معرفی و دانلود کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

عکس جلد کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک
قیمت:
۴۸۰۰۰ ۳۳,۶۰۰ تومان ۳۰%
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک داستانی جذاب و شنیدنی از زویا پیرزاد، مترجم و نویسنده‌ی معاصر ایرانی است. پیرزاد در سه بخشِ این کتاب، با زبانی شیوا و صمیمانه، زندگی مردی را در سه برهه‌ی متفاوتِ کودکی، میانسالی و کهنسالی به تصویر کشیده است. سه داستان این اثر در عین پیوستگی به یکدیگر، هر یک ماجرایی مستقل را روایت می‌کنند که می‌توان آن‌ها را به‌عنوان یک داستان کوتاه در نظر گرفت.

درباره‌ی کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

زویا پیرزاد (Zoya Pirzad) در کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک (A Day Before Easter) راوی زندگی مردی ارمنی به نام ادموند است. او در هر یک از بخش‌های این کتاب، برشی از دوران متفاوتِ زندگی او را ترسیم کرده است. در بخش اول (هسته‌های آلبالو)، با ادموندی کم‌سن‌وسال و ماجراهای دوران کودکی‌اش مواجه می‌شویم. در بخش دوم (گوش‌ماهی‌ها)، ادموند را می‌بینیم که ازدواج کرده و در گیرودار چالش‌هایی که با آلنوش، دخترش، دارد، گرفتار شده است و در قسمتِ پایانیِ کتاب (بنفشه‌های سفید)، در پی درگذشت همسر و مهاجرت دخترش، ادموند را می‌بینیم که به‌تنهایی زندگی می‌کند. ادموند در طول زندگی پر فراز و نشیب خود، ناگزیر به گرفتن تصمیمات دشوار است و تنها گذشت زمان است که درستی یا نادرستی تصمیم‌های او را به وی می‌نمایاند. او در میان سنت و مدرنیته، تعصب و آزادگی، وابستگی و رهایی در نوسان است و در جدالی تمام‌نشدنی، هر بار به‌ناچار به سمت و سویی متفاوت از دو سر این طیف‌ها متمایل می‌شود. پیرزاد در این کتاب صوتی، چهره‌ای متفاوت از ادموند را در گذر زمان به ما می‌نمایاند؛ چهره‌ای که گویا لنز دوربین عکاسیِ پیرزاد، تنها می‌تواند لحظه‌هایی بریده‌بریده و کوتاه از یک روز پیش از عید پاک را از او ثبت کند.

معرفی و دانلود کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

زویا پیرزاد از برجسته‌ترین نویسندگانِ زن ایران است. او فعالیت‌های ادبی خود را با ترجمه‌ی کتاب و نوشتن داستان‌های کوتاه برای نشریات آغاز کرد. از جمله آثار ترجمه‌شده توسط او می‌توان به «آوای جهیدن غوک»، «آلیس در سرزمین عجایب» و هایکوهای شعرای آسیایی اشاره کرد. پس از آن رفته‌رفته به داستان‌نویسی روی آورد و رمان‌هایی جذاب با روایاتی دلنشین به چاپ رساند و پس از اندک‌زمانی، جای خود را میان خیل مخاطبان داستان‌های معاصر فارسی باز کرد. از جمله داستان‌های پراقبال او می‌توان کتاب‌های «من چراغ‌ها را خاموش می‌کنم»، «طعم گس خرمالو» و کتاب حاضر را نام برد. یک روز مانده به عید پاک نخستین‌بار در سال 1377 منتشر شده و تاکنون به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی، فرانسوی، ارمنی و گرجی ترجمه شده است.

عید پاک در تقویم مسیحیت، یکشنبه‌ای در ماه مارس یا آوریل است که برخلاف اغلب اعیاد و مراسم‌ها، زمان خاصی ندارد و هر سال بین تاریخ‌های بیست‌ودوم مارس (دوم فروردین) تا بیست‌وپنجم آوریل (پنجم اردیبهشت) متغیر است. مسیحیان بر این باورند که روز عید پاک، هنگامه‌ی رستاخیز مسیح است و در این روز، عیسی مسیح پس از مصلوب شدن، دوباره به زندگی بازگشته است. محاسبه‌ی این عید به این شکل انجام می‌شود که اولین یکشنبه بعد از ماه کاملی که پس از اعتدال بهاری باشد را عید پاک می‌دانند. از آداب و رسوم رایج در این عید، رنگ کردن تخم‌مرغ و خوردن آن است که مفهومی نمادین دارد.

