معرفی و دانلود کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد

معرفی کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد

کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد نوشته‌ی جان اف. لاو، روایتی از پشت پرده‌ی یکی از موفق‌ترین و شناخته‌شده‌ترین کسب‌وکارهای دنیاست. نویسنده در این کتاب با مصاحبه با صدها نفر از کارکنان این شرکت، رمز و رازهای پنهان این برند را آشکار کرده است.

درباره‌ی کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد

زمانی که نام آمریکا می‌آید، چند تصویر و لوگو در ذهنمان نقش می‌بندد که بی‌شک یکی از این لوگوها، تصویر حرف M با نمایی طلایی است. این لوگو که متعلق به فست‌فود زنجیره‌ای مک دونالد آمریکاست، از چنان شهرتی برخوردار است که کمتر کسی آن را نمی‌شناسد. تنها بیش از 13هزار شعبه از این فست‌فود در خود آمریکا وجود دارد و این بدین معناست که در هر گوشه‌ای از کشور که باشید، احتمالاً فاصله‌ی چندانی با یکی از شعبه‌های مک‌ دونالد نخواهید داشت. مک دونالد حالا نه فقط در آمریکا، بلکه در تمام جهان شعبه‌هایی برای برندش افتتاح کرده است.

داستان واقعی پشت برند مک‌دونالد

گرچه مک دونالد در آمریکا طرفداران و مخالفین خاص خودش را دارد، اما جان اف. لاو (John F. Love) در کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد ( McDonald's: Behind The Arches) تلاش کرده تا حقیقتی ورای این طرفداری‌ها یا انتقادها نشان دهد. او در این کتاب توضیح می‌دهد که چطور مک دونالد به یکی از غول‌های دنیای کسب‌وکار تبدیل شد و با خلاقیت و نوآوری در زمینه‌ی تبلیغات، به یکی از پیشگامان و جریان‌سازان مارکتینگ در آمریکا بدل شد. گسترش شعبات و اندازه‌ی بیزینس مک دونالد در آمریکا به حدی چشمگیر بود که آن‌ها شبکه‌ی گسترده‌ای از نیروی انسانی را به استخدام خود در آوردند و حتی اعلام کردند که برای استخدام نیرو، از افراد سالخورده یا دارای معلولیت نیز استفاده خواهند کرد.

اما این تمام داستان مک دونالد نبود؛ تا سال‌ها موسسین و روسای این شرکت، از هر گونه مصاحبه با رسانه‌ها خودداری می‌کردند. فعالین حوزه‌ی محیط زیست انتقادات شدیدی را به این کسب‌وکار زنجیره‌ای وارد می‌کردند که با انتخاب مواد مضر در بسته‌بندی‌هایشان که تجزیه‌پذیر نیز نیستند،‌ در حال آسیب زدن گسترده به محیط زیست هستند. از طرفی با وجود محبوبیت بالای این برند، بسیاری از مردم اعتقاد داشتند که ارزش غذایی محصولات این برند بسیار پایین است و به سلامت مصرف‌کنندگانش آسیب می‌زند. جمله‌ی معروفی وجود دارد که می‌گوید «اگر برگرهایی که مک دونالد فروخته را روی هم بچینید، فاصله‌ی زمین تا ماه را طی می‌کنند». مک دونالد خرید را به اندازه‌ای آسان کرده که مردم حتی نیازی نیست از ماشین‌هایشان پیاده شوند و سفارششان را همانجا در خودرو تحویل می‌گیرند. این آسانی در خرید که فروش مک دونالد را به شدت بالا برده، باعث شده تا سلیقه‌ی مردم در نوع غذا و خریدشان تغییر کند و بر فرهنگ مصرف‌گرایی آمریکایی بیفزاید.

جان اف. لاو در کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد با افراد زیادی از رده‌های مختلف شغلی در این شرکت مصاحبه کرده و روایت هر کدام را در رابطه با این شرکت نوشته تا تصویری از فرهنگ سازمانی یکی از غول‌های کسب‌وکار در آمریکا ارائه دهد. در این تصویر نقاط تاریک این برند مشهور در کنار قصه‌ی مسیری که برای موفقیت طی کرده در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات نسل نواندیش است. این کتاب را با ترجمه‌ی شیدا فروغی و روایت نازیما حسینی در اختیار دارید.

نکوداشت‌های کتاب در پس کمان‌های رستوران مک دونالد

• جان اف. لاو با نگاهی تیزبین به تاریخ مک‌دونالد، ناگفته‌های این امپراتوری بزرگ همبرگر را بررسی می‌کند و برداشتی تازه و کامل از آن ارائه می‌دهد. (پابلیشرز ویکلی)
• این کتاب یکی از نخستین موفقیت‌ها در کارآفرینی را ترسیم می‌کند؛ داستان کسب‌وکاری که مسیر رشد و توسعه‌ی آن همچنان با قدرت ادامه دارد و تأثیر قابل توجهی بر صنعت خود گذاشته است. (پادکست Inside Flap)
• کتاب در پس کمان‌های رستوران مک دونالد تنها داستان ری کروک، بنیان‌گذار مک‌دونالد را روایت نمی‌کند، بلکه نقش سرمایه‌گذاران، تأمین‌کنندگان و کارکنان جزء را نیز در موفقیت این برند مطرح برجسته می‌کند. همچنین، استراتژی‌های مالی برنامه‌ریزی‌شده که در رشد مک‌دونالد نقش داشتند، در کنار تعهد شرکت به حفظ کیفیت و استانداردهای بهداشتی، به‌طور جامع در این اثر بررسی شده‌اند. (لایبرری ژورنال)

کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب شنیدنی را به تمام کارآفرینان و صاحبین کسب‌وکار پیشنهاد می‌کنیم تا با داستان موفقیت یکی از سرشناس‌ترین برندهای جهانی آشنا شوند.

