معرفی و دانلود کتاب بازی فرشته

معرفی کتاب بازی فرشته

فرشته یا شیطان؟ یکی از این‌ها درِ خانه‌ی داوید مارتین را زده و او هنوز نمی‌داند با کدام یک طرف است! کتاب بازی فرشته اثر پرفروش اسپانیا و نوشته‌ی کارلوس روئیث ثافون ما را به خانه‌ی مخوف داوید می‌برد؛ مکانی که بستر یک قتل فجیع بوده و حالا هم به محل عبور و مرور موجودات فراطبیعی تبدیل شده. داوید به ناشری ناشناس قول داده که در ازای مبلغی واقعاً هنگفت برای او یک «کتاب مذهبی» بنویسد؛ اما خودش نیز نمی‌داند این کار او را با چه عواقب هولناکی روبه‌رو می‌کند.

درباره‌ی کتاب بازی فرشته

داوید مارتین دیوانه شده؟ این پرسشی است که خود او نیز واقعاً نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. هرچقدر که فکر می‌کند بیشتر سردرگم می‌شود. از در و دیوار این خانه‌ی متروکه که خیلی هم ارزان به او اجاره داده شده، صداهای مرموزی به گوش می‌رسد. نجواهایی نامفهوم و سایه‌های هولناکی که ناگهان بر روی دیوار نقش می‌بندند، او را تا مرز جنون و دیوانگی کشانده‌اند؛ اما اوضاع از آن موقعی غیرقابل تحمل شده که داوید مارتین در یکی از اتاق‌های قفل شده‌ی خانه را باز کرده است. اسناد و مدارک درون اتاق نشان می‌دهند که صاحب قبلی خانه، به طرز مشکوکی کشته شده. پلیس هیچ قاتلی را به اتهام قتل صاحب خانه‌ی قبلی دستگیر نکرده. کاغذهایی که در میان وسایل مقتول وجود دارند، واقعیت خوفناکی را اعلام می کنند: این خانه تحت محاصره‌ی نیروهای اهریمنی و شیاطین است. کتاب بازی فرشته (The Angel's Game) قرار نیست فقط یک فریم یا یک دوره از زندگی داوید مارتین را برای ما نمایان کند. کارلوس روئیث ثافون (Carlos Ruiz Zafón) همه‌چیز را از کودکی و ابتدای سال‌های جوانی داوید برای ما آشکار می‌کند.

داوید از سال‌ها پیش نویسنده بود و هنوز هم هست، اما نه آن‌طور که خود توقع دارد. او حالا آدمی قلم‌به‌مزد است و به سفارش ناشران زرد و شیاد، هر ماه، یک جلد کتاب فانتزی - ترسناک می‌نویسند؛ این‌طور که به‌نظر می‌رسد این داستان‌ها روی ذهن داوید اثر گذاشته و باعث شده‌اند خیالاتی شود و چیزهایی را ببیند و بشنود که حقیقت ندارند؛ اما باز هم بعید می‌دانیم حال روحی و روانی او فقط به داستان‌هایی که می‌نویسد مرتبط باشند. از سوی دیگر فقر، ترک شدن از سمت زنی که دوستش دارد، بیماری جسمی و ...نیز حال و اوضاعش را بدتر کرده‌اند؛ اما کارلوس روئیث ثافون قرار نیست داوید مارتین را آن‌قدر در این وضع بگذارد که او یا دیوانه شود یا اینکه مرگ به‌سراغش بیاید. او آندرئاس کورلی را سر راه داوید قرار می‌دهد؛ مردی که با سفارش نوشتن یک کتاب، می‌تواند این نویسنده‌ی جوان را نجات دهد.

