معرفی و دانلود کتاب صوتی تیزهوش

معرفی کتاب صوتی تیزهوش

هرمان هسه برنده جایزه نوبل ادبیات در کتاب صوتی تیزهوش، داستان زندگی پسری بااستعداد را به تصویر می‌کشد که از قوانین و چهارچوب‌های سخت‌گیرانه مدرسه‌اش به تنگ آمده و از شیوه آموزش معلمان خود بیزار است. به همین خاطر به دنبال راهی برای رهایی از این سیستم است تا معنای زندگی حقیقی را دریابد.

درباره کتاب صوتی تیزهوش:

هانس گیبن رات از همان دوران کودکی دانش‌آموز با استعدادی بود و زمانی که همه اطرافیانش کشف کردند که او فردی استثنایی و باهوش است، تصمیم گرفتند هانس را به کالج معتبر الهیات پروتستان‌ها بفرستند تا در یک فضای آکادمیک درس بخواند. با گرفتن این بورس تحصیلی و رفتن به آن کالج، او اولین پسری بود که از شهر کوچک خودشان در جنوب آلمان به چنین جایگاهی رسیده بود؛ به همین خاطر فشار روانی فراوانی را تحمل می‌کرد و مدام از سوی والدین و معلم‌هایش تحت فشار قرار می‌گرفت.

هانس مدام درگیر امتحانات بی‌پایان بود و تکالیفش نیز سنگین‌ و سنگین‌تر می‌شد تا جایی که روح و روانش شکننده و آسیب‌پذیر شد و اطرافیانش نیز به جای آنکه به فکر سلامتی و خوشبختی‌اش باشند، تنها نگران موفقیت و تحصیلات او بودند. سرانجام این فشارهای روانی او را روانه خانه کرد و حتی با یک شاعر جوان پرشور دوست شد و به دور از قوانین متعارف به تفریح و گردش پرداخت و تلاش کرد دوباره با رجوع به عشق و طبیعت یک فرد دیگری از خودش بسازد.

هرمان هسه زمانی که در سال 1905 کتاب تیزهوش (Beneath the Wheel) را نوشت، هدفش انتقاد به سیستم آموزشی مدارس آلمان در اواخر قرن نوزده میلادی بود و می‌خواست دیدگاه‌های شخصی عمیق خود را در این باره بیان کند. همچنین عده‌ای از منتقدان میان این اثر و زندگی نویسنده شباهت‌های فراوانی پیدا کرده‌اند و به همین خاطر رمان تیزهوش را نوعی زندگی‌نامه می‌دانند که هسه از تجربیات تلخ نوجوانی خود وام گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب صوتی تیزهوش:

- کتابی درباره برقراری مجدد ارزش‌های ساده زندگی و فرار از دانشگاه‌گرایی. (Sunday Times)
- مطمئنا این اثر شما را به خواندن مطالب بیشتری از هرمان هسه ترغیب می‌کند. (New Statesman)

کتاب صوتی تیزهوش برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به آثار کلاسیک و ادبیات آلمان شنیدن این رمان را از دست ندهند.

هرمان هسه را بیشتر بشناسیم:

یکی از داستان‌نویسان مهم و برجسته آلمانی که برنده جایزه نوبل ادبیات 1946 شده است، هرمان هسه (Hermann Hesse) نام دارد. او در سال 1877 به دنیا آمد اما دوران کودکی سختی را گذراند و به خاطر افسردگی شدید و اقدام به خودکشی مدتی در آسایشگاه کودکان عقب افتاده ذهنی بستری بود. پس از مرخص شدن از آسایشگاه در یک ساعت‌سازی کار کرد و مدتی بعد به نویسندگی روی آورد. همچنین او به خاطر حضور در جنگ جهانی اول و دوم روحیاتی ضد جنگ داشت.

از دیگر ویژگی‌های آشکار هرمان هسه داشتن شخصیتی منزوی و گوشه‌گیر بود که برای شناخت حقیقت و معنای زندگی کمک بسیار زیادی به او کرده بود. همچنین این نویسنده درخشان توجه ویژه‌ای به فلسفه هند داشت که این علاقه در بیشتر آثارش نیز دیده می‌شود.

هرمان هسه در دوران خود یکی از محبوب‌ترین و تاثیرگذارترین نویسندگان آلمانی زبان به شمار می‌رفت. او توانست با نوشتن رمان دمیان، تاثیری جدی بر نسلی بگذارد که پس از جنگ به خانه بازگشته بودند و یا رمان بازی مهره شیشه‌ای نیز توانست روحیه‌ای جدید به ملت شکست خورده آلمان پس از جنگ جهانی دوم بدهد.

سرانجام هسه در سال‎های پایانی عمر خود به بحران عمیق روحی و روانی دچار شد و در سال 1962 دار فانی را وداع گفت. پس از مرگ هسه، او همچنان در آمریکا شناخته شده نبود اما پس از آنکه روزنامه نیویورک تایمز درباره این نویسنده نوشت، رمان‌هایش نیز طرفداران زیادی پیدا کرد؛ تا حدی که کتاب‌هایی نظیر سیذارتا و سفر به شرق در میان جنبش ضدفرهنگ هیپی‌ها در دهه 1960 به محبوبیت فراوانی رسید.

کتاب‌های این نویسنده آلمانی به بیش از 50 زبان زنده دنیا ترجمه شده که برخی از آن‌ها عبارتند از: «دمیان، بازی مهره شیشه‌ای، سفر به شرق، نارسیس و گولدموند، روزالده و ...»

جوایز و افتخارات هرمان هسه:

- جایزه گوته (1946)
- جایزه نوبل ادبی (1946)
- جایزه ادبی ویلهلم رابه (1950)
- جایزه صلح انجمن کتاب‌فروشان آلمان (1955)

در بخشی از کتاب صوتی تیزهوش می‌شنویم:

غالبا پیش می‌آمد که کالج در طی دوره چهار ساله، یک یا چند تن از شاگردان را به دلایل مختلف از دست می‌داد. گاهی محصلی فوت می‌کرد که مراسم تدفینش در همانجا با خواندن سرود انجام می‌گرفت یا جسدش را به همراهی دوستانش به زادگاه متوفی می‎فرستادند. گاهی هم یکی فرار می‌کرد یا به سبب خطایی زشت اخراج می‌شد. موارد نادری هم پیش می‌آمد که مسائلی از این نوع را به اوج می‌رساند و آن زمانی بود که یک پسر بیچاره و مستاصل برای مشکلات جوانی‌اش راه‌حلی سریع‌تر از خودکشی با گلوله یا انداختن خودش به رودخانه نمی‌یافت.

تقدیر چنین بود که کالج پسرانی را از دست می‌داد به سن و سال هانس گیبنرات؛ عجیب آنکه همه از گروه هلاس. در میان اعضای جدید پسری مو بور و متواضع بود به نام هنگیرگر که او را هندو صدا می‌زدند.

فهرست مطالب کتاب صوتی