معرفی و دانلود کتاب خاطرات یک تابستان

معرفی کتاب خاطرات یک تابستان

ککلا مگون در کتاب خاطرات یک تابستان ماجرای پسری به نام «کیلب» را روایت می‌کند که همراه برادر بزرگتر خود، «بابی جین»، می‌خواهد ماجراجویی جدید و متفاوتی را در تابستان آغاز کند. این ماجراجویی در ابتدا با ورود همسایه‌ی جدیدی با نام «استایکس» جذاب‌تر می‌شود، اما استایکس با رازهایی که کیلب و بابی از آن بی‌خبرند، ممکن است خیلی زود دردسر درست کند. این کتاب موفق به دریافت جایزه‌ی کتاب بوستون گلوب هورن برای ادبیات داستانی شده است.

درباره‌‌ی کتاب خاطرات یک تابستان

شاید شما هم تجربه‌ی یک تابستان بی‌رمق و کسل‌کننده را داشته باشید؛ یا که روزهای زیادی به سقف خیره شده‌اید، در حالی که نمی‌دانستید با تعطیلات خود چه کنید! اما چه‌ می‌شود اگر یک تابستان معمولی، به عجیب‌ترین و هیجان‌انگیز‌ترین اتفاق زندگیتان تبدیل شود؟ این‌بار ککلا مگون (Kekla Magoon)، در کتاب تحسین‌شده‌ی خود،‌ خاطرات یک تابستان (The season of Styx Malone) برایمان از یک ماجراجویی متفاوت خواهد گفت.

کیلب فرانکلین، همراه خانواده‌اش در شهری آرام و کوچک زندگی می‌کند؛ اما تابستان‌ها در این شهر، بیش از آنچه کیلب انتظارش را داشته باشد، خسته‌کننده و یکنواخت است. کیلب، با پدر و مادرش تفاوت‌های زیادی دارد؛ او برعکس پدرش، ابداً علاقه‌ای به زندگی ساکت و یکنواخت ندارد. کیلب فکر می‌کند زندگی روزهای هیجان‌انگیزتری پیشِ‌رویش قرار داده و آن‌ روز‌ها، دیر یا زود فرا خواهد رسید؛ پس چه وقتی بهتر از تابستان و فصل تعطیلات!

ازاین‌رو، کلیب، پسربچه‌ی داستان خاطرات یک تابستان، به همراه برادر بزرگش بابی جین تصمیم می‌گیرند این‌بار برخلاف همیشه، تابستانی ویژه و متفاوت را سپری کنند، یک ماجراجویی فوق‌العاده در جنگلی نزدیک خانه‌شان. این ماجراجویی وقتی هیجان‌انگیزتر می‌شود که پای استیاکس ملون، یک پسر نوجوان تازه‌وارد، به شهر باز می‌شود. استایکس فرزند‌خوانده‌ی یک خانواده‌ است که به تازگی در نزدیکی محل زندگی کلیب و برادرش ساکن شده‌اند. زندگی استایکس ملون و آنچه پشت سر گذاشته، با زندگی کیلب فرانکلین از زمین تا آسمان تفاوت دارد. استایکس با وجود سن کم، جاهای زیادی را دیده و تجربیات زیادی را پشت سر گذاشته؛ همین موضوع، کیلب و برادرش را ترغیب می‌کند تا استایکس را به ماجراجویی‌های خود راه دهند، اما با ورود استایکس به ماجراجویی، اتفاقات پیچیده‌تری در داستان خاطرات یک تابستان رخ می‌دهد.

استایکس به کیلب و بابی پیشنهاداتی می‌دهد که تا آن‌روز تجربه‌اش نکرده‌اند. اما آیا کیلب و رابی از همه‌ی رازهای این پسر تازه‌وارد خبر دارند؟ آیا ممکن است خطری کیلب و بابی را تهدید کند؟ ککلا مگون نویسنده‌ی کتاب خاطرات یک تابستان، داستان را با جذابیت فراوان‌تری پیش می‌برد. به‌زودی دو برادر متوجه می‌شوند استایکس با آنچه تصور می‌کردند تفاوت‌های زیادی دارد. این ‌موضوع در ابتدا برای کیلب و بابی مثل یک خیانت بزرگ است، اما آن‌ها با جست‌وجوی بیشتر متوجه می‌شوند زندگی استایکس به‌عنوان یک ‌فرزند‌خوانده آن‌چنان هم که فکر می‌کردند آسان نیست. پس همگی این‌بار تلاش می‌کنند تا مسیر ماجراجویی را به سمت بهتری ببرند.

این کتاب اولین‌بار در سال 2018 منتشر شد و نسخه‌ی فارسی آن به همت نشر پرتقال و با ترجمه‌ی غزال وکیلی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

جوایز و افتخارات کتاب خاطرات یک تابستان

• کتاب منتخب CORETTA SCOTT KING در سال 2019
• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب بوستون گلوب هورن برای ادبیات داستانی در سال 2019
• در پنج لیست منتخب سال بهترین مجله‌های ادبی. (ازجمله: NPR, HornBook, Kirkus Reviews, SLJ, Shelf Awareness)

نکوداشت‌های کتاب خاطرات یک تابستان

• دوستی‌های فوق العاده، داستان‌سرایی فوق العاده! (ریتا ویلیامز گارسیا)
• داستانی دل‌انگیز و امیدوارکننده، نامه‌ای همراه با عشق به جوانان سیاه‌پوست. (مجله‌ی ادبی Kirkus)
• گذراندن وقت با شخصیت‌های این داستان تجربه‌ای است که خواننده به‌زودی فراموش نخواهد کرد. (مجله‌ی ادبی هورن بوک)
• نویسنده با ترکیب مضامین خطرپذیری و اعتماد، خیانت و بخشش، رمانی را می‌سازد که واقعاً خنده‌دار و نشاط‌آور است. (هفته‌نامه‌ی ناشران)

کتاب خاطرات یک تابستان برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب جذاب به تمامی نوجوانان عاشق ماجراجویی پیشنهاد می‌شود.

با ککلا مگون بیشتر آشنا شویم

ککلا مگون (متولد 1980) نویسنده‌ی کتاب‌های داستانی و غیر‌داستانی برای نوجوانان است. او در ایالت ایندیانا‌ی آمریکا بزرگ شد و مدرک لیسانس خود را از دانشگاه نورث وسترن گرفت. او همچنین دارای مدرک MFA نویسندگی از کالج هنرهای زیبای ورمونت است. یکی از آرزوهای بزرگ مگون سفر کردن بود، آرزویی که به لطف نوشتن کتاب نوجوانان محقق شد؛ او اکنون به‌واسطه‌ی کتاب‌های خود به سراسر کشور سفر می‌کند و با مخاطبانش به گفت‌وگو می‌نشیند. او تا به امروز توانسته به جوایز مختلفی از جمله دو جایزه‌ی کورتا اسکات کینگ و یک جایزه‌ی NAACP دست پیدا کند و همچنین آثار خود را در فهرست بلند جایزه‌ی کتاب ملی جای دهد. مگون همچنین در حال حاضر عضور هیئت علمی دانشگاه هنرهای زیبای ورمونت است و در شورای نویسندگان برای پروژه‌ی ملی نویسندگی خدمت می‌کند.

در بخشی از کتاب خاطرات یک تابستان می‌خوانیم

روز استقلال آمریکا بود و تأثیر حال‌وهوای چنین روزی روی آدم کم‌ نیست. طبق معمول، با طلوع آفتاب بیدار شدم. طبق معمول، چنان کش‌وقوسی به بدنم دادم که دستم از روی طبقه‌ی بالایی تخت دوطبقه‌مان رسید به سقف. روی تک‌تک عکس‌های آشنا و چسبیده به سقف دست کشیدم: گرند کنیون، کهکشان راه شیری، آبشار ویکتوریا، کوه تیبل. غلت خوردم روی شکمم، از گوشه‌ی طبقه‌ی بالایی تخت دوطبقه‌مان سرم را بردم پایین و رو به بابی‌جین بی‌هوا گفتم: «هیچ هم برام مهم نیست که بابا چی می‌گه. من نمی‌خوام عادی باشم.» گفت: «چی؟»

می‌دانستم بیدار است. چشم‌هایش باز بود و رو به من پلک می‌زد. پتویش را کنار زده و جوراب‌هایش را توی مشتش بالا گرفته بود. حتماً نشنید چی گفتم. «گفتم نمی‌خوام عادی باشم. می‌خوام... یه‌جور دیگه باشم.»

