معرفی و دانلود کتاب صوتی رویابین‌ها

معرفی کتاب صوتی رویابین‌ها

شما را نمی‌دانیم، اما تنها چیزی که می‌تواند فرید، قهرمان کتاب صوتی رویابین‌ها را سر ذوق بیاورد، سروکله‌زدن با سیم و پیچ‌گوشتی است. البته کمتر کسی تصور می‌کند راوی کتاب مهرداد صدقی، بتواند روزی ماشین رویابینی اختراع کند. به‌هرحال، این از آن اختراع‌هایی نیست که از دست هر کسی بربیاید. وقتی‌که مهرداد و همسر روان‌شناسش تصمیم می‌گیرند با این ایده کاروکاسبی تازه‌ای راه بیندازند، ماجرا از این هم شیرین‌تر خواهد شد. خبری دیگر: شما این داستان سراسر خنده را با صدای امیرحسین رستمی می‌شنوید.

درباره‌ی کتاب صوتی رویابین‌ها

بیشتر کاروکاسبی‌ها از یک ایده‌ی نو و خلاقانه متولد می‌شوند؛ البته اگر ایده‌ی کلینیک رویابینی را مقابلتان قرار دهند، بعید است آن را بپذیرید. کتاب صوتی رویابین‌ها نوشته‌ی مهرداد صدقی، داستان‌نویس طناز و خوش‌قلم ایرانی است و با صدای هنرمند خوب کشورمان، امیرحسین رستمی، به گوش علاقه‌مندان ادبیات طنز و داستان‌های علمی و تخیلی می‌رسد.

ماجرای یک اختراع عجیب!

فرید یک مخترع است و این موهبت را از پدرش به ارث برده. او مدت‌هاست که روی ایده‌ی خود برای ساخت یک ماشین رویابین تلاش می‌کند. منظورمان دستگاهی است که بتوان با آن رؤیاهای دیگران را تماشا کرد. می‌دانید که این یعنی نفوذ به عمیق‌ترین نقاط پنهان روان انسان. دلارام، یعنی همسر فرید، نیز در ایده‌های عجیب‌وغریب دست‌کمی از او ندارد. او که یک روان‌شناس است، حسابی از ایده‌ی ماشین خواب‌بینی استقبال می‌کند. به‌هرحال، هر روان‌شناسی برای کمک به مراجع خود نیاز دارد قدری به ضمیر ناخودآگاه او نفوذ کند!

در ادامه‌ی کتاب طنز رویابین‌ها، شاهد وقایعی محیّرالعقول‌تر نیز خواهیم بود. وقتی‌که فرید و همسرش تصمیم به افتتاح کلینیک خود می‌گیرند، احتمالاً هیچ تصوری از چالش‌های این کار ندارند. آخر، چه کسی حاضر می‌شود رؤیا و خواب‌های خود را در اختیار شخص دیگری قرار دهد؟ اصلاً شاید هرکسی به این راحتی‌ها به خواب نرود! در حالی‌که فرید و دلارام به دنبال اولین مشتری کلینیک خود هستند، حوادث غیرمترقبه یکی پس از دیگری از راه می‌رسند.

رمان صوتی رویابین‌ها یک داستان خنده‌دار، لذیذ و دلچسب است برای وقت‌هایی که نیاز به شنیدن ماجرایی بکر و متفاوت دارید. کاوش در ضمیر ناخودآگاه و رؤیاها ظرفیت بسیار خوبی برای ساخت سوژه‌های بازیگوشانه و روایت‌های ماجراجویانه دارد، و مهرداد صدقی نیز به‌خوبی توانسته از این ظرفیت برای پیش بردن ماجرای شلوغ و پرتعقیب‌وگریز خود استفاده کند. در ادامه‌ی ماجرای کلینیک رویابینی، شاهد یک آشوب اساسی میان عالم رؤیا و جهان واقعیت خواهیم بود و این‌جاست که طنز سوررئال و فانتزی ماجرا به اوج خود می‌رسد و شنونده را حسابی درگیر خود می‌کند.

ماشین رویابینی، دردسر می‌آفریند!

