معرفی و دانلود کتاب سال درخت

معرفی کتاب سال درخت

ضحی کاظمی در کتاب سال درخت به سراغ داستان پرفرازونشیب خاندان پورسالاری و نادرخانی رفته است. داستانی که آکنده از غم و شادی، عشق، خرافات، بداقبالی و سوگواری است. راوی این داستان یکی از پسران این خاندان یعنی پیمان است. او که در حادثه‌ای چاقو خورده و مرده، به همراه خواهرش پریسا و برادرش پویا، آخرین نفرات شجره‌نامه‌ی این خانواده، پرده از گذشته‌ی این خاندان بر‌می‌دارند.

درباره‌ی کتاب سال درخت

کتاب سال درخت نوشته‌ی ضحی کاظمی روایتی‌ست از زبان پیمان. او که در اثر حادثه‌ای چاقو خورده و کشته شده است، خطاب به پریسا و پویا، خواهر و برادرش، صحبت می‌کند. نوع روایت داستان پر از پرش زمانی به گذشته، حال و آینده است. پیمان، پویا و پریسا فرزندان علی و زری و آخرین نفرات شجره‌نامه‌ی خانوادگی خودشان هستند. پریسا قرار است به کانادا مهاجرت کند و دراین‌حال بین او و برادرش پویا که مبتلا به سندروم داون است، درگیری‌هایی پیش می‌آید. در پی این مشکلاتِ پریسا، اتفاقاتی رقم می‌خورد که پرده از تاریخچه‌ی این خانواده و گذشته‌ی آن برداشته می‌شود.

ابتدای کتاب با شجره‌نامه‌ای روبه‌رو هستیم که در طول داستان برای فهمیدن راز و رمز و ارتباطات این دو خانواده مفید خواهد بود. با این پیش‌زمینه کتاب را بردارید و وارد گذشته‌ی پر راز و رمز خانواده‌ی پریسا و پویا از زبان پیمان شوید.

کتاب سال درخت مناسب چه کسانی است؟

کتاب سال درخت مناسب کسانی است که می‌خواهند داستانِ ایرانی جذاب و پرکشش با شخصیت‌های زیاد بخوانند. علاوه‌ بر آن اگر دنبال کتابی با شخصیت مبتلا به سندروم داون هستید نیز این کتاب مناسب است.

با ضحی کاظمی بیشتر آشنا شویم

ضحی کاظمی متولد تهران در سال 1361 است. دبستان را در تهران و راهنمایی و دبیرستان خود را در لندن انگلستان گذرانده. در دوره‌ی کارشناسی در رشته‌ی مهندسی مواد و دوره‌ی کارشناسی ارشد در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل‌ کرده است. از سال 87 نویسندگی را به‌طور جدی شروع کرد. جدا از کتاب‌هایی که برای بزرگسالان نوشته است، در ژانر علمی تخیلی و فانتزی نیز برای نوجوانان فعالیت می‌کند. ضحی کاظمی اکنون به عنوان دبیر و عضو هیئت‌مدیره‌ی انجمن صنفی داستان‌نویسان تهران فعالیت دارد. از جمله آثار معروف او می‌توان به کتاب «آغاز فصل سرد» و مجموعه‌ی «آدم نباتی‌ها»، «سال درخت»، «گیتار» و ... اشاره کرد. کتاب سال درخت در سال 1395 توسط کارولین کراسکری به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شد.

در بخشی از کتاب سال درخت می‌خوانیم

پریسا پشت میز آشپزخانه منتظرت نشسته تا بیدار شوی و بروی پیشش. خودش شب تا صبح نخوابیده. فکر و خیال دیدار عجیب دیروزش با آن مرد در بهشت‌زهرا و وحشت خداحافظی امروز، خواب را از چشمش ربوده. چشم‌هایش از زور گریه و بی‌خوابی ورم کرده و به‌زور باز می‌شوند. تو که خواب بودی، وسایل شخصی‌ات را برایت جمع کرده، کمد لباس‌هایت را توی چمدان خالی کرده و خودش کشان‌کشان چمدان را توی صندوق عقب ماشین گذاشته است. یک دست لباس تمیز برایت نگه داشته که امروز بپوشی. صبحانه‌ی مفصلی درست کرده، برای این آخرین وعده‌ی غذایی که با هم خواهید خورد. املت و نان بربری تازه که آقاصفا صبح آورد و دم در تحویل داد. آقاصفا هم امروز اسباب‌کشی می‌کند. وسایلش را جمع کرده برمی‌گردد شهمیرزاد. امیدوار است با پولی که این سال‌ها جمع کرده بتواند مغازه‌ی کوچکی اجاره کند و زندگی‌اش را بگذراند. هر کاری از حمام دادن تو، به نظرش شرافت‌مندانه‌تر است. هرچند این مدت پول خوبی از خانواده‌ی خانی پرشکوه گرفته و خودش هم می‌داند کمک کردن به تو ثواب داشته. با همه‌ی این‌ها برای او هم رفتن و دل کندن از این خانه و خانواده بعد از بیست سال که در غم‌ها و شادی‌های‌تان شریک بوده، سخت و دل‌گیر است.

چشم باز می‌کنی. اتاقت خلوت و خالی است. بلند می‌شوی و یک‌راست به آشپزخانه می‌روی. بدون حرف و زیر نگاه مهربان پریسا صبحانه‌ات را می‌خوری. موقع خوردن هیچ‌وقت جواب کسی را نمی‌دهی. اگر کسی دست روی شانه‌ات بگذارد، مثل گربه از جا می‌پری و پرخاش می‌کنی. تندتند می‌خوری و دهانت را پر می‌کنی. از گوشه‌ی دهانت چای با خورده‌های تخم‌مرغ و گوجه‌ی له‌شده بیرون می‌ریزد.