معرفی و دانلود کتاب صوتی هیروشیما

معرفی کتاب صوتی هیروشیما

کتاب صوتی هیروشیما اثری از جان هرسی، روزنامه‌نگار امریکایی و برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر است. هرسی در این مستند تاریخیِ تحسین‌شده و تأثیرگذار، داستان شش بازمانده از اولین تجربه‌ی بشر از مواجهه با بمب اتمی را بازگو می‌کند. هیروشیما یکی از اولین نمونه‌های روزنامه‌نگاری جدید است که در آن تکنیک‌های داستان‌گویی هم‌زمان با گزارش‌های غیرداستانی به کار گرفته شده‌اند. این اثر به‌دلیل استقبال گسترده، پس از انتشار در سال 1946، بارها و بارها تجدید چاپ شده است.

درباره‌ی کتاب صوتی هیروشیما

روز ششم اوت سال 1945 است. ساعت اندکی از هشت و پانزده دقیقه گذشته است. همین چند دقیقه‌ی پیش، نور خیره‌کننده‌ای برای چند ثانیه تمام شهر هیروشیما را فراگرفت و خبر از آغاز عصر اتم داد؛ عصری که نشان می‌داد بشر هنوز درس‌های خود را از آن‌همه جنگ و کشتار و نابودی نگرفته و قرار هم نیست که به این زودی متنبه و آگاه شود؛ عصری که سایه‌ی وحشت و رعبِ وقوع دوباره‌ی رویدادهای آن، هنوز جهان را ترک نگفته است.

جان هرسی (John Hersey) در کتاب صوتی هیروشیما (Hiroshima) با نثری روان و گیرا و صراحتی کم‌نظیر، از پیامدهای هولناک آزمودنِ اولین بمب اتمی گفته است: هیروشیما از شدت بهتِ عظمت فاجعه‌ای که رخ داده، در سکوت فرو رفته است. خیابان‌ها با خانه‌هایی درحال‌سوختن و اجساد مسدود شده‌اند، مردم درمانده و پریشان‌اند و حدس می‌زنند هدف یک بمباران ساده قرار گرفته‌اند. کره‌ی چشم یکی ذوب شده، لباس بر گوشت و پوست دیگری جذب شده و صدای فریاد زخمی‌ها از زیر آوارها شنیده می‌شود که با همان ادب و تواضع ژاپنی خود فریاد می‌کشند: «اگر ممکن است کمک کنید.» همگی حیرت‌زده با چهره‌هایی خالی از احساس و مردمک‌های چشم‌هایی که از شوک حادثه، گشادتر شده‌اند به یکدیگر نگاه می‌کنند و نمی‌دانند اولین قربانیانِ استهزاآمیزترین ساخته‌ی دست بشر قرار گرفته‌اند چرا که چه تناقضی تمسخرآمیزتر از پروژه‌ی منهتن، که دانشمندانِ آن امیدوار بودند هرگز از یافته‌هایشان بمبی ساخته نشود یا اگر شد، هیچ‌گاه مورد استفاده قرار نگیرد. اکنون بشر مانده‌ است و لکه‌ای سیاه و محوناشدنی بر تاریخ.

جان هرسی در کتاب صوتی هیروشیما زندگی شش نفر از ساکنان هیروشیما را پس از بمباران اتمی روایت می‌کند. این شش نفر هر کدام پیشه و زندگی متفاوتی از یکدیگر داشتند: یک کارمند، یک فیزیک‌دان، یک کشیش کاتولیک، یک جراح جوان، یک خیاط بیوه و یک متدیست. جان هرسی زندگی روزانه و معمولی آنان را چند لحظه پیش از انفجار و اندک زمانی پس از آن شرح می‌دهد؛ اینکه تا ثانیه‌هایی قبل از این فاجعه، به چه کاری مشغول بودند و پس از آن، چگونه نجات یافتند و چگونه سرنوشتِ آنان از پسِ این رویداد بزرگ دگرگون شد.

کتاب صوتی هیروشیما از جنبه‌های متفاوتی اثری ارزشمند و ماندگار محسوب می‌شود. یکی از ویژگی‌هایی که این کتاب را منحصربه‌فرد ساخته، سبک نوین روزنامه‌نگاری آن است. پس از گذشت حدود نه ماه از بمباران، جان هرسی عازم ژاپن شد تا گزارشی از بازماندگانِ آن برای مردم دنیا تهیه کند. مقرر بود در ابتدا حاصل پژوهش‌های گسترده‌ی او در بخش‌هایی جداگانه در نشریه‌ی نیویورکر به انتشار برسد اما در نهایت تصمیم بر آن شد تا یکی از شماره‌های مجله انحصاراً به این گزارش طولانی اختصاص پیدا کند و تمام روایت، یک‌جا بیان شود. اندکی بعد گزارش به‌شکل کتاب منتشر شد و بلافاصله به یکی از پرفروش‌ترین آثار مربوط به جنگ‌ جهانی دوم تبدیل شد. ویژگی دیگری که هیروشیما را از آثاری از این دست متمایز می‌کند، این است که شاید بتوان کتاب را علاوه بر گزارشی پژوهشی، روایتی تاریخی نیز دانست؛ روایتی از تاریخ درباره‌ی تاریخ که در آن نه‌تنها از زندگی و سرگذشت افراد مطلع می‌شویم بلکه به مستنداتی تاریخی دسترسی داریم که مهر تأییدی بر سیر تجربیات زیسته‌ی آنان می‌گذارد و در این اثر به‌طور ویژه، به خلق فضایی منتهی شده‌اند که مخاطب را درست در مرکز فاجعه‌ی بمباران اتمی قرار می‌دهد و او را به درنگ در تاریخ بشر ترغیب می‌کند.

