معرفی و دانلود کتاب صوتی نگهبان

معرفی کتاب صوتی نگهبان

حکایت طردشدگی و دورافتادگی؛ این احتمالا بهترین عبارت برای توصیف کتاب صوتی نگهبان اثر پیمان اسماعیلی است. در این رمان با زندگی شخصیتی به نام سیامک آشنا می‌شوید که در جستجوی یافتن کار از پایتخت خارج می‌شود، بی‌آنکه بداند روزهایی تیره و سرد انتظار او را می‌کشد...

درباره کتاب صوتی نگهبان:

کتاب نگهبان رمانی خاص و متفاوت از پیمان اسماعیلی، نویسنده‌ی موفق و خوشنام معاصر است؛ اثری که با فضاسازی سرد و به غایت یأس‌آلود خود، تا مدت‌ها ذهن مخاطبینش را درگیر خواهد کرد. اسماعیلی در این کار، تا حدودی متفاوت با دیگر نوشته‌هایش ظاهر شده است، و حتی اغراق نیست اگر این اثر را بهترین داستان او بخوانیم.

این کتاب ماجرای زندگی فردی به نام سیامک است که تهران را به مقصد جنوب ترک می‌کند؛ قصد او از این سفر ظاهرا یافتن شغل است، اما مسئله به راستی عمیق‌تر از این‌ حرف‌هاست. سفر سیامک در واقع استعاره‌ای از تغییرات بنیادین در درون اوست؛ او همچنین، از گذشته‌ی تلخ و جنایتی نابخشودنی که مرتکب شده می‌گریزد. سیامک پس از این سفر به انسانی، (یا شاید بهتر این است که بگوییم به موجودی) دیگر بدل می‌شود. او بنا به دلایلی به جای جنوب کشور، به سوی سرزمین‌های کوهستانی در غرب تغییر مسیر می‌دهد؛ زندگی در سرمای کوه و دشت، آمیختگی با رمز و راز کشف‌ناشدنیِ طبیعت که خود را در زوزه‌ی گرگ‌ها و سگ‌ها می‌نمایاند، تحمل نگاه‌های غریبه‌ی پرسشگر و... همه و همه از سیامک موجودی غریب و وهمناک می‌سازد.

اما این تمام ماجرا نیست؛ چرا که گویی هر لحظه از زندگی سیامک آبستن حوادثی پیشبینی‌ناپذیر است...

کتاب صوتی نگهبان مناسب چه کسانی است؟

گوش سپردن به این اثر را به تمام طرفداران داستان فارسی معاصر توصیه می‌کنیم.

با پیمان اسماعیلی بیشتر آشنا شویم:

وی به سال 1356 در شهر تهران متولد شد. در دانشگاه مهندسی برق خواند، و در زمینه نقد و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت‌هایی داشت که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به مصاحبه‌هایش با نویسندگانی چون پل استر و کورت ونه‌گات اشاره کرد. «جیب‌های بارانی‌ات را بگرد»، «برف و سمفونی ابری»، و «همین امشب برگردیم»، عنوان سه کتاب داستانی او هستند. وی همچنین برنده‌ی جوایز معتبری نیز شده است، که در ذیل برخی از آن‌ها را با هم مرور خواهیم کرد.

جوایز و افتخارات پیمان اسماعیلی:

- جایزه روزی روزگاری در سال ۱۳۸۸ برای مجموعه داستان برف و سمفونی ابری
- نامزد مرحله نهایی هفتمین دوره جایزه ادبی هفت اقلیم برای کتاب همین امشب برگردیم
- برگزیده نظرسنجی مجله تجربه در سال ۱۳۹۵ برای کتاب همین امشب برگردیم
- برگزیده سومین دوره جایزه ادبی اصفهان برای داستان مرض حیوان
- تقدیر شده در چهارمین دوره جایزه ادبی اصفهان برای مجموعه داستان جیبهای بارانی ات را بگرد

در بخشی از کتاب صوتی نگهبان می‌شنویم:

وقتی از پشت پلاستیک شفاف پنجره، به شبح آبی رنگ بیرون نگاه می‌کند، دلش برای روشنک تنگ می‌شود. هوس بوی موهایش را می‌کند. هوس خنده‌اش را وقتی بعد از چند ماه باز رفته بود سراغش و ایستاده بود زیر ردیف شمشادهای خیابان. جلوی خانه‌ی روشنک. دو شب قبلش روشنک زنگ زده بود. بعد از چهار ماه. از عطا گفته بود. گفته بود عطا مثل سیامک نیست. هیچ‌وقت غیب نمی‌شود. فرار نمی‌کند. گفته بود حالا خوشحال است که سیامک گذاشته و رفته. سیامک فقط گوش کرده بود و روشنک گوشی را کوبیده بود روی تلفن. ممکن بود خانه نباشد، یا باشد و در را باز نکند. که کرده بود. ساکت پالتو سیامک را از دستش گرفته بود و سیامک پرسیده بود: «بخاری روشن نیست؟» سردش بود. مثل حالا. کمی می‌لرزید. روشنک پرسیده بود: «چرا آمدی اینجا...؟»

فهرست مطالب کتاب صوتی