نشان نقره‌ی جشنواره‌ی لاک‌پشت پرنده را از آن خود کرد. او قالب داستان کوتاه را برای نشان دادن افکارش برگزید؛ زیرا این قالب را بسیار به شعر نزدیک می‌دانست. کتاب املاک رابینسون مانند دیگر آثار حبیبی برای بزرگسالان، سبک و فرمی دارد که خاص خود اوست. در داستان‌های این کتاب تجربه‌های پیش‌پاافتاده و چه بسا رنج‌آور زندگی، همچون کابوسی وحشتناک تصویر می‌شوند و واقعیت و خیال در آن‌ها با هم آمیخته می‌شوند.

در اولین داستان کتاب املاک رابینسون خرگوش، خرسی، کرگدن و کرم دور هم جمع شده‌اند و درباره‌ی دوستی صحبت می‌کنند که در طوفان گرفتار شده و احتمالاً غرق شده است. آن‌ها می‌خواهند به دوستشان کمک کنند؛ اما آیا واقعاً قصد کمک دارند؟ حامد حبیبی در داستان دوم با عنوان «دوباره نگاه کردن» به اشیا هویت و شخصیت خاصی می‌بخشد و فضایی را خلق می‌کند که در آن یک کُمد قرن هجدهمی، مهم‌ترین نقش را در داستان دارد. گویی راوی داستان دیگر هیچ عاملیتی ندارد و خودش به یک شی‌ء بی‌روح تبدیل شده است. حبیبی در دیگر داستان هشتم کتاب املاک رابینسون با نام «شاهد اشیای خاموش» روایتگر زندگی آدمی است که با فشردن یک دکمه، همه‌ی نیازهایش را برطرف می‌کند. باز هم این اشیا هستند که نقش اصلی را در داستان ایفا می‌کنند.

در داستان «سفر» می‌خوانیم که دو مرد چگونه پس از سال‌ها با هم به سفر می‌روند و از رؤیاهایی می‌گویند که هیچ‌گاه عملی نشدند. اما اندک‌اندک داستان وارد فضایی می‌شود که بیشتر شبیه به کابوس است تا واقعیت. در چهارمین داستان کتاب املاک رابینسون با نام «زمستان‌کش» حامد حبیبی، شخصیت‌هایی دارد که خصوصیاتشان نام آن‌ها را تعیین می‌کند. راوی کتاب شخصی است که زمستان‌کُش نام دارد و به رئیس خود نامه‌ای می‌نویسد. او در خلال این نامه، زندگی خودش را بازگو می‌کند. شخصیت اصلی داستان «همه‌ی آن‌ها» فردی بیگانه و تنهاست که در جایی دور از وطن به سر می‌برد و ناگهان خود را با واقعیتی هولناک روبه‌رو می‌بیند.

چهار داستان آخر کتاب املاک رابینسون،‌ روایت درخشانی دارند. داستان «کاشف فاصله‌های دور» روایت کسی است که به زعم خود بهشت گمشده را پیدا کرده است و می‌خواهد دوستانش را از این موضوع آگاه کند؛ اما پیامی که به آن‌ها می‌رسد بیشتر به همان زندگی ملال‌انگیز همیشگی شباهت دارد تا یک زندگی رؤیایی. در «دومی» مردی همه‌ی مسئولیت‌های زندگی، حتی مردنش را، به عهده‌ی فردی دیگر گذاشته است. او فکر می‌کند دیگران هیچ اهمیتی برای او قائل نیستند. داستان «املاک رابینسون» که حبیبی نام آن را بر کتابش قرار داده، با خواب شروع می‌شود و با خواب پایان می‌یابد. گویی معنای همه چیز میان دو خواب نهفته شده است.

انتشارات هیلا که یکی از زیرمجموعه‌های انتشارات ققنوس است، کتاب املاک رابینسون را منتشر کرده.

