معرفی و دانلود کتاب جادوی گوبتا
برای دانلود قانونی کتاب جادوی گوبتا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جادوی گوبتا
با نیروی خارقالعادهی زنی جادویی، به انتهای تالار کشیده شده و سرش پر میشود از عطر پیپ او! این شروع کتاب جادوی گوبتا، به قلم محمد حنیف است. کتابی با روایتی متفاوت و جذاب از زنی به نام گوبتا. قدرت پیشگویی، خواندن افکار و سفر در زمان، از جمله تواناییهای عجیب این زن است. راوی به واسطهی دیدار با گوبتا، تواناییهای پیشگویی، دانایی کل و حس وقوف را در خود یافته و به سفری زمانی و مکانی کشانده میشود که سراسر شگفتی و هیجان است.
دربارهی کتاب جادوی گوبتا
محمد حنیف در داستانهای خود سعی دارد سبک رئالیسم جادویی را با عناصر بومی ادبیات معاصر ایران تلفیق کند. این نویسنده در کتاب جادوی گوبتا، اوج تخیلش را در معرض نمایش قرار داده و توانسته است داستانی منسجم، درگیرکننده و هیجانانگیز به رشتهی تحریر دربیاورد. ماجرای داستان از رویارویی راوی، یعنی مردی به اسم فرهان با زنی جادویی به نام گوبتا شروع میشود. گوبتا از همان دیدار اول، فرهان را تحت تأثیر قرار میدهد. فرهان ابتدا نسبت به ادعاهای گوبتا و سفر در زمان، تردید دارد؛ اما به تدریج به یک شاگرد و همسفر برای این زن تبدیل میشود.
گوبتا شخصیتی مرموز و خارقالعاده ساختهی ذهن محمد حنیف است. این زن تواناییهایی فراتر از درک عادی دارد. او میتواند افکار آدمها را بخواند و از اسرار آنها باخبر بشود. گوبتا بهعنوان یک مرشد و راهنما، دست فرهان را میگیرد و او را به سفری در زمان میکشاند. فرهان با سفر به گذشتهی خود، درس مهمی را میآموزد. اینکه اختیار انسان بیشتر از چیزی است که فکر میکند و نمیتوان ناکامیها و شکستها را گردن تقدیر انداخت. بنابراین میتوان گفت که سرنوشت و اختیار، مضمون اصلی کتاب جادوی گوبتا است.
جادوی گوبتا؛ روایتی از اراده، سرنوشت و زمان
در باور گوبتا، اراده و انتخاب انسان، نقش مهمی در رقم زدن سرنوشت ایفا میکند. او به فرهان میآموزد که هرگز نباید از تغییر نگرش انسانها ناامید شد؛ یک ارادهی بزرگ میتواند جلوی یک جنگ بزرگ را بگیرد. داستان کتاب جادوی گوبتا در یک ساختار روایی سیال جریان پیدا میکند که مرزهای زمان و مکان در آن محو است. شیوهی روایت در این کتاب، مدام از روایت اول شخص و ارائهی تجربیات شخصی، به روایت سوم شخص و ورود به ذهن سایر شخصیتها، تغییر مییابد. این جابهجایی راوی، به خواننده اجازه میدهد تا زوایای مختلف داستان را از دیدگاههای متعدد درک کند.
در دل داستان جادوی گوبتا، داستانهای متعددی مانند ماجرای ابوقبر و ابوصبر از هزارویک شب تعریف میشود. این قصه در قصهی جذاب، به غنای مفهومی اثر میافزاید. در مجموع میتوانیم بگوییم که کتاب جادوی گوبتا، با الهام از داستانهای کهن نوشته شده است؛ با زبانی که گاه فلسفی است، گاه عامیانه و گاه به کاوش در عمیقترین پرسشهای انسانی میپردازد. محمد حنیف بر این باور است که حتی در مواجهه با نیروهای بزرگ جبر، جوهرهی اصلی انسانی یعنی اراده، تلاش و امید، میتواند پیروز باشد.
کتاب جادوی گوبتا، به همت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده و در دسترس شما عزیزان قرار گرفته است.
کتاب جادوی گوبتا برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای تخیلی با حال و هوای عرفانی علاقهمند هستید.
- سبک رئالیسم جادویی برای شما جذاب است.
- دنبالکنندهی جدی ادبیات داستانی معاصر هستید.
- محمد حنیف را میشناسید و آثار او برای شما جذاب است.
در بخشی از کتاب جادوی گوبتا میخوانیم
پدیدار شدن پرندگان دریایی، نوید نزدیک شدن کشتی به خشکی را داد. مسافران به عرشه هجوم آوردند و هر یک به روش خود به ابراز شادمانی پرداختند. وقتی ناخدا جایی برای به آب انداختن لنگر پیدا کرد، چند بومی کاملاً برهنه از صخرههای ساحلی پایین آمدند و از همان فاصله با خم کردن سرهایشان به کشتی ادای احترام کردند. خداوند زیبایی را برای این جزیره تمام کرده بود. بخشی از ساحل صخرهای و بخشی شنی - ماسهای و بخشی از جزیره جنگلی و بخشی دیگر کوهستانی بود. نخلهای بلند سربهفلککشیده، صخرههای مرجانی و دریای آبی سیر مرا مبهوت خود کرد و گرسنگی و تشنگی را از یادم برد.
قبطان با اولین قایق به ساحل رسید و با بومیهای برهنه مشغول گفتوگو شد. انتظار هر حادثهٔ تلخی را میکشیدیم، اما علامت داد تا ناخدا دیگر قایقها را به آب بیندازد. خانم یگانه حاضر نشد به ساحل پا بگذارد، خستهبند هم کنار او ماند، اما من و ترابی و صدر با دومین قایق به جزیره رفتیم. اگر کتاب آثارالباقیهٔ ابوریحان بیرونی را نخوانده بودم، فکر میکردم وارد سیارهای دیگر شدهام. مردمانی که هیچ پوششی به تن نداشتند، به جای لباس، انواع گردنبندها و گوشوارهها را به خود آویزان کرده بودند، حیواناتی چون پلنگ را اهلی کرده بودند و از شترمرغ سواری میگرفتند، با وسیلههای سنگی شکار میکردند و گوشت شکارشان را خامخام میخوردند، تفاوت سنگ طلا و سنگ خارا را نمیدانستند و گویی قرنها از تمدن اسکندریه نیز عقب بودند. به همین دلیل، کشتی بزرگ ما را یک الهه میپنداشتند و گروه گروه برای ادای احترام به آن کنار ساحل صخرهای میآمدند. ترابی از آنجا دل نمیکند. دائم در حال دادوستد و افزودن به گنجینهاش بود. ابوقیر و ابوصبر نیز گشتی در جزیره زدند. وقتی برگشتند، ابوقیر گفت: «مردمی که لباس به تن نمیکنند، صباغ میخواهند چه کار؟»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جادوی گوبتا |
نویسنده | محمد حنیف |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 383 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-763-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |