معرفی و دانلود کتاب جاده‌ی انقلابی

معرفی کتاب جاده‌ی انقلابی

زندگی همیشه رمان عاشقانه‌ای نیست که انتظارش را داریم. سرانجام‌ها همیشه خوش نیستند؛ رؤیاها تحقق نمی‌یابند؛ دل‌ها می‌شکنند و خوشبختی سخت به دست می‌آید. کتاب جاده‌ی انقلابی نوشته‌ی ریچارد ییتس شما را به دل خانواده‌ای جوان در دهه‌ی 50 آمریکا می‌برد. این اثر با همه‌ی تلخی‌اش مسحورکننده است، زیرا شخصیت‌ها در تقلایی بی‌امان به دنبال کلید زندگی پربارترند. قرار نیست پیدایش کنند، اما معتقدند وجود دارد و برایش می‌جنگند. در این رمان، شخصیت‌ها در دل نومیدی همچنان امید و جسارت رؤیا دیدن دارند.

درباره‌ی کتاب جاده‌ی انقلابی

کتاب جاده‌ی انقلابی (Revolutionary Road) نوشته‌ی ریچارد ییتس (Richard Yates) که در بین 100 رمان برتر انگلیسی‌زبان به انتخاب نیویورک تایمز قرار دارد، داستان زندگی یک زوج جوان آمریکایی در دهه 50 میلادی به نام فرانکلین و آپریل ویلر است. در ظاهر، آن‌ها نماینده‌ی یک زندگی ایدئال طبقه متوسط حومه‌نشین هستند؛ خانه‌ای مرتب، دو فرزند و موقعیتی اجتماعی که از بیرون بی‌نقص به نظر می‌رسد. اما پشت این ظاهر آرام، واقعیت چیز دیگری است.

ریچارد ییتس در مصاحبه‌ای گفته است که این رمان به نوعی کیفرخواست علیه زندگی آمریکایی در دهه‌ی پنجاه است، زیرا در طول این دهه، نوعی میل فراگیر به یک‌دستی و همرنگی در سراسر کشور وجود داشت. در این دهه شاهد چنگ زدن کورکورانه و نومیدانه به امنیت و آسایش، به هر قیمتی بودیم و همین موضوع مورد نقد در این رمان قرار گرفته است.

رابطه‌ی فرانکلین و آپریل پر از کشمکش، ناامیدی و فاصله عاطفی است. هر دو درگیر رؤیایی بزرگ‌تر از آن چیزی هستند که جامعه برایشان تعریف کرده است. آپریل آرزوی زندگی متفاوت و آزادتری دارد و فرانک سعی می‌کند خود را مهم‌تر و موفق‌تر از چیزی که هست نشان دهد.

ریچارد ییتس معتقد است اگر آثارش مضمونی داشته باشند، یک مسئله‌ی ساده است و آن این است که بیشتر انسان‌ها به طور گریزناپذیر تنها هستند و همین، تراژدی آن‌هاست. فرانک و آپریل، با وجود همه‌ی امیدها و رؤیاهای شخصی‌شان، قادر نیستند آن‌ها را به یکدیگر منتقل کنند؛ این ناتوانی در برقراری ارتباط، در شخصیت‌های دیگر کتاب جاده‌ی انقلابی هم دیده می‌شود.

نقد تند ریچارد ییتس از آمریکای دهه‌ی 50

ریچارد ییتس در کتاب جاده‌ی انقلابی با زبانی تند و بی‌رحمانه نشان می‌دهد که چطور رؤیاها، محدودیت‌های اجتماعی و خودفریبی‌های کوچک می‌توانند زندگی مشترک را به سمت سردی و فروپاشی بکشانند. این کتاب، تصویری تلخ اما واقع‌گرایانه از تناقض میان رؤیاهای فردی و واقعیت زندگی روزمره است. رمان جاده‌ی انقلابی یکی از تلخ‌ترین روایت‌هایی است که درباره‌ی فاصله‌ی میان امیدها و رؤیاهای جوانی با واقعیت‌های تلخ بزرگسالی می‌توان خواند.

ریچارد ییتس در این کتاب کاری می‌کند تا با شخصیت‌هایش هم‌دردی کنید چراکه خواننده ناگزیر است با خودش روبه‌رو شود. کتاب جاده‌ی انقلابی شبیه نوعی تمثیل اخلاقی عامیانه است، با این تفاوت که در آن نه خدایی وجود دارد، نه شیطانی و نه راه‌حلی و با این همه، با وجود همه‌ی این تیرگی‌ها، کتاب هیچ شباهتی به فریاد نیهیلیستی پر از خشم و یأس ندارد. چیزی که نجاتش می‌دهد و آن را قابل تحمل می‌کند این است که نویسنده شخصیت‌هایش را محکوم نمی‌کند؛ او حتی خود را از آن‌ها جدا نمی‌کند، همان‌طور که ما را هم از آن‌ها جدا نخواهد کرد.