معرفی و دانلود کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

زویا پیرزاد در کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک راوی داستانی است که شخصیت‌های آن با سلاحِ زندگی به پیشواز جدال با مصائب آن رفته‌اند. در اغلب آثار پیرزاد، زن، زنانگی، زندگی زنانه و معضلات آن‌ها، نقش پررنگی دارد و این داستان نیز از چنین مفاهیمی بی‌نصیب نیست. اگرچه که این خودزندگی‌نامه، حکایتِ زندگی یک مرد است اما می‌توان از منظر نشانه‌شناسی اجتماعی برای بسیاری از ابعاد و وجوهی که پیرزاد برای شخصیت‌های زن این داستانِ خود قائل بوده است، معانی و مفاهیم بسیار یافت. نام‌های شخصیت‌های زن داستان پیرزاد، زیبا و هم‌راستای حکایات زندگی‌شان است و لباس و آراستگی موها همگام با خلقیاتِ آن‌ها، متغییر است. آن‌ها به خود باور دارند و فعالانه درصددند سرنوشت خودشان را بسازند و شاید همین بازیابی و زایش دوباره‌ی خود است که پیرزاد را به انتخاب نمادی به‌روشنی و وضوحِ عید پاک سوق داده است.

کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک را می‌توان از منظر دیگری نیز مورد بررسی قرار داد. ادموند همانند نویسنده، ارمنی است. زویا پیرزاد با به تصویر کشیدنِ مراسم و آداب و رسومی از هم‌کیشانِ خود و موشکافی در ارتباط‌شان با دیگران، برخوردها و درهم‌آمیختگی‌های فرهنگی را که پیامدِ هویت ارمنی-ایرانی‌ست، در این کتاب بازتاب داده است؛ واقعیتِ زیسته‌ای که شاید حکایتِ زندگیِ بسیاری از افراد در این سرزمین پهناور باشد.

کتاب یک روز مانده به عید پاک توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. نسخه‌ی گویای این کتاب را به همت نشر صوتی نوین کتاب گویا و با صدای گرم بانیپال شومون می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

  • کتاب یک روز مانده به عید پاک داستانی تلخ و گزنده درباره‌ی غرور، تعصب و تعلق خاطر است. (Goodreads)
  • کتاب یک روز مانده به عید پاک، روایتی تکان‌دهنده است. (Mother and Baby)
  • یک روز مانده به عید اثری است که به شکلی درخشان، جدال‌های درونی و عاطفی یک انسان را به تصویر کشیده است. (One World Publication)

کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک برای تمامی علاقه‌مندان به ادبیات معاصر ایران، مخاطبان داستان‌ و رمان و طرفداران قلم و روایاتِ زویا پیرزاد، تجربه‌ای دلنشین و شیرین خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک می‌شنویم