اضافه شدن مشکلات مالی و کمبود کارگر در کلینیک، تنها بخشی از دردسرهایی‌ست که قهرمانان داستان صوتی رویابین‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند. اما اوضاع از این پیچیده‌تر نیز خواهد شد، زیرا نیروی جدید و حتی شخصی که فرید و دلارام از او وام می‌گیرند نیز آدم‌های عجیب‌وغریبی از آب درمی‌آیند. اگر تا به این‌جای داستان شگفت‌زده‌تان نکرده، احتمالاً در مرحله‌ی بعد نمی‌توانید در برابر عجایب ماجرای آن مقاومت کنید؛ منظورمان وقتی است که خود نیز مجبور شوید همراه بیماران به دنیای رؤیاهای دیوانه‌وارشان قدم بگذارید. برای این سفر تخیلی و پرخنده آماده هستید؟ دعوت می‌کنیم با این داستان گوش‌نواز همراه شوید.

این کتاب با تلاش نشر صوتی نوین کتاب گویا و همراهی انتشارات کتاب کوچه به دست شما رسیده است.

کتاب صوتی رویابین‌ها برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های خنده‌دار با چاشنی علم و تخیل علاقه دارید.
• به دنبال داستانی ایرانی با یک ایده‌ی بکر و خلاقانه و کم‌تکرار هستید.
• کنجکاوید به دنیای اسرارآمیز رؤیاها و ضمیر ناخودآگاه سفری داشته باشید!

در بخشی از کتاب صوتی رویابین‌ها می‌شنویم

فرید و نامزدش دلارام توی اتاق کنترل داشتند برای آزمایش دستگاهی که فرید طراحی کرده بود با دقت به نمایشگر نگاه می‌کردند. توی اتاق خواب، یعنی اتاقی که آزمایش شونده‌ها باید به خواب می‌رفتند، غلام‌رضا پدر فرید خوابیده بود. بین اتاق خواب و اتاق کنترل عین اتاق‌های بازجویی یک دیواره‌ی شیشه‌ای یک‌طرفه کار شده بود، که از داخل اتاق کنترل اتاق خواب دیده می‌شد اما از سمت مقابل نه. توی اتاق خواب کلی الکترود و سنسور و اسکنر و گیرنده‌های مخصوص کار گذاشته شده بود که بعضی از آن‌ها به سر آقا غلام‌رضا وصل شده بود.

آقا غلامرضا هنوز به خواب عمیق نرفته بود و صفحه‌ی نمایشگر چیز خاصی نشان نمی‌داد. نهایتاً تصاویر مات و مبهم و محوی که مشخص نبود ناشی از سیگنال‌های دریافتی دستگاه است یا حتی پارازیت‌هایی که از جای دیگر می‌آمد. تا تصویر می‌خواست وضوح پیدا کند، آقا غلام‌رضا گویی که چیزی یادش آمده تکانی می‌خورد و با صدای بلند می‌گفت: «فرید تموم نشد؟ مادرت یه لیست خرید بهم داده باید زودتر برم.» فرید میکروفون را روشن کرد و گفت: «بابا جون اگر شما بگیری بخوابی کار ما زودتر انجام میشه. ‌ضمناً بی‌زحمت با اون سیم ور نرید قطع میشه.» «باشه! طبق عادت داشتم چک می‌کردم ببینم این سیم به جایی وصل هست یا نه و به کجا وصله.» آقا غلام‌رضا پدر فرید دو ویژگی خاص داشت. اولاً هم عاشق اختراع و ابتکار بود و اگر وسیله‌ای جدید را می‌دید باید ته‌ و توی آن را در می‌آورد که چکار می‌کند و از آن مهم‌تر چطور کار می‌کند، و باز از آن مهم‌تر این که با آنچه کارهای دیگری هم می‌شود انجام داد و با همین روحیه بسیاری از وسایل خانشان را خراب کرده بود. به همین خاطر فرید به دلارام گفته: «بهت گفته بودم که بابام تا یه جا سیم ببینه گیر میده به کجا وصله و قراره چکار کنه و کلاً عاشق ور رفتن با وسایله. هر وقت کنجکاوی کرد جوابشو نده و سعی کن موضوع رو کلاً عوض کنی.» قبل از اینکه دلارام چیزی بگوید دوباره صدای پدر فرید آمد. «فرید جان حالا نمی‌شد یه نفر دیگه رو می‌آوردی واسه امتحان دستگاهت!؟»

فهرست مطالب کتاب صوتی