کتاب صوتی هیروشیما را به همت رادیو گوشه در همکاری با نشر چشمه، با ترجمه‌ی دقیق و روان محمود قلی‌پور و صدای گرم مسعود کرامتی می‌شنوید.

درباره‌ی مجموعه‌ی در واقع... مشاهدات

در واقع... مشاهدات عنوان مجموعه‌ای از کتاب‌هاست که توسط نشر چشمه به انتشار می‌رسد. کتاب‌های این مجموعه اغلب روایتی مستند و تاریخی را در بر دارند و به‌نوعی رویدادنامه به شمار می‌روند. «خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر»، «در کمال خونسردی»، «سینما جهنم»، «ملک گرسنه» و «سگ سفید» از جمله آثاری هستند که تاکنون از این مجموعه به انتشار رسیده‌اند.

نکوداشت‌های کتاب هیروشیما

• مطالبِ کتاب هیروشیما به بخشی ماندگار از تفکراتِ ما درباره‌ی جنگ جهانی تبدیل شده است. (Roger Angell)
• مطالعه‌ی این کتاب برای هر کسی در دنیا که تواناییِ خواندن دارد، ضروری است. (Saturday Review of Literature)
• کتاب هیروشیما یکی از آثار کلاسیک در حوزه‌ی کتاب‌های تاریخی به شمار می‌رود. (The New Republic)
• هر توصیفی از این کتاب، تقلیل آن به چکیده‌ای ناکافی و ناتمام است و هر چه در شرحِ آن گفته شود، باز هم نمی‌تواند حق مطلب را درباره‌اش بیان کند. هیروشیما کتابی اثرگذار است که به شکلی فراموش‌نشدنی، داستانی را برای بازیابی انسانیت بازگو کرده است. (The New York Times)
• روایات کتاب هیروشیما از زاویه‌ی دید قربانیان بمب اتمی بیان شده است؛ نگاهی که درست در تقابل و تضاد با روایت نقل شده درباره‌ی اوپنهایمر قرار دارد. (GQ Magazine)

کتاب صوتی هیروشیما برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی هیروشیما برای تمامی علاقه‌مندان به تاریخِ جهان به‌ویژه رویدادهای مربوط به جنگ جهانی دوم تجربه‌ای بسیار متفاوت و جالب خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی هیروشیما می‌شنویم

تا سرشب ده‌هزار قربنی انفجار به بیمارستان صلیب سرخ سرازیر شده بودند و دکتر ساساکی خسته‌وکوفته، بی‌هدف و مات‌ومبهوت توی راهروهای متعفن بالاوپایین می‌رفت؛ با باند و مایع ضدعفونی مرکورکروم توی دستش. هنوز عینک همان پرستار زخمی به چشمش بود و سعی می‌کرد به زخم‌های کاری‌تر رسیدگی کند. بقیه‌ی دکترها فقط روی سوختگی‌های عمیق محلول نمکی می‌ریختند؛ جز این کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. بعد از تاریکی هوا، دکترها در نور آتشی که شهر را فراگرفته بود و زیر نور شمع‌هایی که ده پرستار باقی‌مانده برای‌شان نگه می‌داشتند، کار می‌کردند. دکتر ساساکی کل روز به بیرون بیمارستان نگاه هم نکرده بود. وضع آن‌ تو به‌قدری وخیم بود که به فکرش هم نرسیده بود بپرسد پشتِ درِ بیمارستان چه خبر است. سقف و دیوار فروریخته بود. همه‌جا پوشیده از گچ و گردوغبار و خون و استفراغ بود.

بیمارها دسته‌دسته می‌مردند و کسی نبود جنازه‌ها را از زمین بردارد. بعضی از کارکنان بیمارستان بین بیمارها بیسکویت و توپک برنج پخش می‌کردند، اما بوی خانه‌هایی که داشت می‌سوخت به‌حدی شدید بود که گرسنگی از یاد بیش‌تر مردم رفته بود. ساعت سه‌ی صبح روز بعد، بعد از نوزده ساعت کار هولناک، دکتر ساساکی نمی‌توانست حتی یک زخم دیگر پانسمان کند. او و تعدادی از کارکنان بیمارستان جان‌به‌دربرده حصیر برداشتند و از ساختمان خارج شدند، هزاران بیمار و صدها جسد محوطه و ورودی را پر کرده بودند، و با عجله به پشت ساختمان رفتند و در خفا مخفیانه دراز کشیدند تا چرتی بزنند. ولی هنوز یک ساعت نگذشته بود که زخمی‌ها پیدای‌شان کردند و دورشان حلقه زدند و به‌شکایت گفتند: «دکتر! کمک‌مان کنید. چه‌طور می‌توانید بخوابید؟» دکتر ساساکی بلند شد و برگشت سر کار.

فهرست مطالب کتاب صوتی