فردا عید پاک است. روتختیِ پشمیِ سفیدِ دست‌بافِ مادربزرگ را روی تخت دونفر مرتب می‌کنم. مربع‌های به‌هم چسبیده، هر کدام نقش متفاوتی دارند. یادم نیست مادربزرگ روتختی را کی بافته و برای کدام تولد یا سالگرد ازدواج یا چه مناسبتِ دیگر به مارتا هدیه داده بود. مادربزرگ و عمه بین همه‌ی عروس‌های خانواده، بافتنی‌ها و گلدوزی‌هایشان را فقط به مارتا هدیه می‌دادند. مادربزرگ و عمه همیشه می‌گفتند: «فقط مارتا قدر این چیزها رو می‌دونه.» از اتاق خواب بیرون می‌آیم. دمپایی‌هایم روی پله‌ها صدای خفه‌ای دارند. نگاه‌شان می‌کنم. سگکِ لنگه‌ی چپ، کنده شده و چرم خاکستریِ رویه‌ها به سفیدی می‌زند. چند روز پیش که دانیک آمده بود دیدنم، به دمپایی‌ها نگاه کرد و گفت: «این‌ها از تو دست کشیدند. تو دست از سرشون برنمی‌داری؟» مدت‌هاست می‌دانم وقت دورانداختن‌شان است اما دلم نمی‌آید. دمپایی‌هایم را همیشه مارتا می‌خرید؛ مثل همه‌ی وسایل شخصیِ دیگرم: خمیر ریش، ادکلن اوسوواژ و بعد از مادر، جوهر سبز قلم خودنویسم. جوهر سبز را اولین‌بار مادرم برایم خرید، با خودنویسی که هدیه‌ی دیپلمه‌شدنم بود. وقتی که پرسیدم چرا سبز؟ خندید و شانه بالا انداخت: «نمی‌دونم. شاید چون با سیاه و آبی فرق داره.» پدرم پوزخند زد: «با سیاه و آبی فرق داره؟ خانم دوست دارند همه چیزاشون با بقیه‌ی آدم‌ها فرق داشته باشه.» مادرم چند لحظه نگاهش کرد. بعد سرش را چرخاند طرف من. مدت‌ها بود برای نگاه کردن به من سرش را بالا می‌گرفت و من که می‌خواستم ببوسمش، خم می‌شد. گفت: «چیزی بنویس. ببین دوست داری؟» گوشه‌ی روزنامه‌ی آلیک که عصرها برای پدرم می‌آمد نوشتم: «جوهر سبز با همه‌ی جوهرها فرق داره. من آدم‌ها و چیزهایی که با همه‌ی آدم‌ها فرق دارند، دوست دارم.» مادرم خندید. پدرم چند لحظه به ما نگاه کرد. روزنامه را از روی میز چنگ زد و از اتاق بیرون رفت. مادرم آرام سر تکان داد: «هیچ‌وقت نفهمید.» از آن روز تا وقتی که از دنیا رفت، خریدنِ جوهر سبز خودنویسم با مادرم بود. تازه که ازدواج کرده بودم، عصری که با مارتا و مادر در حیاط خانه‌ی ما چای می‌خوردیم، به مادرم گفتم: «جوهرم تموم شده.» مارتا گفت: «چرا به مادر زحمت می‌دی؟ من می‌خرم.» مادرم دست گذاشت روی زانوی مارتا: «اجازه می‌دی؟» بعد خنده‌ی معذبی کرد.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
51 دقیقه
هسته‌های آلبالو - قسمت اول
24 دقیقه
هسته‌های آلبالو - قسمت دوم
24 دقیقه
گوش‌ماهی‌ها - قسمت اول
34 دقیقه
گوش‌ماهی‌ها - قسمت دوم
46 دقیقه
بنفشه‌های سفید

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک
نویسنده
راویبانیپال شومون
ناشر چاپینشر مرکز
ناشر صوتی نوین کتاب گویا
سال انتشار۱۴۰۲
فرمت کتابMP3
مدت۲ ساعت و ۵۸ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب صوتی داستان و رمان ایرانی، کتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه صوتی
۴۸۰۰۰ ۳۳,۶۰۰ ت ۳۰%
خرید کتاب صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