کتاب بازی فرشته همه‌چیز را طوری کنار همدیگر چیده که به آندرئاس کورلی مظنون شویم؛ اما این شک تا قبل از پرداخت بیعانه‌ی قرارداد «نوشتن یک کتاب مذهبی» مهم بود. حالا که آقای کورلی صدهزار فرانک را یک‌جا در دستان داوید گذاشته، دیگر چه اهمیتی دارد که این ناشر ناشناس فرشته است یا شیطان! او به‌ دنبال یک نویسنده است و داوید نیز در این حرفه تخصص دارد. او کتاب جذاب می‌خواهد و داوید نیز پول! از سوی دیگر، آقای کورلی یک سال تمام به داوید فرصت داده تا کتاب را بنویسد و تمام منابع و امکانات لازم را نیز در اختیارش گذاشته. البته در میان این بهشتی که او برای داوید ترسیم کرده، یک مشکلی وجود دارد. نویسنده‌ی جوان حتی نمی‌تواند این مشکل را دقیق توصیف کند. او خودش هم نمی‌داند کجای کار غلط است و چه‌چیزی آزارش می‌دهد؛ اما احساس می‌کند در هر لحظه تحت تعقیب است و انگار افراد یا موجوداتی ناشناس در کنار او قدم برمی‌دارند.

در طول داستان بازی فرشته، هر کسی که می‌خواهد برای داوید و در روند نوشتن کتابش دردسری ایجاد کند، به‌ شکل مرموزی از بین می‌رود؛ مثل ناشر سابق که با داوید ارتباط بدی داشت و ناگهان در آتش‌سوزی دفتر انتشاراتش کشته شد. انگار دستی پنهانی و امدادی غیبی، هر لحظه با داوید مارتین همراه است و اجازه نمی‌دهد تا کسی مسیر پیشرفت او و پروژه‌ی آقای کورلی را به‌خطر اندازد؛ اما با این وجود او نمی‌تواند اتهام قتل ناشر سابق را که حالا به گردنش افتاده، درک کند. کارآگاه، پلیس، فال‌گیر، بالاخره کسی باید بیاید و او را از این منجلاب نجات دهد؛ اما با ورود پلیس اوضاع بهتر که نمی‌شود هیچ، بلکه فاجعه‌ای ویرانگر نیز به داستان بازی فرشته وارد می‌شود؛ فاجعه‌ای که دیگر به داوید اجازه نمی‌دهد خود را فریب بدهد و چیزهایی را که می‌بیند نادیده انگارد. او باید با چیزی که تهدیدش می کند روبه‌رو شود؛ با اهریمنی که در کنارش حضور دارد.

رمان گوتیک بازی فرشته با ترجمه‌ی علی صنعوی در انتشارات نیماژ به‌چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب بازی فرشته

• رمان ترسناک بازی فرشته، داستانی غنی و تأثیرگذار است که از آرزوهای بزرگ و فاوست الهام گرفته. این داستان به قتل و ارتباطات جنسی نگاهی سینمایی دارد و کوشیده تا جذابیت و تعلیق را حفظ کند. (ایونینگ استاندارد)
• نثر داستانی کارلوس روئیث ثافون هوشمندانه و ادبی است. او سعی دارد قصه‌ای پرکشش و هیجان‌انگیز را روایت کند. (دیلی تلگراف)
• ثافون قصه‌ی خود را با یک تریلر ادبی آرام آغاز می‌کند؛ اما این داستان به‌مرور به یک ماجرای هیجان‌انگیز و جنایی تبدیل می‌شود و ما را در خود غرق می‌کند. (دیلی اکسپرس)
• کارلوس روئیث ثافون هم مخاطبانش را شگفت‌زده می‌کند هم به ورطه‌ی هیجان می‌کشاند. داستان رئالیسم جادویی بازی فرشته میان مرز فراطبیعی و توهمات روانی روایت می‌شود. (بوید تانکین)
• ردپای چارلز دیکنز و عشق کارلوس روئیث ثافون به این نویسنده‌ی ادبیات کلاسیک انگلستان در جای جای داستان مشهود است. نوآوری و نوگرایی نویسنده موجب می‌شود خوانندگان تا آخرین پیچ داستان همراه با ماجرا پیش روند. (استفنی مریت)