نکوداشت‌های کتاب املاک رابینسون

• کتاب املاک رابینسون اثری است که با بر هم زدن قواعد داستان‌پردازی از اصول می‌گریزد تا به نظامی دگرگونه اما ساختارمند پا بگذارد. حامد حبیبی در داستان‌هایش چیدمانی ناهم‌سو را سامان می‌دهد که برای شخصیت‌های داستانی‌اش اتفاقاً محیطی به‌مراتب سازگارتر است. (شیما شرافتی، روزنامه‌نگار و منتقد)
• مجموعه داستان املاک رابینسون پر است از جملات قصار و حکیمانه و تأملات پرمایه. (مهدی ملکشاه، نویسنده‌ی کتاب «نیروانای ناممکن ما»)
• نویسنده‌ی کتاب املاک رابینسون سعی داشته با نثری روان و ساده واقعیت‌هایی عمیق را به مخاطب یادآوری کند. (مهسا شمسی‌پور، منتقد و نویسنده)
• برای درک اتمسفر داستان‌های حامد حبیبی باید منطق‌های عرف و معمولی دنیایی که در ذهنمان نقش بسته، کنار بگذاریم و در دنیای برساخته‌ی کتاب املاک رابینسون غرق شویم. (شیرین ورچه، نویسنده‌ی کتاب «لطفاً این‌جا پارک نفرمایید»)ی
• مجموعه‌داستان املاک رابینسون را باید نوع کمال‌یافته‌ی داستان‌نویسی حامد حبیبی دانست. داستان‌هایی که مرز میان واقعیت و خیال و کابوس را از میان برداشته‌اند. (مهدی فاتحی، منتقد ادبی، مترجم و نویسنده)

کتاب املاک رابینسون برای چه کسانی مناسب است؟

حامد حبیبی خود اعتقاد دارد داستان‌های کتاب املاک رابینسون برای کسانی است که به‌دنبال پی‌رنگ کلاسیک و داستان‌های خطی نیستند. اگر به ادبیات مدرن ایرانی علاقه دارید، این کتاب را بخوانید.

در بخشی از کتاب املاک رابینسون می‌خوانیم

یک روز عصر در باز شد. آفتاب زردى از پنجره به ورودىِ هال رسیده بود. وارد شد و وزن کیفش را میز گِرد دم در تحمل کرد، که از ورودى هال دیده مى‌شد. مطمئنم که آن روز برایش روزى معمولى بعد از روزهاى معمولىِ دیگرى بود. انسان‌ها معمولاً بعد از عبور روزهاى معمولىِ زیاد است که به نتایج غیرمعمولى مى‌رسند یا دست به کارهاى غیرمعمولى مى‌زنند. مى‌دیدمش که خم شده تا زیپ چکمه‌اش را پایین بکشد. در همان حال نگاهش به کمد سه‌لتىِ لوئى شانزدهمى گوشه هال افتاد. چند لحظه همان‌طور خشکش زد. بعد یک لنگه‌ی چکمه را از پا بیرون کشید و لنگه‌ی دیگر به پا، لنگ‌لنگان خودش را به کمد رساند. جورى به کمد نگاه مى‌کرد که انگار یادش نمى‌آمد این حجم عظیم چوب را چه وقت و به چه منظورى خریده و گوشه‌ی هال گذاشته.

چند قدم عقب رفت. نقش و نگارِ درهاى کمد، پایه‌هاى تراش‌خورده و تاج کمد اصلاً به مبل‌هاى راحتى جمع و جورِ اِل‌شکلِ گلبهى‌اش نمى‌آمد، به کوسن‌هاى نارنجى که روى یکى‌شان به خطِ خوش نوشته بودند «این نیز بگذرد...»، به پازلى که به دیوار زده بود و در آن گروهى چتربه‌دست حیران در ساحل مى‌چرخیدند، به کلکسیون جغدهایش که ردیف چیده بود روى رفى که داده بود بالاى تلویزیون کوبیده بودند به دیوار، به قالیچه‌ی گِردى که با طرحى امروزى کف هال پهن بود. طرحِ امروزى براى من معنایى نداشت. مهمان‌ها این‌طور مى‌گفتند، مهمان‌هایى که در هال مى‌نشستند، به حرف‌هاى هم گوش نمى‌دادند و گاهى بدون این‌که چشم از طرف مقابل بردارند خم مى‌شدند و مشتى تخمه در بشقابشان مى‌ریختند انگار در زمان‌هاى قدیم اشکال هندسى وجود نداشته که همین‌طور بى‌نظم بریزند وسط قالى.

فهرست مطالب کتاب

نجات‌یافته
دوباره نگاه کردن
سفر
زمستان‌کُش
همه‌ی آن‌ها
کاشف فاصله دور
دومى
شاهد اشیاى خاموش
متر
املاک رابینسون