«چه‌جور دیگه‌ای؟»

دوباره غلت زدم و به پشت خوابیدم. «بی‌خیال، مهم نیست.» واقعاً خودم هم منظور خودم را نمی‌دانستم؛ ولی به‌خاطر اتفاقی که دیشب سر شام افتاد، ذهنم درگیر شده بود. بابا بعد از تمام شدن شیفت کارخانه حدود ساعت شش برگشت خانه که مثل همیشه‌اش بود. تلویزیون را روشن کرد و کل خانه پر شد از صدای اخبار اتفاقات خیلی دور که انگار اصلاً واقعی نبودند. گزارشگرها مدام درباره‌ی اقتصاد و سیاست و خبرهای فوریِ همیشگی وراجی می‌کردند. اما هرازگاهی پیش می‌آمد چیزی ببینم که دلم بخواهد دستم را ببرم سمت تلویزیون و واقعاً لمسش کنم. می‌فهمید چی می‌گویم؟ مثلاً بهش نزدیک‌تر شوم یا کمی ‌واقعی‌ترش کنم. مثلاً یک بار ماجرایی درباره‌ی دلفین‌ها بود. و یک بار هم گزارشی از گروهی بچه که سوار بر قایقی دور دنیا می‌گشتند؛ اتفاق‌های خاص. ماجراهایی که هیچ‌وقت توی ساتن اتفاق نمی‌افتند. مشکل اینجا بود که بابا همیشه‌ می‌گفت ما آدم‌هایی عادی هستیم...

فهرست مطالب کتاب

فصل 1: فوق‌  العاده
فصل 2: یک گونی دردسر
فصل 3: پس داده نمی‌شود
فصل 4: ملاقات با استایکس ملون
فصل 5: «مرد همه‌فن‌حریف»
فصل 6: کارِ خانه همراه کوری کورمیر
فصل 7: میانجی‌گری
فصل 8: دادوستد پایاپای بزرگ
فصل 9: ملخ آتشین
فصل 10: شکلات‌ سیگاری
فصل 11: پولنتا
فصل 12: قلک ‌خوکی
فصل 13: دردسر
فصل 14: ورود غیرقانونی
فصل 15: شن
فصل 16: سود و بدهی
فصل 17: جادوی بی‌نهایت استایکس ملون
فصل 18: پیکسی
فصل 19: ماهیگیری... واقعاً؟
فصل 20: پایان خوش
فصل 21: لیموزین
فصل 22: پدرها و پسرها
فصل 23: ایوان‌ها‌ و قول‌وقرارها
فصل 24: اصیل
فصل 25: الگوی رفتاری
فصل 26: رفته
فصل 27: شکوه آتش
فصل 28: حس خوب شب‌نشینی دور آتش
فصل 29: لیسا
فصل 30: رازها
فصل 31: بهترین خانه‌به‌دوش‌ها‌ی غرب میانه
فصل 32: پیچ مرگ
فصل 33: فرار سوسکی
فصل 34: شکاف
فصل 35: مسائل مردانه
فصل 36: مغازه‌ی قطعات ماشین پایک
فصل 37: نقطه‌ی عطف
فصل 38: مجموعه‌ی ‌یادگاری‌
فصل 39: غریبه‌ای در می‌زند
فصل 40: رأس
فصل 41: عملیات: ملخ آتشین
فصل 42: جبران کردن
فصل 43: سازمان
فصل 44: خردوخمیر
فصل 45: شوکه
فصل 46: بوی بیمارستان
فصل 47: سراب
فصل 48: نشانه‌ها
فصل 49: معجزه‌ها؟
فصل 50: راه گریز
فصل 51: مجازات
فصل 52: استایکس و تن سالم
فصل 53: پیشنهاد سخاوتمندانه
فصل 54: یک تابستان فوق‌العاده
درباره‌ی نویسنده