کتاب بازی فرشته برای چه کسانی مناسب است؟

هر دو آینه همانند همدیگرند. هر دو قدی و تمیز و نورانی، اما یک تصویر را نشان نمی‌دهند! نمی‌توان تشخیص داد کدام تصویر حقیقت و کدام دروغ است! اصلاً واقعیت و مجاز را چه کسی تعیین می‌کند؟ کتاب بازی فرشته تمام یقین و تردیدهایتان را درهم می‌آمیزد و جایی میان خیال و حقیقت رهایتان می‌کند. در این داستان مالیخولیایی و رئالیسم جادویی خود را تنها بدانید. کسی به شما کمک نمی‌کند تا از اتهام قتلی که درگیرش شده‌اید، خلاص شوید.

در بخشی از کتاب بازی فرشته می‌خوانیم

قاتلان پدرم، آن شب او را به همان حال در خیابان رها کردند تا از شدت خونریزی در آغوشم جان دهد تا من هم تنها کسی را که در جهان داشتم از دست بدهم. تقریباً تمام دو هفتۀ بعد را در دخمه‌های چاپخانۀ روزنامه، میان دستگاه‌های مهیب و غول‌آسای لاینوتایپ، میان خواب و بیداری سپری کردم، در حالی که سعی می‌کردم صدای سوت وحشتناک دستگاه‌های چاپ را که در دلِ شب پردۀ گوش‌هایم را تا حد پارگی به رعشه می‌انداختند ساکت کنم. سرانجام وقتی پیدایم کردند، دست‌ها و لباس‌هایم هنوز آغشته به خون دلمه بستۀ پدرم بودند. ابتدا هیچ‌کس نمی‌دانست من چه کسی هستم چرا که تا یک هفته بعد نتوانستم حرف بزنم و عاقبت وقتی قفل سکوت را شکستم آنقدر نام پدرم را فریاد کشیدم که گلویم گرفت و صدایم به خِرخِر افتاد. وقتی دربارۀ مادرم پرسیدند گفتم که مرده است و هیچ‌کس را در این دنیا ندارم. همان زمان ماجرای من به گوش پدرو بیدَل، ستارۀ نویسندگان روزنامۀ آوای صنعت که دوست نزدیک سردبیر به شمار می‌آمد، رسید و پس از درخواست از سردبیر دستور داد تا من را به عنوان پادو در روزنامه استخدام کنند و به من اجازه داده شد تا اطلاع ثانوی در یکی از اتاق‌های محقر سرایه‌دار دفتر روزنامه ساکن شوم.

آن روزگار، سرآغاز سال‌هایی بود که خون و خشونت به تصویری عادی و هر روزه در خیابان‌های بارسلون تبدیل شدند. روزگار اعلامیه‌ها و شب‌نامه‌ها، روزگار انفجار بمب‌های دست‌ساز که گوشت و اعضای بدن تکه‌تکه شده و هنوز مرتعش انسان‌ها را همراه با بوی گوشت سوخته در گوشه و کنار محلۀ راوال می‌پراکندند. روزگار دار و دسته‌هایی با پیکرهای سیاه که در خیابان‌ها پرسه می‌زدند و خون می‌ریختند. روزگار صفوف به هم پیوستۀ فرقه‌های تقدس‌یافته و رژۀ ژنرال‌ها که همگی بوی مرگ و فریب می‌دادند. روزگار سخنرانی‌های فتنه‌جویانه، روزگار اشاعۀ سخنان نوآموخته‌ای که در آن همه‌کس دروغ می‌گفتند، در عین حال که همگی راست نیز می‌گفتند.

فهرست مطالب کتاب

پردۀ اول: شهرِ لعنت شده
پردۀ دوم: نورِ جاودان
پردۀ سوم: بازیِ فرشته
فرجام