این رمان آمریکایی فقط افسانه‌ی تاریک رؤیای آمریکایی دهه‌ی پنجاه نیست؛ بلکه افسانه‌ی تلخ رؤیای «خاص بودن» جوانی است، که در بلوغ جای خود را به حسرت فرصت‌های ازدست‌رفته و سازش‌های ناگزیر می‌دهد. به طور کلی، رمان جاده انقلابی یکی از مهم‌ترین رمان‌های آمریکایی درباره‌ی زندگی زناشویی، فشارهای اجتماعی و جست‌وجوی آزادی شخصی است؛ رمانی که هنوز هم بعد از گذشت چندین دهه، برای بسیاری از خوانندگان آشنا و تکان‌دهنده به نظر می‌رسد. این کتاب را انتشارات برج با ترجمه‌ی فرناز حائری منتشر کرده است.

اقتباس سینمایی از کتاب جاده‌ی انقلابی

در سال 2008 فیلمی با همین نام با بازی بازیگرانی مانند لئوناردو دی‌کاپریو و کتی بیتس و همچنین کیت وینسلت ساخته شد که پس از اکران توانست نامزد دریافت سه جایزه‌ی اسکار شود.

جوایز و افتخارات کتاب جاده‌ی انقلابی

• قرارگیری در فهرست نهایی جایزه‌ی کتاب ملی
• یکی از 100 رمان برتر انگلیسی‌زبان به انتخاب نیویورک تایمز از سال 1923 تاکنون

نکوداشت‌های کتاب جاده‌ی انقلابی

• هر جمله در کتاب جاده‌ی انقلابی نشان‌دهنده‌ی بالاترین حد صداقت و مهارت نویسنده است. خواندن این کتاب ما را وادار می‌کند تا با کاستی‌های خود در دنیای مدرن مانند شکست در کار، آموزش، اجتماعی، خانواده یا حتی ازدواج روبه‌رو شویم. (مجله‌ی The New Republic)
• ریچارد ییتس نویسنده‌ای توانمند است. نثر او هم زیبا و امروزی است و هم پر از حساسیت و میان شور و طعنه، تعادلی ظریف دارد. نوشته‌هایش پر از لذت‌های غیرمنتظره است؛ جمله‌های تازه و خلاقانه، بینش‌های ناگهانی، توصیف دقیق احساسات و نگاه بی‌رحمانه اما واقع‌بینانه‌اش به زندگی همگی از جمله مواردی هستند که کتاب او را خواندنی می‌کنند. (مجله‌ی Saturday Review)
• رمانی ماهرانه، طعنه‌آمیز و زیبا که شایسته‌ی آن است تا به یک اثر کلاسیک بدل شود. (ویلیام استایرن، نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی کتاب ملی برای انتخاب سوفی)

کتاب جاده‌ی انقلابی برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌هایی که زندگی واقعی و پیچیدگی‌های آن را نشان می‌دهند، علاقه دارید.
• از رمان‌هایی لذت می‌برید که هم تراژیک‌ هستند و هم زیبا و تأمل‌برانگیز.
• به بررسی روابط خانوادگی، ازدواج و فشارهای اجتماعی دهه 50 آمریکا علاقه دارید.
• می‌خواهید داستانی بخوانید که هم امید و جسارت و هم نومیدی و محدودیت‌های زندگی را به تصویر می‌کشد.

در بخشی از کتاب جاده‌ی انقلابی می‌خوانیم

«ببین، سم، هزار و یه‌جور می‌شه به قضیه نگاه کرد. این‌جوری ببینش. من به یه شغلی احتیاج دارم؛ خب؟ این شغل نباید دستم رو تو پوست گردو بذاره. نه. ببین، کافیه ان‌قدری مایه‌تیله دربیارم که یه سال _ یه سال و خورده‌ای اموراتمون بگذره تا کارها رو راست‌وریس کنم، ولی نمی‌خوام این میون هویتم رو از دست بدم. بنابراین تنها چیزی که نگرانم می‌کنه اینه که یه شغلی گیرم بیاد که جالب باشه. یه کاری لازم دارم که ککم هم براش نگزه. یکی از این اداره‌جات گت‌وگنده و قدیمی که صد ساله موقع خواب هم پول درمی‌آرن، از این شرکت‌ها که مجبورن واسه هر کاری هشت نفر رو استخدام کنن، چون هیچ‌کدومشون قد نوک سوزن هم به اون کار ملال‌انگیزی که قراره بکنن اهمیت نمی‌دن. ببین، می‌خوام برم همچین جایی و بهشون بگم بفرما، می‌تونین بَدَن و لبخند قشنگ دانشجوییم رو هر چند ساعتی توی روز که بخواین داشته باشین ولی عوضش کلی دلار بهم بدین، به شرط اینکه غیر اون کاری به کار هم نداشته باشیم. می‌گیری چی می‌گم؟»

دانشجوی فلسفه گفت: «گمونم. بیا بریم دفتر.» و در آنجا سم عینکش را جابه‌جا کرد و یک دسته کارت را ورق زد و فهرستی از شرکت‌هایی که به درد چنین کاری می‌خوردند تحویلش داد: یک شرکت بزرگ تولیدکننده‌ی مس و برنج، یک تأمین‌کننده‌ی آب و برق و گاز، شرکت عظیمی که انواع و اقسام پاکت کاغذی و مقوایی تولید می‌کرد...

اما به محض اینکه چشم فرنک به ماشین‌آلات اداری ناکس افتاد که به فهرست اضافه شد، فکر کرد اشتباهی پیش آمده. «هی، صبر کن ببینم. این محاله تو این فهرسته باشه.» و شرح مختصری از شغل پدرش داد که دانشجوی فلسفه را حسابی به خنده انداخت.