معرفی و دانلود کتاب باغ پاییزی

معرفی کتاب باغ پاییزی

بیست سال پیش در یک خانه‌باغ مرگی دردناک رقم می‌خورد و حالا با گذشت سال‌ها از آن ماجرا، کسی به آنجا برگشته است. او انتقام‌گیرنده است یا قاتل؟ در کتاب باغ پاییزی نوشته‌ی وحید قربانی‌ نژاد شلمانی این داستان را می‌شنوید.

درباره‌ی کتاب باغ پاییزی

تصور کنید یک قاتل برشی از داستان زندگی خودش را برایتان روایت کند. درست مثل کتاب باغ پاییزی که راوی آن برای شما پرده از قتل و انتقامی خونین برمی‌دارد. او مادرش را بیست سال پیش در استخر خانه‌باغ پدربزرگش از دست داده و شاهد مرگ دردناک او بوده است. حالا به همان عمارت برگشته و خیال انتقامی هولناک را در سر می‌پروراند.

چه کسی آن زن را در خانه‌ی پدرش کشته است؟ چه چیزی سبب شده است تا پسر زن که داستان کتاب باغ پاییزی را از زبان او می‌شنویم، بعد از گذشت بیست سال به آنجا برگردد و بخواهد انتقام خون مادرش را بگیرد؟ با خواندن این کتاب به پاسخ این سؤال‌ها می‌رسیم یا با انبوهی از پرسش‌های دیگر مواجه می‌شویم؟ پایان داستان مانند دیگر آثار وحید قربانی‌نژاد شلمانی شما را شگفت‌زده می‌کند. موقعیتی هولناک و دشوار، کاراکترهایی با آثاری از جنون و روان‌پریشی و چرخش‌های داستانی ناباورانه از ویژگی‌های مشترک آثار این نویسنده‌ی جوان هستند.

داستان کوتاه در ادبیات فارسی قدمتی صدساله دارد. این ژانر ادبی در تاریخ ادبیات ایران با انتشار مجموعه داستان یکی بود یکی نبود اثر محمدعلی جمالزاده آغاز شد و بعدتر سکان این کشتی به دست نویسندگانی همچون ابراهیم گلستان، هوشنگ گلشیری، صادق چوبک، صادق هدایت و... سپرده شد. اکنون و با گذشت بیش از یک سده از متولد شدن نخستین داستان کوتاه فارسی، نویسندگان جوان پا به میدان گذاشته‌اند و نام‌های تازه‌ای در قفسه‌ی داستان کوتاه کتابفروشی‌ها به چشم می‌خورد. وحید قربانی‌نژاد شلمانی نیز یکی از این نام‌هاست که با همکاری انتشارات گیوا داستان کوتاه خواندنی خود را منتشر کرده است.

کتاب باغ پاییزی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه با چاشنی خشونت علاقه دارید، شما را به مطالعه‌ی این کتاب دعوت می‌کنیم.

با وحید قربانی‌نژاد شلمانی بیشتر آشنا شویم

این نویسنده در تیر ماه 1364 چشم به جهان گشود. وحید قربانی‌نژاد شلمانی از سال 1380 و از سن شانزده‌سالگی به وبلاگ‌نویسی روی آورد و در سال 1397 موفق شد نخستین کتاب خود را منتشر کند: مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه او با عنوان «تاریک، سرد و بی‌نهایت طولانی» منتشر شده است. همچنین «شب قداره‌های بلند» نام کتاب دیگر وحید قربانی‌نژاد شلمانی است.

در بخشی از کتاب باغ پاییزی می‌خوانیم

طناب و داس را برداشتم، از انبار آمدم بیرون و رسیدم جلوی در عمارت. حالا که نگاه می‌کردم دیگر آن شکوه گذشته را برایم نداشت، وقتی بچه بودم وسواس داشتم روبه‌روی ساختمان بایستم و پنجره‌ها را بشمارم، جلوی در بودم، دستگیره را چرخاندم اما در قفل بود. با لگد محکم به در کوبیدم، در چهار طاق باز شد و صدای بلندی داد. چند لحظه بعد چراغی در طبقه بالا روشن شد، من داخل شدم و پشت ساعت بزرگ شماطه داری که یادگار پدر بزرگم بود کمین کردم.

توی خانه تاریک‌تر بود، صدای پای پیرمرد را شنیدم که هراسان از پله‌ها پایین می‌آمد. به سختی می‌توانستم صورتش را ببینم، شکسته شده بود، قدش آب رفته بود و هیکل لاغر و نحیفش صلابت قبل را نداشت.