فرنوش محسن
۱۴۰۲/۱۰/۲
داستان روایت خطی ندارد و چند پاره است قسمت بیشتر کتاب مربوط می‌شود به دوران کودکی راوی که منسجم تر است. هرچند که این قسمت از کتاب هم با بجا گذاشتن سوالات زیاد در مورد افراد و سرنوشتشان رها می‌شود و یکباره به دوران میانسالی راوی می‌رود. گذشته باز هم بریده بریده و به صورت خاطره نقل می‌شود. ولی همچنان به جز اعلام مرگ چند شخصیت داستان آخر و عاقبت هیچ کس واضح بیان نمی‌شود. مثل گره‌های عشقی که در نیمه اول کتاب یکباره رها می‌شوند. بیشتر دوران میانسالی هم فقط بازگویی خاطره هاست. شاید نویسنده دوست داشته خواننده با تخیل خودش برای هر شخصیت سرنوشتی بسازد. در ضمن بیان مناسبات میان چند مسلمان و ارامنه به جذابیت داستان کمک می‌کند. راوی خوب است ولی فقط رو خوانی می‌کند. کیفیت ضبط هم کمی پایین است مثلا صدای ورق زدن کتاب گاهی به گوش می‌رسد. کتابی است که برای گذران وقت مناسب است ولی آخر کتاب مطلب زیادی عایدتان نمی‌شود.
مژگان عراقی
۱۴۰۲/۱۱/۱۸
داستان مثل یک دفتر خاطرات دوران زندگی ادموند را بازگو می‌کند. کودکی برای من هنوز ناتمام مانده. دلم می‌خواست بیشتر تعریف می‌کرد.
شروع دوران جدید هم ناگهانی بود. یک ربع طول کشید تا من برایم جا بیفتد. روابط زندگی آدم‌ها در همه جای دنیا پیچیده در تعصبات. مجموعا از داستان لذت نبردم. با وجودی که کتاب
چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم را دوست داشتم. خوانش آقای شومون بد نبود. حالا که به کل داستان فکر میکنم، می‌بینم ایشان به خوبی ادموند را به ما معرفی کردند. روایتی از خاطرات مردی دلتنگ.
مارال
۱۴۰۲/۱۰/۶
مثل کتاب‌های دیگه زویا پیرزاد خیلی زیبا بود. همراه میشی با خاطرات یک مرد ارمنی از کودکی تا اواخر میانسالی. و زن‌های مختلف زندگی مادر، مادربزرگ، دوست کودکی، همسر، همکار و دخترش. هر کدوم شخصیت‌های مختلفی دارند و با اتفاقات و مشاهدات به اندازه‌ای که راوی داستان به دنیای درونی این افراد راه پیدا می‌کنه، مخاطب هم با اون‌ها آشنا میشه
مریم وحیدیان
۱۴۰۲/۱۲/۸
بیشتر شبیه دفترچه خاطرات بود که قسمت کودکی به نظرم ناتمام بود و من منتظر ادامه‌اش بودم که یک دفعه وارد یک دوره دیگر شده بود. ولی راوی داستان آقای شومون فوق العاده داستان را جذاب خواندند.
مریم مهدی
۱۴۰۲/۱۲/۴
من هر چقدر از پیرزاد کتاب بخونم هیچ کدوم برام چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم نمی‌شه.
سطح توقع خوانندگان را خسابی برده بالا ولی متاسفانه دیگه نمی‌تونه ارضاشون کنه.
راوی هم چنگی به دلم نزد
m salimi
۱۴۰۳/۲/۷
کلا کتاب خوبی بود اما خیلی تند پیش رفت و خیلی یکدفعه از زمان گذشته به حال و اینده پرید توقعم بیشتر بود. انگار نویسنده کلی گویی رابیشتر ترجیح داد
Sam.Gh
۱۴۰۳/۱/۲۷
بسیار زیبا. پر از احساس. لذت بردم. با صدای آقای شومون هم همخوانی زیادی داشت. فقط کاش درباره طاهره و مادرش هم بیشتر می‌دانستیم.
Naz Gol
۱۴۰۲/۱۱/۳
بد نبود. نه انقدر که همه تعریف کرده بودند. پایان قسمت کودکی خیلی نامعلوم بود، ولی خب چون کوتاه بود، میتونه سرگرم کننده باشه
niloofar bahadorzadeh
۱۴۰۲/۱۰/۱۶
داستان برایم جذاب بود قبلش کتاب طعم گس خرمالو رو شنیده بودم از خانم زویا پیرزاد، لذت بردم از شیوه نگارش که بسیار روان است و جذاب
شیما مسجدی
۱۴۰۲/۱۱/۱۷
این کتاب خیلی حس خوبی داشت من رو برد به دوران کودکی
خیلی عجیب و خاص بود خوانش و صدا هم خیلی خوب بود
ماندانا ناظمی
۱۴۰۲/۱۰/۳۰
از زویا پیرزاد بیشتر انتظار داشتم اصلا نپسندیدم اگر با ذهنیت چراغهارا من خاموش می‌کنم می‌خرید اشتباه می‌کنید
Atiyeh Aghajanzadeh
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
عالی هستن کتابای زویا پیرزاد. یکی از یکی جذاب تر.
نثر زیبا و دلنشین و صدای راوی هم بسیار عالی بود
مهسا مرتضوی
۱۴۰۲/۱۱/۱۵
خوب بود به نظرم حس خوبی به من داد لحن راوی هم عالی بود قشنگ میشد باهاش ارتباط برقرار کرد
آناهید عظیمی
۱۴۰۲/۱۰/۲۲
انتخاب صدای گوینده لحن و شیوه خوانش ایشان بسیار عالی بود. حتما نسخه صوتی را گوش دهید.
مینانورانی
۱۴۰۲/۱۲/۹
هم قصه‌ای بسیار زیبا و صدای عالی راوی فوق العاده بود
مشاهده همه نظرات 20

راهنمای مطالعه کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک

برای دریافت کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.