در بخشی از کتاب صوتی در پس کمان‌های رستوران مک دونالد می‌شنویم

اگرچه ری کراک نابغه‌ی مدیریت بود، این استعدادش عمدتاً نادیده گرفته می‌شود. شاید به‌دلیل اینکه قضاوت‌های مستبدانه و تندمزاجی‌های او بر تیزهوشی مدیریتی‌اش سایه می‌انداخت، کمتر به نبوغش توجه می‌شود. کراک مردی بسیار احساساتی بود و درمورد شیوه‌ی انجام کارها و نحوه‌ی رفتار افراد، عقاید قدرتمندی داشت. او فردی با ارزش‌های انعطاف‌ناپذیر دنیای قدیم بود. قضاوت‌های او درخصوص مسائل و مردم، بسیار شفاف و تفکیک‌شده بودند. اما از طرفی نیز قدردان استعدادهایی بود که برای بالا بردن سطح شرکت مک‌دونالد تلاش می‌کردند. او درحالی‌که اولین گروه از مدیران شرکتش را جمع و انتخاب می‌کرد، برای رسیدن به مقصودش روی خواسته‌ها و ناخواسته‌های قلبی‌اش پا گذاشت و به افراد به‌علت مهارت‌هایشان ترفیع داد. حتی هنگامی‌که عادت‌های شخصی آن‌ها او را به بن‌بست می‌رساندند، باز راه‌هایی برای فرونشاندن خشمش می‌یافت تا افراد بااستعداد را در چنگال خود نگه دارد.

در یک کلام، کراک برای دست‌یابی به جایگاه بالاترین مدیریت شرکت امریکایی، یکی از متنوع‌ترین مجموعه‌ی افراد را گرد هم آورد و با آن‌ها مدارا کرد. حتی امروزه مداومت بر استخدام مدیران بسیار منحصربه‌فرد، جزئی از نماد شرکت مک‌دونالد است. چیزی که یکپارچگی عملیات افسانه‌ای و مشهور این شرکت زنجیره‌ای تقریباً آن را به‌طور کامل پنهان کرده است. ادوارد اشمیت، نایب‌رئیس بازنشسته‌ی مک‌دونالد، می‌گوید: «نبوغ ری کراک موجب شده بود تا افراد بااستعدادی را که برای موفقیت شرکت ضروری بودند، دور خود جمع کند. هرچند که شخصیتشان با خود کراک در تضاد بود و اگر تنها یک مورد اساسی وجود داشته باشد که مک‌دونالد را به موفقیت برساند، آن‌هم سیاست مدیریتی ری است که تمام مجموعه را دربرگرفته است.»

کراک نه‌تنها افرادی را استخدام می‌کرد که شخصیت‌های مختلف داشتند، بلکه به آن‌ها آزادی عمل زیادی نیز می‌داد. برخلاف باور عمومی، کراک شرکت مک‌دونالد را یک‌تنه اداره نمی‌کرد، بلکه در مقایسه با اکثر بنیان‌گذاران شرکت‌ها که در کارشان بسیار قاطعیت دارند، او بیشتر مسئولیت و قدرت را به مدیرانش محول می‌کرد.

اما حتی کسانی که از نزدیک با شرکت مک‌دونالد آشنایی دارند، ازجمله افرادی که هم‌اکنون نیز برای این شرکت کار می‌کنند، کراک را به‌عنوان دیکتاتوری خوش‌قلب توصیف می‌کنند. البته این توصیف تا حدودی قابل‌درک است، چراکه او در بسیاری از موارد وجهه‌ای از یک حاکم مطلق را به نمایش می‌گذاشت و از طرفی نیز درخصوص رفتارهای فردی نمی‌توان منکر نظرات بسیار مقتدرانه‌ی او بود. البته تعداد این نظرات هم کم نبود و اغلب با رفتاری تهاجمی به آن‌ها تذکر می‌داد. او از انجام چندین خطای کوچک رفتاری، ازجمله جویدن آدامس بادکنکی، خواندن مجلات طنز و پوشیدن جوراب سفید، شدیداً متنفر بود. او دوست نداشت افرادش را با ظاهری ژولیده و پریشان یا ناخن‌های جویده و حتی کثیف، لباس‌های چروک یا موی شانه‌نکرده ببیند. خواسته‌ی او این بود که در پایان روز کاری، میزها را تمیز و دستگاه تایپ را روکش‌شده ببیند و حتی از کارمندانش می‌خواست تا خودروهایشان را پاکیزه نگه دارند.

فهرست مطالب کتاب صوتی